حلقه مفقوده فرهنگ
شهلا کاظمیپور _ جامعهشناس
همانطور که در نحوه مصرف نوکیسهها و کسانی که با زد و بند و موقعیتهای حاصل از ارتباطات توانستهاند به طبقات بالای اجتماع راه پیدا کنند و در واقع خود را در این سطح جا بزنند، مشاهده میشود این گروه گسستهای عمیق فرهنگی را بروز میدهند. به عبارت دیگر کسانی که یکشبه ره صدساله پیمودهاند، گرچه دارای ثروت، موقعیت اجتماعی، شغل و حتی مدرک تحصیلیاند، اما از کسب فرهنگ و نشانههای آن عاجز بودهاند و از طی سریع این مسیر بازماندهاند. براساس آرا و نظرات برخی از جامعهشناسان برای شهرنشینی و کسب عنوان شهرنشین داشتن سابقه سهنسل لازم است. در واقع بدون اینکه قائل به برتری شهرنشینان به روستانشینان باشیم با این تفکر به مدت لازم برای کسب یک نوع فرهنگ باور پیدا کردهایم. کسانی هم که با هدف ارتقای اجتماعی خارج از ضابطه و براساس رابطه تغییر طبقه دادهاند، دارای نوعی دوگانگی در جایگاه فعلی و رفتار و کردارند. با تاکید مجدد بر اینکه چنین گفتهای به معنی بدبودن یا خوببودن افراد یک طبقه اجتماعی نیست، باید یادآور شد وقتی افراد یک طبقه اجتماعی با فرهنگ لازم، بیگانه باشند نوعی تضاد و تقابل اجتماعی را پدید میآورند که آثار منفی بسیاری دارد. این حالت به وضوح حکایت از فعالبودن رانتها و کسانی دارد که در حال انباشت ثروتند. کمترین اثر سوء وجود چنین افرادی به همخوردن منطق و استاندارد لازم برای وجود هر یک از گروههای اجتماعی است. چون فرهنگ با سبک زندگی پیوند مستقیم دارد و از سویی سبک زندگی در ارتباط با شاخصهایی مانند بهداشت، مصرف و تغذیه است، بیشترین سطح تعارض و ناهمخوانی فرهنگی این عده با طبقهای که به آن راه پیدا کردهاند در مصرف، نوع و میزان آن نمود پیدا میکند. مصرف بدون منطق و بدون رعایت موازین اجتماعی و فرهنگی، خود موجب بی ثباتی جامعه و ظهور علائم خطرناک شکاف طبقاتی میشود؛ چراکه این عده در فقدان ارزشهای لازم، علاقه وافری به خودنمایی از طریق مصرف و هزینهکردن دارند و رفتارهای مصرفی آنها موجب ایجاد حساسیت در جامعه میشود. به هر روی چنانکه گفته شد، فرهنگ حلقه مفقوده در زنجیرهای است که نوکیسهها توسط آن به طبقات بالای جامعه الصاق میشوند و آثار سوء این اتفاق سطوح مختلف جامعه را درگیر میکند.