ثروتی که دیر میآید و زود میرود
شهلا کاظمیپور/ جامعهشناس
همانطور که بسیاری از صاحبنظران مسائل اجتماعی به ویژه در سالهای اخیر تاکید کردهاند، اعتماد اجتماعی از مهمترین سرمایههای هر جامعهای به حساب میآید، ثروتی که با دشواری به دست میآید و ایجاد آن تا حد زیادی بستگی به عوامل متعدد و مناسبات نسبتا پیچیده دارد. اما این ثروت گرانقدر و گرانبها که در مواقع بحرانی بسیار کارساز و گرهگشاست، میتواند با یک خبر، یک رخداد و حتی اظهارنظر بیموقع و نسنجیده کاهش یابد یا بر باد رود.
مهمترین عامل ایجاد و تقویت اعتماد اجتماعی – منظور وجهه کلی آن است، چه فردی و چه عمومی – عملکرد صحیح است. هر فرد صحیحالعملی این قابلیت را دارد که اعتماد افراد پیرامون خود را جلب و جذب کند.
در مقیاس بزرگ هم کسی که حرف و عملی مشابه دارد، از چنین قابلیتی برخوردار است. وقتی در حافظه عمومی جامعه کسی، آدمی تلاشگر که همتش را مصروف حفظ یا تامین منافع جمعی میکند، تداعی شود، در واقع اعتماد اجتماعی به او جلب و جذب شده است.
یکی از ثمرات اعتماد اجتماعی، مسئولیتپذیری است. در همه جوامعی که اعتماد اجتماعی سطح مطلوب و قابل قبولی دارد، افراد جامعه نیز در حد قابل قبولی مسئولیتپذیرند. فردگرایی و نفعگرایی از نتایج کاهش و خدشه به اعتماد اجتماعی افراد جامعه است. وقتی این حس به افراد جامعه القا میشود که هر کسی به فکر خودش است، آنها هم بدون اینکه به طور منطقی نتیجه کار خود را بسنجند، مسئولیتگریز میشوند و منافع آنی و فردی را به مصالح کلی و آتی ترجیح میدهند.