• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
چهار شنبه 18 اردیبهشت 1398
کد مطلب : 55261
+
-

حکایت 38؛ در اخلاق درویشان

قصه‌های کهن
حکایت 38؛ در اخلاق درویشان


مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم، از بس که به زیارت من همی آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش می‌‌باشد.

گفت: هر چه درویشانند مر ایشان را وامی بده و آنچه توانگرانند از ایشان چیزی بخواه که دیگر یکی گرد تو نگردد.

گر گدا پیشرو لشکر اسلام بود
کافر از بیم توقع برود تا درِ چین

گلستان سعدی

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :