چهار چرا !
بعد از 2 پیروزی خفیف برابر نودارومیه و سپیدرود رشت، پرسپولیس توانست پدیده مشهد را هم در ضربات پنالتی شکست بدهد و به نیمهنهایی جام حذفی برسد. این یک صعود کاملا ناپلئونی است برای تیمی که هنوز طراوات نیمفصل اول را پیدا نکرده. طبعا طول خواهد کشید تا فشار فصل بدنسازی رفع شود و برانکو در مورد ترکیب اصلی تیمش با بازیکنان جدید به جمعبندی برسد. با وجود این از بازی غروب دوشنبه چند نکته مهم به جا مانده است.
چرا بودیمیر نمیدود؟
بیایید مرتضی فنونیزاده نباشیم و از همین روز اول پنبه بودیمیر را نزنیم. بیایید تصور کنیم او بازیکن باکیفیتی است و کمی زمان میبرد تا با سایر پرسپولیسیها هماهنگ شود. با همه این خوشخیالیها اما، یک سؤال مهم در مورد ماریو بیجواب است؛ اینکه او چرا در زمین تحرک کافی ندارد؟ این مسئله اصلا ربطی به کیفیت و تطابق فنی بازیکن با تیم ندارد. برانکو همیشه اولویت را به نفراتی داده که تا سر حد مرگ میدویدند. اصلا دلیل نیمکتنشینی محسن مسلمان در یک مقطع، همین آمار دوندگی پایین او بود. حالا اما سوغات برانکو از کرواسی، بازیکنی است که محض رضای خدا، 4قدم هم دنبال توپ نمیدود و بازیکن حریف را «پرس» نمیکند. با این رویه کار برای سایر عناصر تهاجمی پرسپولیس بسیار سخت میشود و یکی مثل علیپور باید فشار بیشتری تحمل کند. گادوین منشا اگر گل نمیزد، حداقل خوب میدوید و برای زوجش فضاسازی میکرد اما نقشه حرکتی علیپور در حضور بودیمیر وسیعتر هم شده است. کاش برانکو رفیقش را کنار بکشد و به زبان کرواسی سخت به او بگوید: «گل که نمیزنی، در محوطه جریمه هم که از توپ فرار میکنی، حداقل کمی بدو!».
چرا سروش برای خودش بازی میکند؟
عجیب نیست که سروش رفیعی آماده نباشد. او بعد از نیمفصل دوم لیگ شانزدهم با یک تصمیم اشتباه فوتبالش را در معرض نابودی قرار داد. سروش یک سال را در تیم سطح پایین الخور قطر به بطالت گذراند و بعد از آن 6ماه هم از میادین دور بود. پس طول میکشد تا او به شرایط استاندارد برسد اما چیزی که نمیشود درک کرد خودخواهی و تکنوازی او در زمین مسابقه است. ظاهرا رفیعی فقط برای خودش بازی میکند. خیلی به ندرت اتفاق میافتد که او بلافاصله بعد از دریافت توپ با یک پاس تکضرب همتیمیهایش را راه بیندازد. سروش انگار خودش را ملزم کرده که حتما چند ضربه اضافی به توپ بزند و مثلا از حریف خطا بگیرد؛ خطاهایی عمدتا در میانه میدان که به هیچ کار نمیآید و فقط ریتم حرکتی تیم را کند و پر از سکته میکند. کسی که شماره 7تاریخی علی پروین را از بایگانی خارج کرده، فعلا در حد شماره 37احسان علوانزاده هم ظاهر نشده است!
چرا بشار به این روز افتاده؟
تنها چیزی که میتواند حضور این سروش رفیعی ضعیف را در ترکیب اصلی پرسپولیس تضمین کند، حضور بشار رسن ضعیفتر است. ظاهرا لطمهای که تیم ملی عراق به بشار زده، کیروش در طول
4 سال گذشته به برانکو نزده بود! هافبک عراقی در بازگشت از جام ملتهای آسیا به هیچوجه قابل مقایسه با نیمفصل اول نیست. او توپهای زیادی لو میدهد و نوعی بیمیلی در حرکاتش دیده میشود. در بازی کمموقعیت با پدیده، بشار 2 فرصت خوب شوتزنی پیدا کرد که ضرباتش بهمعنای واقعی کلمه فاجعهبار بود. داستان آن پنالتی کمیاب و شگفتانگیز هم به کنار. شکل کار بشار آنقدر بد شده که برخی حدس میزنند هافبک عراقی برای گریز از تمدید قرارداد اینطوری بازی میکند.
چرا پدیده رخ عوض کرد؟
در عین حال اگر بازی پرسپولیس و پدیده خوب از آب درنیامد، مقصر بزرگتر این ماجرا تیم مشهدی بود. پدیده که امسال یکی از چشمنوازترین تیمهای لیگ برتر بوده، در دیدار با پرسپولیس رخ عوض کرد. تیم یحیی آشکارا برای کشاندن بازی به ضربات پنالتی وارد زمین شد. وقتی گلمحمدی 3تعویضش را در وقتهای اضافی انجام میدهد، روشن است که او بیشتر از بازی برای ضربات پنالتی برنامه داشته. عجیب اینکه حتی بعد از مصدومیت و خروج جلال حسینی از زمین هم پدیدهایها هوس نکردند استفاده از جای خالی او را محک بزنند. افسوس بزرگ برای یحیی اما این است که این پدیده نتیجهگرا و متفاوت با همیشه هم دست خالی از آزادی و البته جام حذفی خارج شد. آنها برای نخستین بار باختند و تحسین هم نشدند.