کَن یو اسپیک اسپرانتو؟
روایتی از ابداع یک زبان فراجهانی که میتوانست بهعنوان زبان بینالمللی مورد استفاده قرار بگیرد
زبان مهمترین راه ارتباط بین انسانهاست. اگر میخواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم باید با آنها سخن بگوییم و برای همین باید به زبانی تکلم کنیم که طرف مقابل نیز متوجه آن بشود. بنابراین در ارتباطات بینالمللی، باید زبانی واحد وجود داشته باشد. مدتها، زبانهای مختلف از جمله آلمانی و فرانسوی این نقش را بازی میکردند اما سالهاست که انگلیسی جایگزین آنها شده است. اما یک دانشمند لهستانی، اقدام به اختراع زبانی کرد که فراجهانی بود و یادگیری آن هم بسیار آسان باشد. نام زبان اختراعی «اسپرانتو» گذاشته شد.
دکتر مخترع
زامنهوف در روز 15دسامبر سال1859 در شهر بیالیستوک اوبلاست در امپراتوری روسیه بهدنیا آمد؛ شهری که هماکنون در قلمرو لهستان قرار دارد. پدرش مدرس زبانهای آلمانی و فرانسوی بود و بههمین دلیل او این دو زبان را از پدر خود آموخت. او در دوران مدرسه و بهدلیل علاقه زیاد به یادگیری زبانهای خارجی، ارمنی، بلاروسی، لاتین و یونانی را نیز فراگرفت و در ادامه به یادگیری زبانهای ایتالیایی و لیتوانیایی نیز رو آورد. او حتی مقداری هم انگلیسی خواند که البته توانایی چندانی در تکلم به این زبان نداشت.
جرقههای یک ابداع
به گزارش همشهری، در بیالیستوک مردم به زبانهای مختلفی صحبت میکردند و زامنهوف بهوضوح میدید که چه مشکلاتی بهخاطر این موضوع شکل میگیرد. لودویک 13ساله بود که خانوادهاش به ورشو نقل مکان کردند. در ورشو او به این فکر افتاد که چه زبانی میتواند بهعنوان زبان مشترک انسانها مورد استفاده باشد. زامنهوف در ابتدا به زبانهای یونانی و لاتین علاقهمند شد اما در عمل، دریافت که یادگیری این زبانها بسیار دشوار است. از طرف دیگر میشد به این موضوع هم فکر کرد که هیچ ملتی حاضر به پذیرفتن زبان ملت دیگری، بهعنوان زبان مشترک جهانی نیست. بنابراین او به فکر ایجاد یک زبان فراجهانی افتاد.
شروع کار
در 16سالگی زامنهوف کار جدی خود را برای ابداع یک زبان جدید آغاز کرد. در این راه نمیتوان کمکهای پدر و مادرش در این خصوص را نادیده گرفت؛ پدری خردمند، منطقی و سختگیر در کنار مادری مهربان و رئوف. او درحالیکه به مطالعه و فراگیری زبان انگلیسی پرداخته بود، دریافت که دستور زبان انگلیسی بهمراتب آسانتر از زبانهای فرانسوی، آلمانی و حتی لهستانی است. زامنهوف به این جمعبندی رسید که دستور زبان و بهطور کلی، آسان و سخت بودن یک زبان، میتواند در اقبال عمومی از آن تأثیر بسزایی داشته باشد. او به این فکر افتاد که ساختن یک زبان که دارای دستور زبانی آسانتر از انگلیسی باشد هم امکانپذیر است. ضمن اینکه میتوان زبان جدید را با استفاده از دایره واژگان و اصطلاحات زبانهای مختلف پدید آورد. لودویک در ساختن زبان جدید دریافت که با بهرهگیری از پیشوندها و پسوندها میتوان تعداد واژههایی را که باید به حافظه سپرده شود، به میزان قابلتوجهی کاهش داد. در سال1878زبان ابداعی زامنهوف آماده شد. او تولد این زبان را به همراه دوستان دبیرستانیاش جشن گرفت و در آن شعری را به زبان جدید که نامش را «زبان جهانی» گذاشته بود، خواند.
یک سال بعد یعنی در سال1879، لودویک به مسکو رفت و تحصیل در رشته پزشکی را آغاز کرد. او قول داده بود که هنگام تحصیلاتش، کار کردن روی زبان ابداعی خود را کنار بگذارد. 2سال پس از شروع تحصیل در مسکو، او بهدلیل مشکلات مالی مجبور شد که به خانه بازگردد.
بازیابی
در بازگشت به خانه دریافت که پدرش، تمامی کاغذها و دستنوشتههای او درخصوص زبان ابداعی را آتش زده است. با این حال، لودویک بهدلیل حافظه بسیار عالیای که داشت بار دیگر تمامی قواعد و دستور زبان را روی کاغذ آورد و زبان جهانیاش را از مرگ رهانید. زامنهوف تحصیل در رشته پزشکی را ترک نکرد و در دانشگاه ورشو درسخواندن را ادامه داد. او در مواقع بیکاری سراغ زبانش میرفت و آن را تکمیل و تکمیلتر میکرد. او حدود 6سال، هر روز برای بهبود و آزمایش زبان ابداعی کار کرد. او اقدام به ترجمه آثار نویسندگان معروف کشورهای گوناگون کرد و آثاری را هم بهصورت مستقیم به زبان جدید به رشته تحریر درآورد. لودویک نوشتهها را با صدای بلند برای خود میخواند تا ببیند که در عمل چگونه بهنظر میآید.
در انتظار چاپ
در ژانویه سال1885 زامنهوف دانشکده را به پایان رساند. او پس از آن، جزوه مربوط به زبان اسپرانتو را آماده چاپ کرد، اما حدود 2سال طول کشید تا ناشری حاضر به چاپ آن شود. داستان چاپ کتاب اسپرانتو هم بسیار رمانتیک بود. لودویک که به تحصیل در رشته چشمپزشکی مشغول شده بود، پس از فارغالتحصیلی در شهر آبا و اجدادیاش مطبی باز کرد و در آنجا با دختری به نام کلارا زیلبرنیک آشنا شد. کلارا با دستودلبازی هرچه تمامتر، حاضر شد، پول جهیزیه خود را خرج چاپ کتاب زامنهوف کند و بدینترتیب نخستین کتاب اسپرانتو در سال1887 به چاپ رسید.
جنگجهانی اول علیه اسپرانتو
درحالیکه اسپرانتو روزبهروز توسعه پیدا میکرد، شعلههای جنگجهانی اول همهچیز را در دل خود نابود کرد. زامنهوف در روز 14آوریل سال1917و در 58سالگی از دنیا رفت. مراسم تشییع جنازه او با حضور اسپرانتیستها برگزار شد.
سادهتر از انگلیسی
زامنهوف به این جمعبندی رسید که دستور زبان و بهطور کلی، آسان و سخت بودن یک زبان، میتواند در اقبال عمومی از آن تأثیر بسزایی داشته باشد. او به این فکر افتاد که ساختن یک زبان که دارای دستور زبانی آسانتر از انگلیسی باشد هم امکانپذیر است