عیسی محمدی
هر شهر و دیاری، برای خودش رسم و رسومی دارد؛ قدیم و جدید. کاری به درست و غلط آنهم نداریم؛ صرفاً میگوییم که چنین رسوم و آیینی وجود داشته و دارد. بازخوانی فلسفه این رسوم و نیز تدوین و ماندگارکردن آن، بخش مهمی از فعالیتهای آکادمیک در حوزههای هنر، جامعهشناسی و مردمشناسی، فرهنگشناسی و ... را بهخودش اختصاص داده. در مورد شهر شیراز نیز چنین چیزی صادق است. به راستی این شهر قدیمی و شاعرپرور و فرهنگی، چه رسم و رسومی در حوزه فرهنگ عامه و غیررسمی داشته است که چه بسا امروزه هم هنوز جریان داشته باشد! در این مورد، پای صحبت نازنین بالشزر، مدرس دانشگاه و معمار نشستهایم که به واسطه علاقه شخصیاش، در این زمینه پژوهشهایی داشته است.
رسوم اختصاصی خواستگاری
این مدرس دانشگاه میگوید که اتفاقا در پژوهشهای خود، متوجه شد که روز و هفته شیراز، نخستینبار خاص خود این شهر بوده و به زمانی برمیگردد که مردم به واسطه آمدن آب به شیراز جشن میگرفتند... .
سریع سروقت این آداب و رسوم میرویم و اول هم از مراسمهای خواستگاری و عقد شروع میکنیم. بالشزر میگوید:« قبل از هر چیزی بگذارید یک چیز مهم بگویم. برخلاف چیزی که بیشتر مردم فکر میکنند، شیرازیها تنبل نیستند، بلکه صرفاً به زندگی ساده و مثبت نگاه و زندگی را ساده برگزار میکنند. این جزو خصوصیات شیرازیها شده. شیرازیها یاد گرفتهاند از زندگی لذت ببرند. من سالها در تهران بودهام. تهرانیها اصلاً این جوری نیستند. مدام در حال دوندگی هستند و لذت از زندگی برایشان مفهومی ندارد. یعنی یک شیرازی، اینطور فکر میکند که وقتی 5روز کار میکند، یکی، دو روز هم باید تفریح کند. بهخاطر همین پنجشنبه و جمعههای شیرازیها به خوشگذرانی و تفریح میگذرد. این خصوصیت هنوز هم پابرجاست. جالب است بدانید که شیرازیها، غالباً در اطراف شهر باغ هم دارند. در جاهای دیگر باغ داشتن مختص افراد مرفه است، اما در شیراز قشر متوسط و حتی پایین هم سعی میکنند باغی داشته باشند تا برای تفریح به آنجا بروند یا به جایی خوش آب و هوا بروند».
پذیرایی زیاد ممنوع بود
از این مدرس دانشگاه میخواهیم که برایمان از مراسم خواستگاری بگوید؛« خواستگاری سنتی شیرازی، نکتههای جالبی داشت که البته بخشی از آنها هنوز هم پابرجاست. یکی از این سنتها، آن بود که اگر خانواده پسر مینشستند و خانواده دختر پذیرایی میکردند، بهمعنای عبور از مرحله اول بود؛ یعنی که نظر ما جلب شده و صحبتها ادامه داشته باشد. اگر هم پذیرایی صورت نمیگرفت، نشانهای بود که رضایت طرف مقابل جلب نشده و باید آنجا را ترک کنند. دختری هم که مورد خواستگاری قرار گرفته، یک لباس مجلسی و آرایش خفیفی انجام میداد و چادری میپوشید. وقتی به مادر و خواهر پسر میرسید، میگفتند کمی چادر را شل کن تا تو را بهتر ببینند. رسم هم نبود که خانواده دختر زیاد پذیرایی کنند، میگفتند اینجوری دختر سبک میشود. از دیگر نکتههای جالب این بود که به هیچوجه از هندوانه در پذیرایی از خانواده خواستگار استفاده نمیکردند، چرا که معتقد بودند طبعش سرد است و مناسب مراسم خواستگاری نیست. دختر هم با هیچ کدام از اعضای خانواده پسر روبوسی نمیکرد، به جز مادر داماد؛ که آن هم فقط شانههایش را میبوسید.»
خط قرمزی به نام پذیرایی اول با چای
بعد از مراسم خواستگاری هم که مراسم مهربرون بود و پذیرایی در این مراسم هم با لوز و باقلوا، کلوچه مسقطی شیرازی، نقل بیدمشک، آب نبات و شکلات، میوه هفت رنگ، شربت و چایی صورت میگرفت. جالب اینجاست که هیچ وقت از چایی، بهعنوان پذیرایی ابتدایی استفاده نمیشد؛ چرا که شیرازیهای قدیمی این کار را زشت میدانستند و دال بر اینکه ما از دست مهمان خسته شدهایم و بهتر است که برود. حتی مثلی داشتند با این مفهوم که چای تعارف میکنی که نیامده بروم؟ در مراسم عروسی نیز، رسم و رسومی دیگر وجود داشت. سفره عقد در طبقه اول چیده میشد، برای اینکه پایههای زندگی محکم باشد. معتقد بودند که اگر زیر پای عروس زیرزمین باشد، زندگیاش متزلزل خواهد شد. زمان خطبه عقدمقداری برنج در کیسهای میریختند و زیر پای عروس میگذاشتند. بعدتر نیز مادر عروس، آن را داخل کیسه برنج مصرفی سالانه میریختند که برکت زندگیشان باشد. موقع خطبه عقد نیز باید قرآن مجید، روی سوره حضرت یوسف(ع) باز میماند. کسانی که بالای سر عروس قند میساییدند نیز باید تکبخته میبودند؛ یعنی مطلقه و مجرد و... نبودند. ماست و عسل هم سر سفره عقد میآوردند. در ماست مقداری تربت کربلا و نجف میریختند.
روزوالون تا جمعهالوداعی
رسمورسوم سنتی شیرازیها البته فراتر از یک نوشته و گزارش است و بالشزر، همینطور در حال فهرست کردن آنهاست. ازجمله این مراسمها، «روزوالون» است؛ که بهماه مبارک مربوط است. در این ماه، اگر عروس و دامادی وجود داشته باشند که به خانه و زندگیشان نرفته باشند، خانواده داماد (و اگر هم سر خانه و زندگیشان رفته باشند، خانواده عروس) یک سینی از غذاهای اصلی ماه مبارک شامل حلوای کاسه، زولبیا و بامیه و چند نوع غذا و هدیه و طلا را میآورند تا به نوعی نخستین سال زندگی این زوج را جشن گرفته باشند. از دیگر مراسمهای جالب شیرازیها، جمعهالوداعی است. این مراسم به آخرین جمعهماه مبارک مربوط میشود و در مسجد جمعه شیراز سروسامان مییابد. بعد از نماز جماعت، در قسمتی از مسجد خانمهایی شرکت میکنند که غالباً یا ازدواج نکردهاند یا بچهدار نشدهاند. گردو و بادام داخل پوست با خودشان میآورند و پخش میکنند. مردم هم بهصورت تبرکی برمیدارند تا بخت این افراد نیز بازشده و مشکلشان رفع شود. اگر هم سال بعد مشکلشان رفع شد، چند کیلو گردو و بادام میآورند و پخش میکنند. حتی برش پارچه مراسم عقد و عروسی نیز در این مراسم برگزار میشد تا شگون داشته باشد. به گفته بالشزر، این مراسم به قدری با استقبال روبهرو شده که حتی در مسجد را در 3سال اخیر میبندند؛ ولی مردم باز هم از طریق در پشتی شاهچراغ، میآیند و این کارها را انجام میدهند. از دیگر رسوم شیرازیها، افطار کردن با عرقیجات گرم مانند نسترن، بیدمشک، گل گاو زبان و... است؛ همراه با نبات و خرما و رنگینک. یک رسم دیگر شیرازیها، در مراسم ترحیم آنها اتفاق میافتد. در این روزهای عزا، معمولا مراسم چهلم که همهجا رسم است، منهای تعداد فرزندان متوفی میشود؛ یعنی اگر فردی مرحوم شده و 2 فرزند داشته باشد، در روز سیوهشتم مراسم چهلم او را برگزار میکنند. اگر هم فرزندی نداشته باشد یک روز به این04 روز اضافه میشود.
از فرهنگ عامه شیراز چه میدانیم؟
خوشا شیراز و رسم پایدارش
بازخوانی چند تا از رسم و رسوم قدیمی شیرازیها که چه بسا امروزه هم پابرجا باشد
در همینه زمینه :