راننده لودر هنگام بازکردن جاده گرفتار بهمن شد اما به طرز شگفتانگیزی زندهماند
نجات باورنکردنی از اعماق بهمن
راننده لودر راهداری وقتی در میان انبوهی از برف و یخ مشغول بازکردن جاده بود، ناگهان گرفتارریزش بهمن شد. او 6ساعت زیر انبوهی از برف مدفون شده بود و با مرگ دست و پنجه نرم میکرد تا اینکه بومیان منطقه به طرز شگفتانگیزی او را پیدا کردند و نجات دادند.
به گزارش همشهری، این روزها بیشتر مناطق استان چهارمحال و بختیاری پوشیده از برف است. این وضعیت در ارتفاعات و برخی روستاها به شکلی است که گاهی بهدلیل انباشتهشدن برف تا ارتفاع 15متر، مدتها ارتباطشان با شهر قطع میشود. در این شرایط است که نقش راهداری پررنگتر میشود. درست مثل مأموران اداره راهداری کوهرنگ که این روزها بهسختی برای بازکردن جادهها در تلاشند و برای کارشان از جان مایه میگذارند. مثل اسحاق عباسی، راننده لودر راهداری کوهدشت که چند روز قبل هنگام برفروبی در جادهای کوهستانی بهدلیل ریزش بهمن چند ساعت زیر برف مدفون بود. اما این حادثه چطور اتفاق افتاد و چگونه این راننده لودر از بهمن جان سالم به در برد؟
وحید باقری، مسئول راهداری کوهرنگ این حادثه را اینطور برای همشهری بازگو میکند: «جاده بین 2 روستای خویه و سرآقاسید از چند روز قبل بهدلیل بارش شدید برف مسدود و ارتباط این محور قطع شده بود. روستاییان بهدلیل قطعشدن این مسیر که طولش حدود 40کیلومتر است، باید از استان لرستان و اصفهان خودشان را به کوهرنگ برسانند؛ یعنی بارش برف باعث میشود آنها مجبور شوند به جای مسیر 40کیلومتری از مسیری 400کیلومتری به کوهدشت برسند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم این مسیر را هرچه سریعتر بازگشایی کنیم.»
وی ادامه میدهد: «برای بازگشایی مسیر 2 لودر از دو طرف مسیر اعزام کردیم و از طرف کوهرنگ اسحاق عباسی راننده باتجربه لودر راهداری کوهرنگ بازگشایی مسیر را برعهده گرفت. او از صبح بهتنهایی در جاده مشغول بهکار میشد و تا عصر برفروبی میکرد.» این راننده لودر توانسته بود بخش زیادی از جاده را برفروبی کند اما همهچیز آنطور که او پیشبینی میکرد، پیش نرفت. مسئول راهداری کوهرنگ میگوید: «چند روز قبل اسحاق طبق معمول با لودر به جاده رفت تا برفروبی را ادامه دهد. چند ساعت گذشت و از او خبری نشد تا اینکه پسرش تماس گرفت و سراغ پدرش را گرفت. گفتم در جاده است و خبری از او ندارم. پسر اسحاق میگفت معمولا پدرش هر چند ساعت یکبار به محلی که موبایل آنتن میدهد میرود و با خانه تماس میگیرد اما امروز هیچ تماسی نگرفته است. او نگران بود و گفت سراغ پدرش میرود. من دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه فهمیدم وقتی مشغول کار بوده بهمن ریزش کرده و او در کابین لودر گرفتار شده است.»
حادثهای که مسئول راهداری کوهرنگ از آن حرف میزند، چند ساعت قبل اتفاق افتاده بود. بدون آنکه کسی بداند، راننده لودر زیر خروارها برف گرفتار شده و مشغول دست و پنجه نرمکردن با مرگ بود. زمانی که او با لودر بهتنهایی مشغول برفروبی در حاشیه یک کوه بود، ناگهان بهمن ریزش کرده و در یک چشم برهمزدن، او و لودرش را مدفون کرده بود. بیش از 5متر برف روی لودر را پوشانده بود و هیچ راه نجاتی برای او وجود نداشت. حتی در آن منطقه موبایل هم آنتن نمیداد که او بتواند درخواست کمک کند. در این شرایط او چارهای نداشت جز اینکه امیدوار باشد کسی متوجه ریزش بهمن شود.
آنطور که مسئول راهداری کوهرنگ میگوید، ساعتها از ریزش بهمن گذشته بود که با پیگیری پسر اسحاق، بومیان منطقه تلاشهایشان برای نجات اسحاق را آغاز کردند: «حدود 15نفر از افراد محلی وقتی فهمیدند بهمن ریزش کرده و اسحاق با لودر زیر برف گرفتار شده است، خودشان را به محل حادثه رساندند و با بیل و کلنگ مشغول کنارزدن برفها شدند. بیش از 5متر برف کاملا روی لودر را پوشانده بود و اسحاق در سرمای شدیدی گرفتار شده بود. آنها چندین ساعت مشغول کنارزدن برفها بودند و امید داشتند که اسحاق زنده باشد. سرانجام بعد از ساعتها تلاش بالاخره آنها به لودر رسیدند.» با پیداشدن لودر، سرعت جستوجو بیشتر شد؛ چراکه حالا روستاییان هیجان داشتند تا زودتر به کابین لودر برسند و از سرنوشت راننده آن مطلع شوند. باقری ادامه میدهد: «با کنار زدن برفها معلوم شد که کابین سالم است. روستاییان باقیمانده برفها را هم کنار زدند و در ناباوری دیدند که اسحاق زنده است. هرچند او بیحال شده بود اما نفس میکشید و از داخل کابین زنده بیرون آمد.»