جدال فقر با خون و ساتور
3 روایت از زنان قصاب در مصر
آن روی دیگر واقعیت؛ جایی که معمولا دور از چشم رسانهها و در نتیجه آن، افکار عمومی است. فرارسیدن عید قربان در رسانههای اسلامی و عربی همواره بهمعنای انتشار گزارشهای تکراری از آداب و رسوم این مناسبت جهانی و یا بررسی چندباره حواشی مشابه آن در کشورهای مختلف بوده است. امسال اما خبرنگار شبکه الجزیره سراغ بخش دیگری از این پدیده رفته است، بخشی که البته ریشههای آن صرفا با عید قربان مرتبط نبوده و مسائل مهمتری در ساختار اجتماعی جوامع عربی و اسلامی را هم شامل میشود؛ زنان قصاب!
در روزگاری که رسانههای فراگیر جهانی در ارائه تصویر سادهتر و سطحیتر از موقعیت زنان در کشورهای عربی و اسلامی با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند، وجود راستهای از زنان قصاب در خیابانهای قاهره، پایتخت مصر به سختی باورپذیر است. زنانی که به گفته خبرنگار الجزیره «اگرچه در ظاهر و هیبتی یکسان کنار هم قرار میگیرند، اما هر یک ویژگیها و داستان خاص خود را دارند؛ داستانی که تمام آنها را به دلایلی بسیار متفاوت امروز در منطقه سیده زینب قاهره، کنار یکدیگر قرار داده است؛ با عبایههای سیاه، پوششی بر سر و کفشهای پلاستیکی که مانع از آغشته شدن پایشان به خون یا آب آلوده حاصل از شستوشوی اعضا و جوارح احشام میشود». اگرچه نگاهی جدید به موقعیت زنان در جامعه مصر بر روح گزارش الجزیره حاکم است، اما ویژگیهای منحصر به فرد این پدیده باعث شده از پرداختن مستقیم به چنین موضوعات کلی اجتناب شده و بیشتر، زنان قصاب و داستانهای شنیدنی آنها مورد توجه قرار بگیرد؛ انسانهایی که با وجود تمام موانع شناخته و ناشناخته، این راه را برای ادامه زندگی خود انتخاب کردهاند.
میراث خانوادگی
ام کریم اما روایت دیگری دارد؛ از زمانی که به یاد میآورد مشغول قصابی بوده و یکی از پیشکسوتان زن در این حوزه بهحساب میآید. قصابی را پیش دست پدرش آغاز کرده و از آنجا که همسرش نیز قصاب است، بعد از ازدواج هم بهکار خود ادامه داده است. او با خوشحالی میگوید یکی از پسرانش هم ورود به قصابی را انتخاب کرده است. به گفته خبرنگار الجزیره، امکریم انسان بسیار مهربانی است و به شهادت سایر حاضران، در موارد متعددی گوشت را به بهای بسیار ارزانی در اختیار مشتریان نیازمند خود قرار میدهد.
خواهری که از برادرانش شجاعتر بود
«شجاعت و مهارتش در کار با ساتور و چاقو بینظیر است»؛ خبرنگار الجزیره اینگونه صباح الصعیدیه، دیگر قصاب زن این راسته را توصیف میکند. صباح نیز دختر یک قصاب بوده، قصابی که پسرانش میلی به ادامه راه او نداشتهاند. استعداد صباح در سایه حمایت و تشویق پدرش راه را برای حرفهای شدن وی در مسیر قصابی باز کرده است. و با این حال او خیلی زود از پدرش مستقل شده و زندگیاش را در این حوزه گذرانده است. میگوید: نه با خون مشکلی دارد و نه با ساتور یا هر چیز دیگری از این دست؛ تنها فقر است که آزارش میدهد. به گفته خبرنگار الجزیره، وی هر روز صبح کارش شروع شده و با اذان عشاء به خانه بر میگردد. صباح صاحب 4فرزند است.
شبیه کاریوکا
نام کوچک قصاب بدریه است؛ اگرچه به گفته خبرنگار الجزیره، همه او را با نام تحیه میشناسند؛ چرا که به باور آنها شباهت زیادی به تحیه کاریوکا، بازیگر مشهور و قدیمی سینمای مصر دارد. مدت زمان زیادی از ورود این زن 50ساله به راسته قصابها نمیگذرد. 7سال قبل دچار سرطان پستان شده و بعد از درمان کامل بیماریاش، دیگر میلی برای در خانه ماندن نداشته است؛ از اینرو راهی بازار شده و دست روزگار او را به راسته قصابها رسانده است؛ شغلی که به گفته خودش کاملا از آن رضایت دارد.