45روز اسارت با چشمان بسته
آدمربایان، مرد جوان را ربودند تا دست به اخاذی میلیاردی از خانوادهاش بزنند
آدمربایان در نقش پلیس، جوان افغانستانی را ربودند و 45روز او را در ویلای قدیمی در شمال کشور زندانی کردند تا دست به اخاذی 5میلیاردی بزنند و پس از رسیدن به خواستهشان او را رها کردند. به گزارش همشهری، شامگاه سوم دیماه امسال مردی افغانی نزد مأموران پلیس پایتخت رفت و خبر از ناپدید شدن برادر30سالهاش به نام محمد داد. وی گفت: خانواده من سالها قبل برای کار و زندگی از افغانستان به ایران آمدند و من و برادرم در تهران متولد شدیم. برادرم همراه همسر و فرزندانش در یکی از شهرهای شمالی زندگی میکرد و مغازهدار بود اما چند روز قبل به تنهایی به تهران آمد تا سری به ما بزند. او چند شب خانه ما مهمان بود و صبح امروز (روز سوم دیماه) راهی خانهاش شد اما ظهر همسرش به ما زنگ زد و گفت خبری از محمد ندارد و او حتی موبایلش را هم پاسخ نمیدهد. پس از آن همه جا دنبال برادرم گشتیم تا اینکه غروب مرد ناشناسی به من زنگ زد و گفت برادرم را گروگان گرفتهاند و قصد انتقال او به پاکستان را دارند. او برای آزادی برادرم درخواست 5میلیاردتومان پول نقد و تهدید کرد که اگر به خواستهشان نرسند، محمد را خواهند کشت.
45روز بعد
با این شکایت، گروهی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی کامران رضوانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران تحقیقات خود را دراین باره آغاز کردند اما پس از آن دیگر خانواده شاکی برای پیگیری پرونده به اداره آگاهی و دادسرای جنایی نرفتند و بهنظر میرسید مرد گمشده، پیدا شده تا اینکه 18بهمنماه امسال، آدمربایان، گروگان خود را آزاد کردند و او برای شکایت راهی اداره آگاهی شد. وی گفت که در همه این 45روز اسیر آدمربایان بوده و آنها وی را شکنجه میدادند تا اینکه خانوادهاش در نهایت 416میلیون تومان در شهر مزارشریف افغانستان بهحساب 2فرد افغانستانی واریز کرده و آنها رهایش کردهاند. وی ادامه داد:آدمربایان خانوادهام را تهدید کردند اگر پای پلیس به ماجرا باز شود مرا به قتل رسانده و جسدم را میسوزانند و آنها از ترس شان دیگر پیگیر پرونده نشدند.
دستگیری
پس از اظهارات شاکی، مأموران با ردیابیهای تخصصی و اطلاعاتی که گروگان جوان در اختیارشان قرار داده بود موفق شدند 2مرد افغانی را دستگیر کنند. آنها اما در بازجوییها منکر گروگانگیری شدند و خود را بیگناه دانستند. این 2متهم دستگیر شده در حالی خود را بیگناه میدانند که شاکی میگوید صدای آنها شباهت زیادی به صدای 2فردی داشته که در مدت 45روز گروگانگیری نگهبان وی بودند و شکنجهاش میدادند. در این شرایط برای متهمان قرار قانونی صادر شده و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
از سایه خودم هم میترسم
صبح دیروز وقتی شاکی پیش روی قاضی کامران رضوانی نشست از جزئیات 45روز گروگانگیری گفت و اینکه «از وقتی آزاد شدهام از سایه خودم هم میترسم و جرأت نمیکنم تنهایی بیرون بروم.» او در گفتوگو با همشهری از جزئیات اسارتش در بند آدمربایان میگوید.
از روز حادثه بگو، آدمربایان چطور تو را ربودند؟
صبح سوم دیماه از تهران راهی شمال کشور شدم و وقتی رسیدم یک راست به مغازهام رفتم. آن روز 4مرد که 3نفرشان ایرانی و یک نفر آنها افغانی بود نزد من آمدند و خودشان را پلیس معرفی کردند. آنها گفتند که باید برای ارائه توضیحات همراهشان به اداره پلیس بروم. بعد از آن مرا سوار بر خودروی پرشیا کردند و دست و پا و چشمانم را بستند. پس از یک ساعت چرخیدن در خیابانها سرانجام توقف کردند. نمیتوانستم جایی را ببینم اما آنطور که از صحبتهایشان متوجه شدم در یک خانه قدیمی بودیم حوالی محمودآباد.
در آنجا با تو چه کردند؟
دست و پاها و چشمانم بسته بود. هیچ جا را نمیدیدم. 2نفر مرا کشانکشان به داخل خانه بردند. بعد شنیدم که یکی از آنها با برادرم تماس گرفت و تهدید کرد اگر 5میلیارد تومان جور نکنند مرا میکشند. در دومین تماسشان هم به برادرم گفتند قرار است مرا به پاکستان منتقل کنند. میگفتند اگر پلیس را خبر کنید مرا میکشند و جسدم را میسوزانند. به همین دلیل خانوادهام از ترس اینکه مرا به قتل برسانند پیگیر پرونده نشدند.
پس در این مدت آنها همچنان با برادرت در تماس بودند. درست است؟
بله. آنطور که من متوجه شدم برادرم التماسشان میکرد و میگفت این پول را ندارد. در نهایت هم آدمربایان گفتند اگر پول نقد دارند حاضر هستند مبلغ را کم کنند و تخفیف بدهند. بالاخره به 416میلیون تومان راضی شدند.
خانوادهات این پول را چطور جور کردند؟
من در مدت 45روزی که آنجا زندانی بودم نمیدانستم ماجرا به کجا کشیده شد اما وقتی آزاد شدم برادرم گفت با فروش خانهشان در حاشیه تهران و قرضگرفتن 130میلیون تومان از دوستان شان این مبلغ را جور کردهاند.
چطور پول را بهدست آدم ربایان رساندند؟
پدرم به افغانستان رفت و برادرم از طریق یک صرافی پول را به پدرم رساند و او هم درآنجا پول را بهحساب فردی افغان واریز کرد و چند روز پس از اینکه پول به دستشان رسید مرا با چشمان بسته سوار ماشینشان کرده و حوالی شهر محمودآباد در بیابانها رهایم کردند.
آدم ربایان را میشناختی؟
نه هیچ کدامشان را نمیشناختم. از طرفی وضع مالیام آنچنان خوب نیست. زندگی معمولی دارم و نمیدانم چرا مرا انتخاب کردند. شاید مرا با فرد دیگری اشتباه گرفتهاند.
2نفری که دستگیر شدهاند را دیدهای؟
بله. من چهره آدمربایان را ندیدم اما 2نفری که دستگیر شدهاند صدایشان شباهت زیادی به 2نفر از آدمربایان دارد.
در این مدت رفتار آدمربایان با تو چطور بود؟
آنها 45روز عذابم دادند تا جایی که حالا حتی از سایه خودم هم میترسم و جرأت نمیکنم شبها بخوابم.
چرا شکنجهات دادند؟
واقعا برای خودم هم سؤال شده و دلم میخواهد همه آنها را دستگیر کنند تا به جوابم برسم. 45روز چشمانم، دستانم و پاهایم بسته بود. فقط گاهی هنگام غذاخوردن دستانم را باز میکردند.
البته چه غذایی! یک وعده به من غذا میدادند آن هم یا سیب زمینی بود یا نان خشک با کمی آب. گاهی بهشدت کتکم میزدند و حتی اجازه دستشویی رفتن به من نمیدادند. آنقدر التماسشان میکردم که با مشت و لگد و توهین مرا به دستشویی میبردند. گاهی هم مجبور میشدم همانجا.... فکر کنید 45روز با این وضعیت زندگی کنی و هرلحظه تصور کنی که ممکن است جانت را بگیرند. در همه این مدت در اتاقی تاریک زندانی بودم و فکرش را نمیکردم که از آنجا زنده خارج شوم و حالا از اینکه زندهام خدا را شکر میکنم.