• چهار شنبه 2 خرداد 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ذی القعده 1445
  • 2024 May 22
دو شنبه 4 آذر 1398
کد مطلب : 88702
+
-

بیرونش کنید؛ همین حالا!

رسول بهروش

     نه اینکه گابریل کالدرون کاملا بی‌ایراد باشد. نه؛ به هیچ‌وجه. اتفاقا در جریان همین شکست اخیر برابر نفت مسجد سلیمان می‌شود جدی‌تر از همیشه رد پای او را در ناکامی دید؛ اینکه محمد انصاری را با کیفیت پایین بعد از مصدومیتش بیشتر از یک ساعت در زمین تحمل می‌کند و حتی به‌خاطر او ارنج خط دفاعی و میانی را به هم می‌ریزد، اینکه محمد نادری را از دفاع چپ به هافبک چپ و از آنجا به هافبک راست می‌برد، اینکه نیروهای تخصصی خط میانی مثل عالیشاه و نعمتی را روی نیمکت حبس می‌کند و اینکه آنقدر موقعیت بازیکنان در زمین را تغییر می‌دهد که همه سرگیجه می‌گیرند. اینها بخشی از اشکالات مربی آرژانتینی است، اما همه ماجرا همین نیست. این وسط یک واقعیت تلخ و بزرگ دیگر هم وجود دارد؛ اینکه «فوتبال» با پرسپولیس کالدرون خوب تا نمی‌کند.
    پرسپولیس پارسال با «برانکو جان» در هیچ‌کدام از دو بازی رفت و برگشت برابر نفت مسجد سلیمان حتی به اندازه یک‌چهارم عصر جمعه اخیر موقعیت گل نساخت. آمار این آدینه را بخوانید: 19شوت به سمت دروازه، 11موقعیت گل، 7شوت داخل چارچوب،
 3 بار لرزاندن تیرک‌های عمودی و افقی، وا داشتن گلر حریف به 8 سیو صددرصدی و ارسال بیش از 550پاس؛ اینها یعنی پرسپولیس همه کار کرده که حداقل با 3 گل اختلاف بازی را ببرد، اما گاهی نمی‌رود که نمی‌رود که نمی‌رود. اگر قرار باشد این روی فوتبال را ببینیم، گلر حریف به اندازه کل دوران حضورش در پرسپولیس توپ می‌گیرد و گلر سر به هوای خودی، با آن لباس آستین‌کوتاه مسخره در تکاپوی نشان دادن خودش به نمایندگان ویتوریا گیمارش، روی تنها ضربه داخل چارچوب تیم رقیب از زاویه بسته تسلیم می‌شود. فوتبال انگار قصد دارد انتقام همه مهربانی‌هایش با برانکو را از کالدرون بگیرد؛ بنابراین عجیب نیست که بازیکنان از دو قدمی توپ‌ها را به در و دیوار بکوبند و پیشکسوتان آماده حمله را ذوق‌مرگ کنند.
     هواداری که از اول فصل پشت کالدرون نبود و زندگی با خاطرات برانکو را به حمایت از سرمربی جدید ترجیح می‌داد، روز تعطیل با حضور تنها 7 هزار نفری‌اش در ورزشگاه آزادی «حماسه» آفرید. کاش حداقل همین 7هزار نفر قاتق نان بودند نه قاتل جان؛ فریادهای برانکو، برانکو بعد از گل تیم حریف اما واقعیت دیگری را روشن کرد. بسیار خب؛ بیایید شرایطی را فرض کنیم که خواسته این گروه از هواداران محقق شود و کالدرون را بیرون کنند. گزینه جانشینی او کیست؟ برانکو؟ یعنی اینقدر خوش‌خیالید؟ برانکو همین الان شانس جدی جانشینی با ویلموتس روی نیمکت تیم ملی را دارد و طبیعی است که صد را با نود عوض نکند. حتی اگر اینطور هم نباشد، نشاندن ایوانکوویچ به جای کالدرون مستلزم پرداخت فوری 4هزینه نقدی عمده است؛ اول تسویه همه مطالبات گذشته برانکو و دستیارانش از پرسپولیس، دوم پرداخت مالیات معوق مربی کروات، سوم واریز پیش‌پرداخت جدید به‌حساب او و چهارم تسویه‌حساب با کالدرون. آیا پرسپولیس هم‌اکنون از نظر مالی چنین بنیه‌ای دارد؟ راه بعدی استفاده از یک مربی خارجی جدید است؛ هندوانه دربسته دیگری که لابد او هم خیلی زود با برانکو مقایسه خواهد شد و مردم دمار از روزگارش در خواهند آورد. البته خیلی جای نگرانی نیست، چون هنوز گزینه مربی داخلی وجود دارد. مثلا می‌شود علی دایی را دست در دست اخوی گرامی روی نیمکت پرسپولیس نشاند و از بهزاد غلامپور هم خواهش کرد با استعفا از استقلال منت بگذارد و به کادرفنی سرخپوشان اضافه شود. گزینه روشنفکری‌تر هم کشاندن یحیی گل‌محمدی از شهر خودرو به تهران است؛ یعنی عین همان پروژه سیاهی که دوره رویانیان در مورد یحیی و صبای قم انجام شد و سرانجامی زشت و نفرینی داشت. حالا بفرمایید کدام را می‌خواهید؟ سناریوی بعد از اخراج کالدرون چیست؟ واقعا ما چطور مردمی هستیم که همیشه فقط سر «نخواستن» اجماع می‌کنیم، بی‌آنکه دقیقا بدانیم چه می‌خواهیم؟
     بازیکن نیمکت‌نشین‌شده پرسپولیس با یک خروار ادعای تعصب بلافاصله بعد از باخت از رختکن بیرون زده و درحالی‌که با دمش گردو می‌شکسته رو به چند خبرنگار گفته: «خدا جای حق نشسته». این حال و روز سرمربی تیم است؛ کسی که روی سکو با خاطره‌بازان برانکوپرست، در زمین با فوجی از بداقبالی و در رختکن با طعم گس خیانت مواجه است. آخرت هیچ‌کدام‌تان مثل دنیای این روزهای کالدرون مباد!

این خبر را به اشتراک بگذارید