حال کتاب خوب است باور کنید
«حال کتاب خوب نیست»، «ناشران رو به ورشکستگیاند»، «کتابفروشیها از رونق افتادهاند»... اینها جملههایی است که معمولا در هفته کتاب یا روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب عنوان اول روزنامهها میشود یا ترجیعبند گزارشها و یادداشتهای ناشران و نویسندگان و روزنامهنگاران درباره کتاب.
اما آیا واقعا حال کتاب خوب نیست؟ اصلا وقتی میگوییم حال کتاب خوب نیست منظورمان چه کتابی است؟ وقتی میگوییم ناشران رو به ورشکستگیاند از کدام ناشران حرف میزنیم؟ آیا واقعا حال همه آدمهای بازار نشر ایران خراب است؟ اگر حال و روز نشر اینقدر خراب است پس چرا همواره ناشران تازه سربرمیآورند و چراغ کتابفروشیهای تازه در اقصی نقاط شهر روشن میشود؟
بهنظر میرسد که مظلومنمایی بخشی از چرخه نشر در ایران است. شماری از ناشران گمان میکنند که چون با کتاب سر و کار دارند باید بهره بیشتری از بودجههای عمومی ببرند و تسهیلات دولتی برای کارشان باید بسیار بیشتر از دیگر حرفهها فراهم باشد. نه اینکه شرایط کاغذ و هزینههای تولید کتاب در یکی دو سال گذشته افزایش نیافته باشد، قیمت کاغذ در بازار آزاد چندبرابر شده است اما آنچه ناشرانی را سرپا نگه داشته و سبب ورشکستگی ناشران دیگر شده، فقط مسئله افزایش قیمت کاغذ و هزینههای تولید کتاب نیست.
صنعت چاپ و نشر کتاب در ایران در مقایسه با صنعتهای دیگر کمسابقه نیست. هنوز هستند ناشرانی که بیش از 100سال سابقه در بازار نشر ایران دارند و هنوز زندهاند. اگر به سراغ آنها برویم اغلب پس از ذکر خیر مختصری از روزها و سالهای طلایی نشر، فصل مشبعی از حال و روز ناخوششان گله میکنند و حال خود را به همه صنعت نشر تعمیم میدهند.
اما یادمان نرود ناشرانی که زمانی ناشران درجه یک کتاب ایران بودند همگام زمانه جلو نیامدند، هنوز به شیوههای سنتی کتاب چاپ میکنند، اغلب با طرح جلدهای طلاکوب و کاغذهای تحریر سفید، بدون اینکه نشانی از خلاقیت در طرح جلد یا صفحهآرایی یا جنس کاغذ در آنها به چشم بخورد، طیف تازه کتابخوانها را نمیشناسند و از سلیقه و ذائقه آنها خبر ندارند، همچنان که کتابخوانان نسل جدید نیز آنها را نمیشناسند، هنوز به شیوههای سنتی کتابهایشان را عرضه میکنند، آشنایی چندانی با رسانههای نوین ندارند و از شبکههای اجتماعی فقط برای ارسال پیامهای شخصی استفاده میکنند و...
معیار قرار دادن سالهای سالخوردگی و عسرت برای ارزیابی وضعیت نشر ایران و مقایسه آنها با ناشران جوانتر مقایسه درستی نیست. در همین سالها که ما همیشه تکرار کردهایم «حال کتاب خوب نیست»، کم نیستند ناشران تازهای که به جمع ناشران پیوستهاند و در همین شرایط نامساعد چندین کتاب منتشر کردهاند و کتابهایشان بارها چاپ شده است.
اگر حال کتاب خوب نباشد، کسی به بازار رغبتی نمیکند. ناشران تازه پا به میدان نمیگذارند، کتابفروشیهای تازه دایر نمیشوند و در نهایت چرخه نشر از بین میرود. آنچه سبب شده است، ناشران و کتابفروشان تازه پا به میدان بگذارند، باوری است که آنها بهکار خود دارند. آنها ذائقههای تازه کتابخوانان را میشناسند، بهترین کتابها را برای انتشار انتخاب میکنند، جنس کاغذ و طرح جلد و قطع کتابهایشان متفاوت است، میدانند که کتابهای خود را چگونه در شبکههای اجتماعی عرضه کنند و...
در چرخه نشر، مثل هر چرخه دیگری، ناشرانی تازه متولد شدهاند و ناشران قدیمی که راز بقا را نمیدانند، رو به احتضارند و دیر یا زود زندگی را بدرود خواهند گفت. شاید برای اینکه تعادل چرخه نشر برقرار بماند. حال کتاب خوب است، باور کنید.