سیامگ گلشیری، از مزیتهای کتابخوانی گروهی میگوید
انتخاب مناسب
سیامک گلشیری را میتوان یکی پر خوانندهترین نویسندگان سالهای اخیر ادبیات ایران نامید. گلشیری متولد سال 1347است و در اواخر دوران دبیرستان فعالیت نمایشی را آغاز و چندین نمایشنامه را روی صحنه برده است. او فعالیت ادبی خود را از سال 1370 آغاز و نخستین داستان کوتاه خود را در سال 73 چاپ کرده است. تا امروز نزدیک به 20 رمان و چند مجموعه داستان از ایشان به چاپ رسیده که پنج بار موفق به دریافت جایزه و دهها بار نامزد دریافت جایزههای مختلف ادبی شده است. با او در مورد کتابخوانی دسته جمعی گفتوگو کردیم.
بهنظر شما نقطه شروع کتابخوانی دسته جمعی کجاست؟
اولین قدم برای شروع این کار انتخاب کتاب مناسب است. براساس تجربهای که طی این سالها در کلاسهای نویسندگی داشتهام، بعضی از داستانها از لحاظ شنیداری خیلی خوب و قابل فهم هستند. کتابی که قرار است بهصورت دسته جمعی خوانده شود، حتما باید این ویژگی را داشته باشد؛ یعنی داستان کشش زیادی برای مخاطب داشته باشد و بشود خیلی خوب برای داستان تصویر ذهنی ساخت. وقتی داستانها ذهنی میشوند، فهمیدنشان کمی دشوار میشود، مخصوصا وقتی قرار است این کتاب در یک جمع آماتور خوانده شود یا برای کسانی که نمیتوانند آنقدرها با داستانهای ذهنی ارتباط برقرار کنند. این خصلت یعنی درک داستان بهصورت شنیداری، خصلتی است که بهتدریج بهوجود میآید. بهخاطر همین توصیهام به کسانی که به تازگی وارد گروههای کتابخوانی شدهاند یا اینکه قصد تشکیل چنین گروههایی را دارند این است که ابتدا با کتابهایی شروع کنند که بهاصطلاح کتابهای تصویری هستند؛ یعنی نوشتهها تصویر دقیقی ارائه میکنند و کتاب را خوش فهمتر میکنند.
چطور دیگران را ترغیب به عضویت در این گروهها کنیم؟
اینکه چهکسی کتاب را بخواند تأثیر بسیاری در ترغیب دیگران به عضویت در گروه دارد. احتمالا برای شما هم پیش آمده که کتاب صوتی را گوش کردهاید و بهخاطر لحن یا نحوه خوانش کتاب، کلا از خیر آن گذشتهاید. حتی ممکن است بعدها میل آدم نسبت به خواندن آن کتاب بهصورت فیزیکی هم از بین برود. میخواهم بگویم اگر قرار است دوستان یا آشنایانتان را به گروه دعوت کنید، بهتر است قسمتی از کتاب توسط خوشخوانترین فرد گروه خوانده شود و از همان قسمت برای ترغیب افراد گروه استفاده کنید. یا حتی میتوانید فیلم کوتاهی از جلساتتان تهیه کنید و برای اطرافیانتان بفرستید.
بهنظر شما تبلیغات برای کتابخوانی جمعی به کتاب خواندن کردن مردم کمکی میکند؟
قطعا همینطور است. شما فکر کنید اگر سینمایی وجود نداشت تا مردم بهصورت جمعی به تماشای فیلم بنشینند، چه تعداد از مردم دنبال خریدن فیلم و تماشای آن میرفتند؟! هرچند همین حالا هم استقبال از نسخههای خانگی فیلمها کم نیست. خب! چند درصد از مردم در جریان کتابهای تازه نوشته شده هستند؟ بهنظرم کتابخوانی گروهی هم درست مثل سینماست که دو جنبه مثبت دارد؛ اول اینکه مردم را به کتابخوانی بیشتر دعوت میکند و دوم دقیقا، حال سینما را پیدا میکند که عدهای زیادی با هم یک فیلم را میبینند. لذتی که از خواندن کتاب بهصورت فردی حاصل میشود، در کتابخوانی جمعی چندین برابر است. علاوه بر این فکر میکنم کتابها اگر در این جمعها درست خوانده شوند، تأثیر ماندگاری دارند. بهنظرم جمع شدن این افراد خیلی سادهتر از چیزی که ما فکر میکنیم صورت میگیرد. اگر یک سوم کافههایی که در سطح شهر هستند، برنامه هفتگی کتابخوانی داشته باشند، میتوانند در فرهنگ کتابخوانی و تشویق هر چه بیشتر مردم به آشتی با کتاب نقش عمدهای داشته باشند. هماکنون بعضی از کتابفروشیها و مراکز فرهنگی این کار را انجام میدهند، ولی کافی نیست. بهنظرم حالا که هیچ مجلهای و هیچ جایی حرفی از مطالعه نمیزند، کتابخوانیهای دستهجمعی میتواند تأثیر زیادی داشته باشد.
شما خودتان در این گروهها شرکت داشتهاید؟
قبلا بله! ولی در کلاسهایم این اتفاق میافتد. علاوه بر همهچیزهایی که گفتم، خوب است این را هم اضافه کنم که حالا که هم سینما و هم تئاتر ما از ادبیات معاصر ایران بهشدت دور است، خیلی از کتابها را چند نفر میتوانند با هم بخوانند. البته منظورم حالت نمایشنامهخوانی نیست. منظور این است که چند نفر به تعداد شخصیتهای کتاب دور هم جمع بشوند و شروع کنند به خواندن. در جلسههایی بودم که این اتفاق افتاده و تأثیر ماندگاری داشتهاست. بهنظرم این یکی از کارهایی که مراکز فرهنگی میتوانند در برنامه خودشان بگذارند و اجرا کنند و مطمئنا باعث علاقهمند شدن شنوندگان به کتاب خواهد شد.