وداع با یارانه کور سخت اما ممکن
رضا کربلائی _ روزنامهنگار
اقتصاد ایران به مصرف یارانههای کور معتاد شده و ترک اعتیاد از یارانههای سنگین و پرهزینه در شرایطی که اقتصاد کشور با فشار تورم و رکود مواجه است، سختتر از همیشه بهنظر میرسد، اما اصلاح ساختار کنونی یارانههای کشور یک ضرورتی است که جراحی آن درصورت اجماع ملی و ترسیم چشمانداز روشن از آینده وداع با یارانههای کور، شدنی است.
تردیدی نیست که تصمیمگیری درباره یکی از مهمترین چالشهای بنیادین اقتصاد ایران یعنی یارانههای انرژی در سایه اختلاف بین جریانهای سیاسی و نبود الگوی مشخص برای رهایی از دام این اعتیاد راه به نتیجه مطلوب نمیبرد و نخستین گام ایجاد یک اجماع بین حاکمیت سیاسی و مردم است و کوتاهنگری و محدودکردن این اصلاح ساختار به عمر دولتها با روشهای ناکارآمد باعث خواهد شد تا سطح و عمق این اعتیاد افزایش یابد. برای ایجاد یک اجماع عمومی برای عبور از اعتیاد اقتصاد ایران به یارانههای سنگین، مهم این است که نگاه درآمدی به منابع ناشی از اصلاح قیمت کالاها و خدمات یارانهای در اولویت تصمیمگیری و سیاستگذاری قرار نگیرد؛ چراکه خطای دولت پیشین ایران در بازتوزیع غیرهدفمند منابع ناشی از آزادسازی قیمت حاملهای انرژی در قالب یارانههای نقدی باعث شد تا یکی از مهمترین سیاستهای اصلاح ساختار اقتصادی کشور به انحراف کشیده شود و بیم آن میرود که درصورت غلبه نگاه درآمدی به جراحی نظام یارانهای کشور، به جای اصلاح الگوی مصرف در اقتصاد کشور، پس از گذشت چندسال دوباره شکاف بین قیمتهای دولتی و قیمت تمامشده کالاها و خدمات یارانهای بیشتر شود و دوباره نام ایران در فهرست کشورهای دارای بیشترین یارانههای غیرهدفمند قرار گیرد.
واقعیت این است که بدون اصلاح نسبی قیمت کالاها و خدمات یارانهای، امکان رهایی از اعتیاد اقتصاد ملی به یارانههای کور ممکن نیست و حقیقت تلخ هم این است که بدون داشتن راهبرد مبنی بر مدیریت تقاضا و اصلاح الگوی مصرف و تکیه بر نگاه درآمدی به این مهم برای پوشش کسری بودجه دولت هم تنها باعث خواهد شد تا دولتها یک دوره تنفس چندساله پیدا کنند و پس از گذشت زمان، دوباره سیکل مصرف یارانهها آنهم بهصورت غیرهدفمند به روال گذشته برگردد.
پیشنهاد میشود دولت و مجلس در یک فضای کارشناسی و نه پوپولیستی صادقانه با مردم سخن بگویند و بدانند که صیانت از منابع ملی مهمتر از موقعیتها و موفقیتهای سیاسی گذرای دولت و مجلس است و آینده اقتصاد ایران در گرو فداکاری و حتی قربانیشدن دولتهاست. البته این فداکاری ملی و مبتنی بر صیانت از منافع و مصالح ملی درصورتی به نتیجه مطلوب میانجامد که مشارکت و همراهی مردم را بهدنبال داشته باشد و البته فشار ناشی از این جراحی بزرگ بهگونهای مدیریت شود که کمترین فشار را به اقشار با سطح درآمدی پایین و متوسط وارد سازد. از این منظر بهترین گزینه ممکن این است که منابع ناشی از هدفمندی هوشمندانه یارانهها به سمت بهبود سطح خدمات تامین اجتماعی و رفع پایدار و مستمر فقر و تقویت تولید ملی سوق داده شود و هرگز دولت و مجلس به درآمدها و منابع اصلاح قیمت کالاها و خدمات یارانههای انرژی برای پوشش هزینههای جاری سالانه نگاه نداشته باشند. حال که رئیسجمهوری میگوید حاضر است بر سر منافع ملی قربانی شود و بر این نکته درست تأکید دارد که پول ناشی از اصلاح قیمت کالاها و خدمات یارانهها به مردم برگردد نه جیب دولت، ضرورت دارد تا دیگر ارکان حاکمیت و البته جریانهای سیاسی هم سهم خود را از این هزینه ملی برای نجات اقتصاد از اعتیاد به یارانهها بپردازند. البته شرط موفقیت نظام سیاسی در اجرای جراحی نظام یارانههای آشکار و نهان، در گرو اصلاح دیگر ساختارهای ناکارآمد اقتصادی ازجمله خطای دخالت دولتها و شبهدولتها در اقتصاد است. راه این است که اقتصاد به مردم واگذار شود و دولت بهعنوان نماینده حاکمیت سیاسی، در تصمیمگیری، منافع نسل حاضر و آینده ایران را در اولویت قرار دهد. نجات اقتصاد از اعتیاد به یارانههای کور، سخت و پرهزینه، اما شدنی است. حاکمیت باید هزینه بدهد و مردم هم مطمئن شوند که نتیجه به نفع آنها تمام خواهد شد. نیاز به گفتوگوی ملی داریم تا تصمیمگیری پشت درهای بسته.