کتاب صوتی؛ نیاز روزگار ما
صفا آقاجانی/گوینده رادیو و بازیگر
نمایش رادیویی آثار ادبی و داستانی بیشتر با این منظور صورت میگرفت تا شنونده بتواند تصور و تجسم بهتری از ماجراها و روایتهای داستانی داشته باشد.
دلیل جذابیت بالا و استقبال خوب مخاطبان از این نمایشها، به ویژه سلسله نمایشهایی که هر شب با عنوان «قصه شب» از رادیو پخش میشد هم همین بود. شنوندگان در ساعات خلوت و خاموش شب، گوش به رادیو میسپردند. با چشم بسته ولی گوش شنوا، همراه داستان و شخصیتهای آن میشدند و لحظات نابی را تجربه میکردند. این سالها اما نوع دیگری از خوانش داستانها هم باب شده است؛ کتابهای صوتی. کالای فرهنگی فوقالعادهای که به نظر من واقعا یکی از نیازهای روزگار ماست؛ کتابهایی که میتوان همراه با بسیاری از کارهای روزانه، آنها را دنبال کرد. این کتابها تفاوتهایی هم با هم دارند. بعضی از آنها با افزودهشدن آهنگ متن در واقع به شکل اقتباسی از یک کار ادبی درآمدهاند. به نظرم کتابهای گویایی که تنها، خوانش میشوند و حداکثر یک موسیقی فاصله دارند، موجب ارتباط بیشتر مخاطب و متن میشوند. تفاوت دیگر، در کیفیت کارهاست. خوانشگر داستان، حتما باید گوینده حرفهای و آگاه به دستور زبان و علامتگذاریهای آن باشد. داستانهایی خوانش شدهاند که تفاوتهای لازم لحن در آنها وجود ندارد و ویرگول، نقطه و حالت سؤالی یا تعجبی لحاظ نشده است. نکته دیگر در این زمینه محدودیتها در وسعت خوانش است. بسیاری از سازمانها خط قرمزها و محدودیتهایی دارند که اگر این محدودیتها به حداقل برسد، میتوان بسیاری از کارهای مفید را به این شکل عرضه کرد. همچنین بسیاری از ناشران اجازه خوانش آثاری را که منتشر کردهاند، نمیدهند. در این زمینه هم انتظار رفتار منطقیتری میرود. در مجموع اگر وسعت انتخاب، تعهد به متن و تخصص در اجرا کنار هم باشند، چنین آثاری بسیار شنیدنی هستند و میتوانند در موارد متعددی جای کتاب مکتوب را بگیرند.