گلچینی از برترینهای مخزن موزه ملی ایران
پرچم پنجهزارساله سرمشقهای شوش
محمد باریکانی:
موزه ملی ایران، مادر موزههای کشور است و 300هزار شیء تاریخی در اختیار دارد که بخشی از آنها هنوز از مخزن خارج نشده و به نمایش درنیامده است. از کهنترین پرچم مفرغی کشفشده ایران ازمربوط به 5هزار سال قبل گرفته تا الواح گلی کشفشده در کاوشهای باستانی شوش که حکم دفترچههای مشق دانشآموزی (به خط میخی و به زبان سومری) در آن دوره را داشته است همگی در مخزن موزه ملی ایران نگهداری میشود. پیکرکهای نیمتنه گلین ساختهشده از افراد در محوطه باستانی شهداد که همراه متوفی دفن و براساس چهره فوتشدگان ساخته شد نیز در همین مخزن قرار دارد. کسی باور میکند که مردمان هخامنشی، از قاشق برای غذاخوردن استفاده میکردند؟ قاشق نقرهای بهدستآمده از پاسارگاد، پاسخ به این سؤال است. قالبهای ریختهگری بهدستآمده از عصر آهن3 از محوطه باستانی حسنلو نیز مشخص میکند که 2800سال پیش صنعت ریختهگری در ایران باستان تا چه اندازه پیشرفت کرد. جام زرین حسنلو با آن تصاویر شگفت و اسطورهای برجایمانده از دوره پیش از هخامنشی، یکی از مهمترین آثار زرین موجود در مخزن موزه ملی ایران است که داستان آن امروز منتشر میشود. همشهری در این صفحه با یاری یوسف حسنزاده - رییس بخش پژوهشی موزه ملی ایران- به جستوجوی برترین های مخزن موزه ملی رفته است.
کهنترین پرچم ایران
تمدن باستانی شهداد در جنوب شرق کشور که با دوره عیلامیان همزمان بود، نشان کهنترین پرچم در ایران را برجای گذاشت. این پرچم، درست بر بالای یک میله مفرغین نصب شده و نشان میدهد که انگاره پرچم در ایران، قدمتی پنجهزارساله دارد. پرچم مفرغین شهداد دارای نقوشی از اسطورهها و الهههای مختلف است اما از آنجا که باستانشناسها هیچ کتیبهای از تمدن شهداد در این محوطه باستانی به دست نیاوردهاند نمیتوانند توضیح بیشتری درباره این پرچم و فرمانروایان آن دوره جنوب شرق ایران ارائه کنند. پرچم مفرغین شهداد اگر کهنترین پرچم جهان نباشد به طور حتم یکی از نمونههای انگشتشمار پرچمهای کهن جهان است. تمدن جنوب شرق ایران در شهداد پادشاهی کوچکی بود و یکی از معماییترین تمدنهای باستانی است.
هخامنشیها با قاشق غذا میخوردند
این تصور که چون در ایران تا همین دهههای گذشته، مردم با دست غذا میخوردهاند، پس هخامنشیها هم همین روش را داشتهاند، هرگز درست نیست. برخلاف تصور عمومی از قاشق که آن را ابزاری جدید برای غذاخوردن میداند، هخامنشیها قاشقهای نقره غذاخوری داشتهاند که آنها را با سر برگشته مرغابی تزئین میکردهاند. مرغابی، پرندهایاست که در هنر هخامنشی بسیار تکرار شده و استفاده از این گونه جانوری در نقشها یکی از المانهای هنری هخامنشیان است. یافتهشدن قاشق نقره غذاخوری در کاوشهای باستانشناسی پاسارگاد که قدمت آن به 2500سال پیش میرسد کاملا بیانگر استفاده از این ابزار در زندگی ایرانیان در عهد باستان است.
پیکرک باستانی مدل امروز جهانی
سردیس زنی با گوشهایی که روی هر کدام، چندین سوراخ به چشم میخورد؛ الگویی که امروزه پس از گذشت 3هزار سال، بار دیگر در صنعت مد جهان باب شده است. پیکرک سفالی کلورز گیلان،سرویس زنی است که برای آویزانکردن گوشوارههای متعدد، چندین سوراخ بر گوشهای خود ایجاد کرده است. جالب اینکه این پیکرک بر هر سوراخ گوش خود یک گوشواره آویخته زرین داشته است. از زنان ایرانی در عهد باستان و صنعت مدلینگ در آن دوران آثار بسیاری وجود دارد؛ زنانی با لباسهای پوشیده و فاخر و زیورآلات بینظیری که ساخت آنها در عصر حاضر نیز نیازمند هنرمندانی بسیار حرفهایاست و اینها تنها بخشی از مدهای ایرانی در عهد باستان است. پیکرک سفالین کلورز گیلان نیز یکی از نمونههای بینظیر مدلینگ در 3هزار سال پیش است که در مخزن موزه ملی ایران میدرخشد.
قالبهای ریختهگری 2800ساله
تپه حسنلو علاوه بر جام زرین، یادگارهای دیگری نیز داشت، حسنلو یک محوطه باستانی متعلق به عصر آهن3 است و قالبهای سنگی و سفالین برجایمانده آن 2800سال قدمت دارند؛ مردمان ساکن در این منطقه همچون ساکنان سیلک توانسته بودند برای ساخت قطعات فلزی، قالبهای ریختهگری بسازند و همین موضوع بیانگر دانش بالای آنها (با توجه به امکانات محدود آن دوره) در صنعت ریختهگری است. آنها نیاز داشتند ابتدا معادن فلزات را در دل کوهها شناسایی و سنگها را استخراج کنند؛ بعد دمای کورهها را با استفاده از سوختهایی همچون تفاله و هیزم، به دمای 1500درجه سانتیگراد برای ذوب آهن برسانند؛ سپس قالبهای تراشیدهشده را به یکدیگر متصل کنند و از منفذهای تعبیهشده، فلز ذوبشده را داخل قالب بریزند و بعد قالب سنگی و سفالی را جدا و ابزار ساختهشده را خارج کنند. یکی از نمونههای این قالبها که اکنون در مخزن موزه ملی ایران نگهداری میشود، مخصوص ساخت سرتبر بود. تکنیک ساخت قالب 5هزار سال پیش و همزمان با دوره مفرغ که بشر توانست از ترکیب مس و آرسنیک به ابزارهای مفرغین برسد، ایجاد شد، اما نکته مهم در حسنلو مدیریت پروسه ذوب آهن و ساخت ابزارهای آهنین بود.
دفترمشقهای باستانی شوش
گلنبشتههای مدرسهای شوش، متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد هستند و به خط میخی و زبان سومری حک شدهاند. این گلنبشتهها که شبیه به عدسی هستند، سرمشقها و تمرینهای دانشآموزان را بر چهره دارند. در یکی از بهترین نمونههای موجود از این سرمشقهای دانشآموزی ـ مشتمل بر 4سطر ـ ابتدا آموزگار سرمشقها را نوشته و سپس دانشآموز آنها را تمرین کرده است. ترجمه این متون سومری را دکتر واکاها موری ـ متخصص خط و زبان سومری از دانشگاه کیوتو ـ انجام داده است. ترجمه یکی از گلنبشتهها این است: «مرغزار من» / «کار خوب است» و ترجمه دیگری: «درخشش نور است» / «سلاح خدا».
گلنبشتههای مدرسهای شوش نیز با بیش از 4هزارسال قدمت، از مهمترین اشیای موجود در مخزن موزه ملی ایران است که اهمیت سوادآموزی و شیوه تدریس در عهد باستان را نشان میدهد.
یوزپلنگ رامشده ایرانی بر قدح سفالین
قدح سفالین با لعاب زردرنگ، یکی دیگر از اشیای موجود در مخزن موزه ملی ایران است که نشان میدهد در سدههای سوم و چهارم هجری قمری، انسان ایرانی در نیشابور، از یوزپلنگ دستآموز برای شکار استفاده میکرده است؛ همان یوزپلنگ ایرانی که اینروزها آخرین نفسها را میکشد و برای رسیدن به انقراض کامل، به انتظار نشسته است. اما قدح سفالین موزه ملی بیانگر چگونگی رابطه انسان و طبیعت در بیش از هزار سال پیش است. شکارچی سوار بر اسب است و پشت سر اسب و سوار، یک یوزپلنگ ایرانی، صیاد را در شکار، همراهی و کمک میکند. همزیستی انسان و طبیعت بهخوبی بر قدح سفالین به تصویر کشیده شده است؛ اثری که اکنون با عبور از یک هزاره در مخزن موزه ملی ایران نگهداری میشود.
نیمتنههای نایاب گورهای باستانی شهداد
پیکرکهای نیمتنه گلین که از محوطه باستانی شهداد در دشت کویر و نزدیکی شهر کرمان به دست آمده است در عصر مفرغ ساخته شده و 4500سال از عمر آنها میگذرد. این پیکرکها در گورستان باستانی شهداد یافت شد و چهره هر کدام از آنها منطبق با چهره فرد دفنشده در همان گور است. مردمان عصر مفرغ در تمدن شهداد معتقد بودهاند که با ساخت نیمتنههای کوچک منطبق با چهره و اندام فوتشدگان میتوانند عمر جاودان به آنها اهدا کنند و به همینخاطر چهره هر یک از نیمتنهها با دیگری متفاوت است. حدود 10پیکرک گلین در مخزن موزه ملی ایران نگهداری میشود که همزمان با دوره عیلامی در جنوب غربی کشور، در جنوب شرقی ایران ساخته شدهاند. در آن زمان تمدنی در شهداد وجود داشته که از حکمرانی مستقل برخوردار بوده اما از آنجا که کتیبهای از این تمدن بر جای نمانده است باستانشناسها در کشف جزئیات آن، سردرگم شدهاند. نکته جالب این است که نهتنها در هیچ جای ایران نمونههایی شبیه به نیمتنههای گلین شهداد که در گورها بر جای ماندهاند یافت نشده است، بلکه این نیمتنهها در تمام جهان نظیر ندارند و تنها مختص به این محوطه باستانی هستند.
جام زرین حسنلو و داستان یک قتل
جام زرین حسنلو که قدمت آن به سال 800 پیش از میلاد میرسد، در تپه باستانی حسنلو کشف شد. این جام از طلای خالص است و باستانشناسها آن را از دستان یک اسکلت انسانی در ویرانههای ساختمان حکومتی تپه حسنلو خارج کردند؛ در حالی که یک تیر مفرغین از درون آن رد شده و جام را به سینه مردی دوخته بود که زیر آوار ساختمان درآتشسوخته باستانی، دفن شده بود. جام حسنلو 21سانتیمتر ارتفاع دارد و باستانشناسها 2گمانه درخصوص جام و مردی که آن را در دست داشته مطرح کردهاند؛ نخست آنکه ممکن است فردی که جام را در دست داشته در حال سرقت جام از داخل ساختمان آتشگرفته بوده که توسط مدافعان، هدف تیر قرار گرفته و دیگر آنکه چون جام دارای نقوش آیینی و اساطیریاست، فرد کشتهشده در حال خارجکردن آن از ساختمان آتشگرفته برای حفاظت از نابودی و غارت بوده که توسط مهاجمان، هدف قرار گرفته است. البته گمان دوم، بیشتر مورد تأکید باستانشناسهاست. آنها گمان میکنند که سرقت جام زرینی با نقوش اساطیری و آیینی از ساختمان در حال سوختن، چندان منطقی نیست و بنابراین مهاجمان، این مرد را هدف گرفتهاند. جام حسنلو یکی از مهمترین داشتههای موزه ملی ایران است که از دوره پیش از هخامنشیان به روزگار ما رسیده و در مخزن این موزه به یادگار مانده است. تصاویر نقششده بر جام زرین حسنلو روایتگر جنگ و زندگیاست و الهههایی هم در اطراف تصاویر اصلی، نقش شدهاند.