• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 22 اسفند 1397
کد مطلب : 50795
+
-

از ابتدا تا انتهای جاده قزوین- رشت چه خبر است؟

راهِ آزاد

نورا عباسی

جاده قزوین-رشت از مناطق کوهستانی و گندمزارهای طلایی قزوین شروع  و در نهایت به جنگل‌های در هم تنیده و روستاهایی با طعم و بوی غذای محلی گیلان ختم می‌شود که برای عبور از آن بد نیست این اطلاعات را به همراه داشته باشید.


رستوران

اگر ابتدای جاده قزوین-رشت بودید حتما سری به شهر قزوین بزنید و در رستوران‌های معروف شهر طعم قیمه‌نثار واقعی را بچشید اما اگر قصد غذا خوردن در مسیر جاده را داشتید، بهتر است تا شهر رودبار صبر کنید و وقتی برای خریدن زیتون در حال گشت و‌گذار در این شهر هستید، می‌توانید کیلومتر ۴ جاده منجیل به رودبار سراغ یک رستوران قدیمی بروید و با خیال راحت شامی رودباری و غذاهای گیلانی را سفارش بدهید.


طبیعت و موقعیت‌های تاریخی

مسیر قزوین تا رشت، آمیخته تاریخ و طبیعت است. اگر در ابتدای مسیر فرصتی داشته باشید می‌توانید به شهر قزوین رفته و در یک برنامه فشرده سری به بناهای تاریخی همچون حسینیه امینی‌ها و بازار قزوین بزنید. پس از قزوین، بهترین طبیعت را می‌توانید در 5کیلومتری رودبار و کنار چشمه ماست‌خور پیدا کنید.

با عبور از میان درختان زیتون رودبار و طبیعت کوهستانی، به سرسبزی گیلان خواهید رسید و جنگل سراوان و موزه روستایی گیلان را می‌توانید در لیست نخستین دیدنی‌های گیلان ثبت کنید.


کمپینگ

پارک جنگلی 1500هکتاری سراوان می‌تواند گزینه خوبی برای کمپ زدن باشد؛ چرا که این پارک از امکانات اولیه مناسبی برخوردار است و مسافران با خیال راحت می‌توانند شب را در آن سپری کنند.


نقطه‌های  پرخطر

یکی از مسیرهای حادثه‌خیز گیلان، مسیر رودبار و منجیل است که معمولا نیروهای پلیس با حضور پر‌رنگی این منطقه را رصد می‌کنند.


جایی برای عکاسی

اگر اهل عکاسی باشید می‌توانید از منظره زیبای سد منجیل و طبیعت اطرافش عکس‌های زیبایی را ثبت کنید و با راندن به سمت رشت، در تقاطع رو گذر جاده قزوین-رشت به سمت فومن بروید تا لذت عکاسی در طبیعت جنگل سقالکسار را از دست ندهید.


موسیقی پیشنهادی مسیر

 می‌توانید لذت عبور از این جاده را با شنیدن ترانه‌های گیلانی از ناصر مسعودی و «مشدی گولمار» با صدای همای دوچندان کنید.

یادداشت

قزوین، آلمان و رشت
حامد فوقانی


اینجا نه جاده اسالم به خلخال است و نه سپیدان به نوروزآباد و جاده‌های زیبا و آرام شاهرود یا شمشک به دیزین. اما شما را به جاهای زیبایی می‌رساند؛ ماسال، فومن، صومعه‌سرا، ماسوله و انزلی. و البته از تاریخ ایران شروع می‌شود؛ قزوین؛ پایتخت دور ایرانیان و شهری با ده‌ها جاذبه تاریخی گردشگری که زمانی شاهراه اتصال جنوب به شمال کشور بوده و همچنان هست. پس لذت سفر در جاده‌ای که از میان دشت‌های بزرگ گندم می‌گذرد بی‌تردد نباید از دست برود؛ مسیری با سرگذشت ترش و شیرینش. جاده قزوین- رشت، آدم را درست می‌برد به خاطره‌های 20سال پیش؛ مسیری پهن و بعضا صاف و یکنواخت که کمتر اثری از درختان سبز و درهم تنیده چالوس دارد. از کنار روستای آق‌بابا بدون ترمز نباید گذشت؛ نان محلی قزوینی با رنگ سفید و طعمی که به شوری می‌زند، یک‌سوغاتی سرراهی است؛ نان‌هایی که حتی به مجتمع‌‌های گردشگری و رستورانی جدید مثل آفتاب درخشان نفوذ کرده‌اند و در لابه‌لای سوغاتی دیگر شهرها، سوهان قم، گز اصفهان و قطاب یزد، دل می‌برند.

به سمت لوشان و منجیل وزش باد جالب می‌شود. پنجره ماشین را که پایین بدهی، در ارتفاع، با یک سردی خاص، موذیانه می‌شود؛ حتی در روزهای مرداد. آن بادها به‌شدت حس می‌شوند؛ بیشتر روی شیب تند کوهین؛ از بس که ماشین تکان می‌خورد و باد قدرتش را در برابر تو به رخ می‌کشد. شانس با تو باشد، پای دامنه کوه‌ها و کنار رودهایی که کم‌رمقند، گراز هم خواهی دید.

دشت منجیل پر است از فرفره‌های کودکی ما که هیولا شده‌اند و برق تولید می‌کنند. اینجا انگار آلمان است؛ پر از توربین‌های بادی در کنار یک‌ سد عظیم. صحبت از آلمان خاطره تلخ زلزله 69 را به یاد می‌آورد و آن مهاجم سرزن تیم ملی ژرمن‌ها در سال‌های 90تا 98. همانی که خاطره‌اش در کوچه پسکوچه‌های رودبار هنوز زنده است؛ حتی اگر در برابر ایران، گل زده و تور دروازه را از خوشحالی کشیده باشد. یورگن کلینزمنی که در زمان زلزله رودبار سفیری در گرما‌گرم جام‌جهانی 90شد تا نظر جامعه فوتبال بین‌المللی را به کمک به حادثه‌دیدگان جلب کند. شاید با این عبارت بیشتر خود را معرفی کند: «هر کجا که بروم هرگز کسانی را که تا رسیدن به این مرحله مرا کمک کرده‌اند فراموش نخواهم کرد.» رودبار نماد ایران قدیم است و حتی یونان کهن؛ با صف شدن مغازه‌های زیتون‌‌فروشی. باید از رودبار بگذری و در ترافیک بلوار اصلی شهر بمانی تا درک کنی سفیدرود چه نعمتی با خود آورده.

از اینجا به بعد تا رشت، دیار میرزاکوچک‌خان، رنگ سبز بر نارنجی و خاکی گرم کویر چیره می‌شود؛ رستم‌آباد و امامزاده هاشم. اگر دیگران اجازه داده باشند، جنگل‌ به تمشک مهمانتان می‌کند. راه تمشکی با تِرَک‌های علی زندوکیلی، تو را می‌رساند به بهشت گیلان؛ سپیدرود. از اینجا تا رشت راه زیادی نیست.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید