گرهگشایی در بازار کار مسئولیتی فراموش شده
مؤسسات کاریابی چقدر توانستهاند در تولید نیروی کار موفق عمل کنند؟
حمید حاجاسماعیلی ـ کارشناس بازار کار
دولت از 2دهه قبل براساس برنامههای توسعه کشور تلاش کرده تا از بار مسئولیتهایش کم و به سمت سیاستگذاری و نظارت حرکت کند.
از همین رو برونسپاریها به بخش خصوصی و نهادهای مردمی آغاز شد که تاسیس مراکز کاریابی هم در راستای آن تعریف شد. اما با وجود این اقدام دولت، این مراکز نتوانستند نقش اساسی در تولید نیروی کار ایفا کنند و مؤثر واقع شوند که دلایلی دارد. در عرصه واگذاری مسئولیتها همچنان حضور و ردپای دولت حتی در نهادهایی مانند مؤسسات کاریابی که برای قبول مسئولیت و همکاری با دولت شکل گرفتهاند دیده میشود. با گذشت 2دهه هنوز شاهد فعالیت درست و هموار نهادهای صنفی، مؤسسات و شرکتها در کنار دولت نیستیم. این نهاد بهرغم اینکه تلاش کرده کوچک شود اما همچنان در کارها مداخله میکند که این رفتار به اعتیاد سنتی بازمیگردد که از گذشته در دولت وجود داشته و اصلاح چنین روندی نیاز به فرهنگسازی و آموزش دارد. مشابه چنین رفتارهای مطلقی در حوزه اقتصاد هم دیده میشود و عملا دولت سکاندار اصلی است و نقش اصلی را ایفا میکند. از دلایل دیگر عدمموفقیت مراکز کاریابی که پذیرفتهاند برخی مسئولیتهای دولت را قبول کنند و در حوزه مشارکتهای مردمی بتوانند کار انجام دهند این است که بیشتر به فکر سودجویی هستند. یعنی کسب درآمد برای آنها یکی از اولویتهای اساسی است که موجبات و بستر سوءاستفاده و اهمالکاری را در این مؤسسات افزایش داده است. همچنین مکانیزمهای نظارت و بازرسی در کشور برای ارزیابی فعالیت این نهادها نیز ضعیف است. چون این مؤسسات از طریق یک مسیر طبیعی و قانونی شکل نگرفته و افراد از طریق رانت و رابطه اقدام به تاسیس آن کردهاند، بنابراین فعالیتها نیز در سایه رانت انجام میشود و همین امر موجب شده تا کارها به نحو شفاف و قانونی جلو نرود و کسب درآمد یکی از مسائل و اهداف اصلی باشد. ضوابطی هم اعمال نمیشود تا نهادهای کاریابی را به مسیر درست و قانونی سوق دهد.
یکی از دلایلی هم که کاریابیها نتوانستهاند اعتماد عموم جامعه را بهخود جلب کنند کمکاریشان در بخشهای صنعتی است. بخش زیادی از کارجویان، تحصیلات دانشگاهی یا مهارتهای تخصصی و فنی دارند اما متأسفانه برای این گروه از افراد کار وجود ندارد. بیشتر کارها در زمینههای خدماتی و عمومی است که کارجویان به راحتی از کانالهای دیگر چون رسانهها و شبکههای اجتماعی به آن دسترسی پیدا میکنند.
مراکز کاریابی فراموش کردهاند که تنها مسئولیت آنها ایجاد کانال ارتباطی بین کارجو و کارفرما نیست بلکه گرهگشایی در بازار کار است. یعنی زمانی که ظرفیتهای بازار کار محدود میشود این مراکز باید کارهای جدیدی انجام دهند؛ از جمله اعزام نیروی کار به خارج. اما مؤسسات در این کار هم موفق عمل نکردهاند. کشورهای حوزه خلیجفارس و اروپایی بهشدت به نیروی کار ما احتیاج دارند. چون هم نیروی جوان خوبی داریم و هم در بخشهای فنی و مهندسی، کشاورزی و بهداشت و درمان، نیروی کار مازاد و ماهر داریم که میتوانند قابلیتهای خوبی برای کشورهای خارجی داشته باشند. کشوری مانند آلمان سالانه بیش از 100هزار نیروی مهاجر میگیرد که بیشترشان سوری هستند. درحالیکه کشور ما میتواند این ظرفیت را تامین کند. مراکز کاریابی هم در عرصه داخلی و هم خارجی موفق عمل نکردهاند و باید تلاش بیشتری انجام دهند تا بسترها فراهم شود و بتوانند نقش مؤثرتری را در بازار ایران داشته باشند. با تمام این تفاسیر نمیتوان تمام تقصیرها را از کمکاری مراکز کاریابی دانست؛ چرا که ظرفیتهای کار در کشور با نوسانات عجیبی روبهروست و بخشخصوصی هنوز شکل و قالب درستی ندارد و ظرفیتهای بخش دولتی کوچک است. بنابراین عملا مراکز کاریابی نتوانستهاند کارهای صحیحی انجام بدهند. چون عرضه در بازار کم است و تقاضا بسیار زیاد؛ زمانی ما میتوانیم به نقش مؤثر مراکز کاریابی واقف شویم که ضعفها و مشکلات موجود برطرف شود و در گام دوم بتوانیم شرایط اقتصادی در ایران را طبیعی کنیم. ابتدا باید بخش خصوصی به شکل توسعهیافته در ایران شکل بگیرد و عرضه و تقاضای نیروی کار در ایران متعادل شود. زمانی که نرخ بیکاری زیاد باشد نمیتوانیم انتظار داشته باشیم افرادی که به مراکز کاریابی مراجعه میکنند به درستی رصد و معرفی بشوند و مراکزی که به این کارجویان نیاز دارند بتوانند نیرویی که میخواهند به راحتی جذب کنند. طبیعی است که در این مسیر مشکلاتی اتفاق میافتد و سوءاستفادههایی شکل میگیرد؛ چون تقاضا در بازار بسیار بالاست اما ظرفیتهای کار در کشور بسیار کم.