سرمایهگذاری در نوآوری به جای نفت
رئیسجمهور فرانسه در اجلاس داووس اعلام کرده که کشورش باید به ملت استارتآپی تبدیل شود. اما ایران چطور میتواند نوآوری را جایگزین درآمد نفت برای دنیایی جدید کند؟
اشکان خسروپور|خبرنگار:
استارتآپها یا کسبوکارهای اینترنتمحور نوپا چند سالی است در تمام جهان پاگرفته و پیشرفت کردهاند و ایدههای نوآورانه که شاید زمانی از سوی برخی شوخی فرض میشدند اکنون در حال تبدیل شدن به یکی از پایههای اقتصاد در کشورهای مختلف هستند. ماجرا آنقدر جدی است که اتاق بازرگانی آمریکا – کشوری که سیلیکونولی، یکی از قطبهای مشهور استارتآپی در دنیا را تشکیل داده اعلام کرده– 50درصد از رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2017صرفا از طریق نوآوری بودهاست. این ماجرا در تمام دنیا نیز در حال پیگیری است. اخیرا امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه اعلام کرد: «فرانسه باید مثل یک استارتآپ فکر و حرکت کند.» او در اجلاس داووس وعده داد که نوآوری هسته اقتصاد فرانسه را خواهد ساخت. مکرون با ساخت سیلیکونولی فرانسه با نام «ایستگاه اف» یا متقاعد کردن اتحادیه اروپا به ساخت «گروه نوآوران اتحادیه اروپا»توانسته گام مؤثری در این حوزه بردارد اما او تنها رئیس کشوری نیست که دنبال محکم کردن جای پای استارتآپیها در کشورش است. شهر لیسبون پرتغال یا برلین آلمان هم در یک سال اخیر مراکز بزرگی را برای رشد و توسعه استارتآپ در کشورهایشان راهاندازی کردهاند. ایران در دنیای کسب و کارهای نوآور و استارتآپی در کجای جهان ایستاده، برای تبدیل اقتصاد نوآوریمحور چه موانعی دارد و چطور میتواند آنها را حل کند؟
شرکتهای سنتی و کسب و کارهای متداولی که در بازار ایران مشغول تولید محصول و ارائه خدمات هستند، سالهاست به یک «پدر قدرتمند و پولدار» تکیه کرده و توسط او حمایت میشوند، اما نوآورهای استارتآپی به سرمایهگذارهای خیلی بزرگ یا ثروتهای کلان متصل نیستند. اینها نگاه دو بخش اقتصادی ایران است که رضا کلانترینژاد، مدیرعامل یکی از شرکتهای شتابدهنده استارتآپها دربارهاش میگوید: «کارخانههایی که با روال عادی و قدیمی کار میکنند، معتقدند مشتری همیشه به خدمات آنها نیاز دارد. سالهاست که یک محصول خاص را تولید کرده و میفروشند. اگر فروششان کم شود، واردات زیاد و نبود حمایت دولتی از کارخانهها و تولیدکنندهها را سبب ورشکستگی خودشان میدانند؛ برای مثال یک کبریتساز نمیتواند درک کند که مشتریها به او نیاز ندارند و دنبال مقصر است. استارتآپها اما روش کارشان را تغییر میدهند تا مشتری راضی شود.» در تمام دنیا، مرگ استارتآپها یک اتفاق طبیعی است اما کسبوکارهای قدیمی به هر قیمتی باقی میمانند. اینطور که کلانترینژاد میگوید: «دولت ما مثل یک پدر خوب و پولدار است که از فروش نفت روزگار میگذراند. او از فرزندانش حمایت میکند تا کار کنند و پول در بیاورند. اگر خطایی هم از آنها سر بزند، میگویند اشکالی ندارد. این پول را بگیر و کارت را ادامه بده. » در بسیاری ازنقاط دنیا – ازجمله ایران – استارتآپها در بخش خصوصی فعال هستند و تمام نیازهایشان در این بخش تأمین میشود.
نوآوری انتخاب نیست، اجبار است
به گفته کارشناسان، ایران ناگزیر است به اقتصاد نوآورانه روی بیاورد.حتی اگر فرض کنیم نفت تا ابد در کشور ما تولید و فروخته شود، بهدلیل ارتباط با جهان و پرورش مغزهای کشورمان باید به این سمت برویم. کامران باقری، کارشناس حوزه نوآوری با اشاره به «غفلت بزرگ و تاریخی در سیاستهای کلان اقتصادی ایران» در سالهای اخیر میگوید: «بیشتر بنگاههای تولیدی و خدماتی ایران انگیزه و توان نوآوری ندارند. گزارش سال 2017شاخص بینالمللی نوآوری نشان میدهد، از بین 127کشور که بنا بر شاخص نوآوری طبقهبندی شدهاند، ایران جایگاه 75را دارد که پایینتر از امارات، ترکیه، قطر، عربستان و کویت است.» این کشورها نمیتوانند رشد اقتصادی پایداری داشته باشند. پس نوآوری یک انتخاب نیست، یک اجبار است.
موانع دولتی باید کنار بروند
با همه اینها، برای رسیدن به این جایگاه باید تغییراتی در ساختار داخلی ایران، در بسیاری زمینهها شکل بگیرد. کلانترینژاد به همشهری میگوید: «سالها پیش شرکتهای بزرگ تحقیقاتی محصول و تفکرشان را از بالا به سطح جامعه تزریق میکردند. اکنون اما استارتآپها از پایین و سطح جامعه محصولشان را به بخشهای بزرگتر مثل سرمایهگذاران و... ارائه میکنند. فضای کشور باید برای پذیرش چنین نگاهی آماده باشد.» نیما نورمحمدی، فعال استارتآپی نیز درباره بخش دیگری از چالشهای پیش روی جامعه استارتآپی ایران میگوید: «بخشهای دولتی مثل یک کسب و کار سنتی به ما مجوز میدهند. توقع دارند طبق برنامهای که به ما میدهند، کار و کاسبیمان را راه بیندازیم. وقتی چندماه یا چند سال ضرر میکنیم، سازمان مالیاتی به ما مشکوک میشود؛ درصورتی که مدل کسب و کار استارتآپی این است که برای پیشرفت کردن باید چند سال ضرر بدهد. ما طرز فکرمان و نیازهایمان کاملا متفاوت است. بخشهای دولتی نمیداند چطور حمایت کند؛ مثلا برای حمایت از استارتآپها به ما وام میدهند، بدون اینکه بدانند این بدترین شکل سرمایهگذاری در یک کسب و کار نوپاست.»