
یک نمایشنامه و چند نکته

محمود حسینیزاد ـ نویسنده و مترجم
این روزها مشغول ترجمه نمایشنامهای از زبان آلمانی به فارسی هستم. قرار نیست این نمایشنامه در ایران اجرا شود. زبان اجرای آن هم فارسی نخواهد بود. درواقع ترجمه این متن براساس سفارشی است که از یکی از تئاترهای آلمان گرفتهام. قرار است چند ایرانی نقشهایی را در این نمایش ایفا کنند. به صلاحدید کارگردان و برای اینکه بازیگران ایرانی کاملا بتوانند با نمایشنامه ارتباط برقرار کنند و از آن تأثیر بگیرند، بناست ترجمه فارسی متن هم در اختیارشان باشد تا این ارتباط و تأثیر به حداکثر برسد.
چنین دقتنظری - که معمولا یکی از ویژگیهای آلمانیها چه در صنعت و چه در سایر حوزههاست- میتواند برای کارگردانان جوان ما آموزنده باشد. در عرصههای دیگر هم اگر چنین سطحی از دقت و محکمکاری وجود داشته باشد، ای بسا جوانان ما - که همواره به هوش و استعداد آنها بالیدهایم - از دیگران سبقت بگیرند. نکته دیگری که در اینباره جالب است، اینکه تئاتری در آلمان پول و وقت بیشتری هزینه میکند تا بتواند از حضور هنرمندان ایرانی بهرهمند شود. قطعا چنین توجهی بیدلیل نیست و نشان از جوهره ارزشمند هنرمندان کشورمان دارد.
آرزو میکنم روزی شاهد این باشیم که برای حضور بیشتر جوانان ایرانی در عرصههای هنری، فرهنگی یا هر زمینه دیگری در کشور ما نیز چنین هزینههایی صرف شود.
همین دو موضوع یعنی توجه به هنرمندان ایرانی در خارج از کشور و نیز استعداد و قابلیتی که هنرمندان ما از خود نشان دادهاند و میدهند، موجب شده است با اینکه متن، پیچیده و مشکل است، درمجموع کار برایم شیرین و جذاب باشد. البته در کنار همه اینها به این هم فکر میکنم، اگر در آلمان نمایشها بازخورد ضعیفی داشت و خروجی مالی خوبی نداشت، چنین هزینههایی ممکن بود؟ اگر در ایران هم تئاتر جایگاه واقعی خود را بیابد، مخاطبان جدی داشته باشد و صندلیهای سالنهای نمایش، خالی نمانند، میتوان در عرصه تئاتر تا همین حد پیگیر بود و برای جا افتادن مفاهیم نمایشنامه تلاش کرد.