• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
سه شنبه 15 اسفند 1396
کد مطلب : 8776
+
-

اول شخص مفرد

قصه‌های مردم این کشور را چه‌کسی روایت می‌کند؟

یادداشت
قصه‌های مردم این کشور را چه‌کسی روایت می‌کند؟

جواد رسولی|پژوهشگر رسانه و روزنامه‌نگار:

فیلم 3بیلبورد بیرون شهر ابینگ در میزوری، یکی از موفق‌ترین فیلم‌های امسال بود.

با اینکه برخلاف پیش‌بینی‌ها این فیلم نتوانست مهم‌ترین جایزه، یعنی اسکار بهترین فیلم سال را از آن خود کند، اما جوایز متعددی را برد و مورد توجه قرار گرفت؛ فیلمی که وقایعش در یک شهر کوچک و کم‌جمعیت در یک گوشه از ایالتی گمنام در آمریکا رخ می‌دهد. (شهر ابینگ البته شهری داستانی است).

سال گذشته هم در میان فیلم‌های موفق و تأثیرگذار، فیلمی بود به نام Hell or High Water که اتفاقاتش در شهر کوچکی در تگزاس رخ می‌داد. از این دست مثال‌ها زیاد می‌توان زد. همین امسال سریال موزائیک، کار فیلمساز موفق و با تجربه‌ای مثل استیون سودربرگ، داستانی را در یک شهر کوچک چند ده هزار نفری روایت می‌کرد.

حالا به این فکر کنید که آخرین بار کی یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی ساخته شده در ایران دیده‌اید که اتفاق هایش در تهران رخ ندهد و یا اگر هم فضای داستان به هر دلیلی تهران نیست، شخصیت‌ها دیگر تهرانی نباشند و متعلق به همان شهر و یا روستا باشند؟ نمونه‌های موفق سریال‌های تلویزیونی زیاد نیستند.
 بااین حال هر وقت خوب و حرفه‌ای ساخته شده‌اند، توانسته‌اند ارتباط فوق العاده‌ای با مخاطبان بگیرند؛ مثلا مجموعه روزی روزگاری با وجود فضاهای گاهی سوررئال، توانسته بود بخشی از فرهنگ و شکل زندگی مردمان همین سرزمین، یعنی ایران را، برایمان روایت کند؛ یک مثال موفق دیگر مجموعه پایتخت است که در چند سری ساخته شد و هنوز هم یکی از موفق‌ترین تولیدات صدا و سیما به شمار می‌آید و داستان بخشی از مردم این کشور را روایت می‌کرد که در شرایط عادی، از جزئیاتش خبر نداریم چون آنجا زندگی نمی‌کنیم.

 اما این مثال‌ها کم و محدودند. تهران محوربودن رخدادهای سیاسی و اقتصادی مدت‌هاست که در نقدها خوانده و شنیده می‌شود. بارها شنیده‌ایم که در شهرستان‌ها و روستاهای بسیاری از نقاط کشور، مردم با ابعاد مختلف فقر دست و پنجه نرم می‌کنند و بیکاری و آسیب‌های اجتماعی تهدیدهایی جدی هستند. اما چرا فقط درباره اینها می‌شنویم؟

چرا در جهانی که رسانه‌ها هر روز بیشتر «بصری» می‌شوند و حرف اول را در اطلاع‌رسانی عکس و ویدئو می‌زند، چیز زیادی از زندگی مردم ایرانی غیرتهرانی نمی‌بینیم؟ دیدن شکل زندگی و بافت فرهنگی و اجتماعی بقیه شهرهای این کشور، با خودش شناختی می‌آورد که می‌تواند آنها را وارد نقطه دید همه، چه مسئولان کشور و چه مردم عادی‌کند.

اهالی رسانه اغلب به درستی سیاست‌های تهران محور دولت را نقد می‌کنند. اما حواسشان نیست که خودشان هم دارند در همین دام می‌افتند. مدیریت یک تیم فیلمسازی حرفه‌ای حتما در تهران کار آسان تر، سریع‌تر و کم هزینه‌تری است. شاید برای همین هم هست که تهیه‌کنندگان سینما و تلویزیون ترجیح می‌دهند داستان‌ها در همین تهران اتفاق بیفتد و در سختگیرانه‌ترین حالت سراغ محله‌های جنوب شهر تهران بروند.

 اما اگر قرار است همه ایران را ببینیم و سینما و تلویزیون را برای همه ایرانی‌ها بخواهیم، باید بپذیریم که قصه زندگی اکثر مردم این کشور هنوز از رسانه‌های تصویری ما روایت نشده‌اند. فیلمسازان ما، در کنار سیاستمدارانمان، ایران بزرگ پر از قومیت، هویت و فرهنگ را مدت‌هاست فراموش کرده‌اند و هیچ‌چیز بیشتر از فراموش‌کردن خودمان، به ما آسیب نمی‌زند. قصه‌های تهران را به اندازه کافی دیده‌ایم، دیگر نوبت دیدن قصه‌های ایران است.

این خبر را به اشتراک بگذارید