عیسی پیری _ عضو هیأت علمی دانشگاه زنجان
2 چیز معمولا به چشم غیرمسلح دیده نمیشود؛ چیزی که یا خیلی ریز و کوچک باشد یا اینکه خیلی بزرگ و همهگیر. بحران شهری موجود در کشور از نوع دوم است. این بحران از بس نزدیک و بزرگ است که دیده نمیشود و چون شهر ویژگی کنش یادگیرندگی دارد بنابراین ما را به قالب خود درمیآورد. منظور من این است که ساکنان شهری به قالب هویتی درمیآیند که شهر، در کلیت خود، برای آنها تدارک میبیند.
البته که گزاره اخیر چندان هم مطلق نیست اما بهطور نسبی یقینا میتوان گفت که الگو و کیفیت مدیریت و برنامهریزی و سیاستگذاری کلیتی به نام شهر، عناصر مرتبط با آن را به قالب خود درمیآورد. این قالب چنان مهم و برجسته است که معمولا در تعین هویت فردی و جمعی هم تأثیرگذار است؛ مثلا مارشال برمن در کتاب «تجربه مدرنیته» از چند نوع مدرنیسمی صحبت میکند که به قالب شهرهای میزبان درآمدهاند؛ مدرنیسم پاریسی، مدرنیسم وینی، مدرنیسم سنپترزبورگ. برای همین است که پیامد و نتایج همه نهادها و تلاشهای کنشگران سیاسی- اجتماعی، خود را در بستر و فضای شهر نشان میدهد و این کنشگران تا زمان کنشگری مؤثر، نشان خود را بر فضای شهر میزنند و برجسته میکنند؛ از این رو شهر، یک جهان است. آلن بدیو، فیلسوف سیاسی فرانسوی معتقد است که بهمعنایی بسیار کلی، یک جهان، رژیمی از روابط مبتنی بر اینهمانیها و تفاوتهاست. جهان ما، شهری است و این جهان بر جهانهای موازی موجود تسلط پیدا کرده است. چنانچه هانری لوفور معتقد است که آینده بشر نه در میان ستارگان و نه در روستا، بلکه در شهر رقم خواهد خورد. چنانچه از نظر کمی و آماری نیز از کل جمعیتِ بیش از 82میلیون نفری کشور، 75درصد در شهرهای بزرگ و کوچک زندگی میکنند و سبک زندگی اغلب جمعیت هم شهری است. اگر این جهانِ شهری در کلیت خود به محاق بحران فرو رود همهچیز و همه عناصر مرتبط با آن هم بحرانی خواهند شد. مثال صدق فراوانی میتوان یافت. در قالب بحران شهری، بورس بازی زمین و مسکن چنان بیحساب و کتاب عمیق میشود که مدیریت شهری بستر رودخانه را به زیر ساختوساز میبرد و آن فاجعه در دروازه قرآن شیراز پیش میآید، یا همین امر نظام بانکی را به سمت و سوی زمین و ملک میکشاند و در عرض اینکه نظام بانکی در خدمت تولید و # رونق تولید باشد بلکه برعکس، به انباشت سرمایه در بخش زمین و مسکن سوق پیدا میکند و بحران شهری را هر چه بیشتر تعمیق میبخشد. محیطزیست در جای خود است و زیست حیوانی و جانوری و اقلیمی و... خود را پیش میبرد اما بحران شهری که شامل تولید شهروندانی میشود که رفتار و نحوه برخورد با محیطزیست را یاد نگرفتهاند و هیچ ارزشی برای آن قائل نیستند؛ بنابراین، محیطزیست هم رنگ بحران شهری میگیرد و آن رنگی است که شهروندان با بیخیالی و بیتعهدی زباله و کیسه پلاستیکی خود را بر محیط میاندازند یا رودخانه را آلوده میکنند یا ساحل را از بین میبرند. اگر آب، چه کم، چه زیاد و چه انبوه و حیرتآور در بستر خود راه میافتد، بحران نیست بلکه بحران زمانی است که قبل از آن حرکت طبیعی آب بوده است؛ یعنی بحران شهری. از اینجاست که دیوید هاروی میگوید هیچچیز طبیعی در امر مخاطرات طبیعی وجود ندارد بلکه آن را در قالب تحلیل مارکسیستی، موضوعی مرتبط با طبقه و دوگانه بورژوا / پرولتاریا میداند. از اینجا باید گفت که این بحران شهری است و راهکار مؤثر هم در بازگشت به سیاست شهری درست و علمی است.
پنج شنبه 22 فروردین 1398
کد مطلب :
52028
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Ryp0
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved