رنگها و درنگها
گیتی نوروزیان ـ نقاش
کودکانی را میشناسم که وقتی از آنها میخواهم نقاشی گل یا درخت بکشند با تجسم فضایی در طبیعت یک گل یا درخت میکشند و اطراف آن را با مداد رنگی سبز هاشور میزنند. اما وقتی به آنها میگوییم دوچرخه یا خانه بکشند با تصور فضای شهری دوچرخه یا خانه میکشند و اطراف آن را به رنگ خاکستری یا حتی سیاه هاشور میزنند.
درواقع تصور اولیه و تجسم آنی ما از یک فضای شهری همیشه در زمینهای تیره شکل میگیرد. اگر ساعات حضور ما در بیرون از خانه و محل کار محاسبه شود – با این فرض که این دو محل رنگآمیزی مناسبی دارند – آن وقت تاثیرات ذهنی منفی چنین فضایی قابل تخمین خواهد بود.
با یادآوری اینکه در روزگار ما تنوع رنگ مصالح ساختمانی که در نمای بناها کاربرد دارند، بیشتر شده است، باید دید با وجود امکان بیشتر برای تنوع رنگ چرا هنوز اتفاق خوب و بزرگی در این زمینه رخ نداده و فضاهای شهری هنوز هم در بسیاری جاها بیرنگ – منظور نبود نمود رنگ است – یا کمرنگند. یکی از دلایل این مشکل لحاظنشدن نیازهای روحی و بصری بخش بزرگی از جامعه یعنی کودکان و جوانان در ساخت بناهاست.
کودکان و جوانان روحیه شادی دارند و به رنگهایی تمایل دارند که با این روحیه همخوانی داشته باشد. از این رو اگر ذائقه آنها در شکلدهی به نماهای ساختمانی و سیمای شهری در نظر گرفته شود، قطعا شاهد رنگینتر بودن بسیاری از نقاط شهری خواهیم بود.
علاوه بر این انسانها در هر سن و سالی نیاز به دیدن رنگهایی دارند که آنها را به خود جذب و دعوت به درنگ و نوعی لذت دیداری کند.
تغییر رنگ بناها هزینه اضافه دارد اما در موقع ایجاد بنا و تاسیسات شهری میتوان در انتخاب رنگ دقت بیشتری کرد و همه جوانب را در نظر داشت. البته باید این را هم در نظر گرفت که چنین هزینههایی، موجب نشاط جامعه و به تعبیری صرفهجویی در هزینههای درمان است چون در کل نوعی اقدام پیشگیرانه از ناراحتیهای روحی و عصبی به حساب میآید.