شین عزیزمنش /روزنامهنگار
سالهاست که دیگر سینماهای مهم تهران، عنصری بهعنوان «سردر» ندارند. سینماهای ورشکسته و بدون مشتری که معماری آنها متعلق به نیمقرن پیش است، سردر دارند، اما کاربرد خود را از دست دادهاند. رویکرد تولید سینمای ایران در ساخت و عرضه فیلمهای مستندنما باعث شد که سردر بهعنوان عامل پیوندهدهنده سینما و رؤیا از خیابانهای تهران حذف شود. جایگاه سردر سینماها در تخیل نسلها در زندگی شهری اهمیت فراوانی داشت. اهمیتی که این روزها به فراموشی سپرده شده است.
تداوم و تأکید بهعنوان 2عنصر حیاتی هر آیین، در پرده سردرها بدون هیچ خدشهای در تاریخ سینمای ایران رعایت میشد. تداوم ترکیببندی صورت جوان اول فیلمها مهمترین عنصر پردههای نقاشی سینماها بود. عناوین فیلمها و نام بازیگران و دستاندرکاران در راستای ترکیبی قرار داشت که تماشاگر را مطمئن کند که همهچیز مطابق خواسته او از آیین فیلم دیدن در سینما برقرار است. چهره بازیگر زن فیلم مفهوم عطوفت و حضور بازیگر کمدی شیرینی فیلم را تضمین میکند. یک صحنه هاشورخورده از یک زد و خورد که صحنههای بزن بزن را وعده میدهد. این ترکیب پافشاری میکرد تا مخاطبان را به حضور در آیینی ترغیب کند که براساس مجموعهای از شمایلها، صحنهها، مکانها و روایتها تماشاگر را از تکرار سرشار میکرد.
سینمای مردمپسند، وقتی موفق بود که جمعیت انبوهی را به تماشای محصولات خود فرامیخواند. وقتی جمعیت به سینما راغب میشد که رویاهای خود را در فیلمها میدید؛ رویاهایی که برای همه نسلها یکسان اما چهرههای متنوعی دارد. رویاهای هر کدام از نسلهای ایران معاصر در سردر سینماها نقش بسته است. در آن اسامی و در آن صورتها قدرت، عطوفت، معصومیت، ناکامی، ایثار، جاهطلبی، بیخیالی و شکست را میتوان مرور کرد.
سینمای ایران سالهاست رؤیا و تخیل را فراموش کرده. مردم در نهایت تصویری مستند از خود در سینما میبینند. تعطیلی رؤیا در سینمای ایران را میتوان در تبدیل پرده به بنر تجسم کرد؛ از نقاشی به عکاسی.
سردر سینماهای تهران با افزایش سالنسازی در میانه دهه40، معماری شهرها را از تخیل و رؤیا آکنده میکرد. سینماهای لالهزار و جمهوری بخش مهمی از تصویر شهری خود را از سردر سینماها و در نهایت از چهره بازیگران میگرفتند. عبور از خیابانها و تماشای این سردرها و تأکید روی تکرار صورتها و اسامی برای مردمی که راهی محل کار و یا خانه خود بودند بدون اینکه عزم آنها را به تماشای فیلمها جزم کند، باعث انتشار مفهوم امیدوارکننده تداوم زندگی بود. وقتی سینما باز است یعنی شهر زنده است و هر دوساعت یکبار رؤیایی در این سالنهای تاریک در ذهن مردم تکرار میشود. چرخ زندگی مانند چرخ آپاراتها میچرخد. گیشهها باز است و زندگی ادامه دارد.
شنبه 2 شهریور 1398
کد مطلب :
74139
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/6D2L
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved