بایدها و نبایدهای پرسمان همگانی محلی
شاهرخ صالحی کرهرودی/روزنامهنگار و حقوقدان
معاونت حقوقی ریاستجمهوری در حالی لایحه «پرسمان همگانی محلی» را در راستای اعمال اصل59 قانون اساسی جمهوری اسلامی تدوین کرده که بهجز همهپرسی دهم فروردین 58 درخصوص استقرار نظام جمهوریاسلامی، همهپرسی درخصوص تصویب قانون اساسی سال58 و همهپرسی قانون اساسی سال68 سابقه دیگری از همهپرسی در کشور وجود ندارد.
لایحه «پرسمان همگانی محلی» شاید نخستین تجربه کشور در زمینه دمکراسی مستقیم باشد؛ اگرچه شیوه حکمروایی از طریق همهپرسی مستقیم به امری رایج در کشورهایی نظیر سوئیس بدل شده است اما با وجود پیشبینی قانونی در اصل پنجاهونهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، کمتر مورد توجه قوای مقننه و مجریه در ایران بوده است.
در اصل پنجاهونهم قانون اساسی آمده است: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد.» اگرچه قانون اساسی، برای مراجعه به آرای مردم از قید «مسائل بسیار مهم» سخن گفته اما سؤال اساسی وجود دارد که چرا نباید در مسائل کوچک و محلی که تأثیرات بزرگی بر زندگی ذینفعان همان محل دارد، به آرای مردم مراجعه کرد؟
در لایحه «پرسمان همگانی محلی» پیشبینی شده که مردم بتوانند از شورای شهر یا روستا درخواست کنند تا برای تصمیمگیری درباره یک موضوع خاص و مهم، رفراندوم محلی برگزار شود و سپس براساس نظر مردم، درباره اجرای یک پروژه یا مصوبه مهم تصمیمگیری کنند.
بهطور کلی، مردم در شهرها و روستاها، به دو شیوه در سرنوشت خود دخیل هستند؛ یا نمایندگانی را راهی خانه ملت میکنند که این نمایندگان با توجه به متن قانون اساسی از طریق «اظهارنظر در همه امور کشور»، «سؤال از وزرا» و «چانهزنی در زمان تصویب بودجه» میتوانند حقوق موکلان خود را در شهر یا حوزه انتخابیه مزبور تامین کنند.
شیوه دیگر، انتخاب اعضای شورای شهر و روستا توسط مردم است که از این طریق، مردم بهطور غیرمستقیم در تعیین و انتخاب شهردار نیز مشارکت دارند. اما مشکلی که در هر دو شیوه وجود دارد، این است که پس از برگزاری انتخابات و انتخاب نمایندگان مجلس یا اعضای شورای شهر، مردم دیگر امکان مداخله در امور منطقهای را نخواهند داشت و هر تصمیمی را که در مجلس یا شورای شهر یا سطوح مختلف مدیریت شهری گرفته شود، باید گردن نهند.
البته آنچه در لایحه مربوط به «پرسمان همگانی محلی» پیشبینی شده، مربوط به سطح مداخله مردم در حوزه عمل مدیریت شهری است و حق آنچنانی درخصوص تصمیماتی که در مجلس شورای اسلامی یا هیأت وزیران یا حتی سطح وزارتخانهها گرفته میشود، برای مردم دیده نشده است. برای نمونه تصمیم برای تبدیل یک روستا به شهر، یا تغییر در نقشه تقسیمات کشور ازجمله تصمیمات بسیار کوچکی است که شاید در سطح کلان آنچنان مهم قلمداد نشود، اما بدونشک این تصمیمات برای جامعه ذینفعان محلی، هم مهم و هم بسیار بزرگ، جلوه میکند. این شرایط، در حالی است که هرگز درخصوص چنین موضوعاتی به آرا و نظر مردم توجهی نشده و نتیجه آن، وقوع درگیریهای محلی یا قومیتی درخصوص برخی تغییرات در تقسیمات کشور در سالهای گذشته بوده است.
البته شروع فرایند پرسمان همگانی از سطح یک محله، این نوید را میتواند به همراه داشته باشد که در فرایند بلندمدت، سطح مراجعه بهنظر مردم، از حوزه مدیریت شهری، به سطوح بالاتر قوای مجریه و مقننه نیز گسترش پیدا کند اما بهنظر میرسد، حتی دیدگاه تدوینکنندگان لایحه نیز نتوانسته این حق را برای مردم به رسمیت بشناسد که در سطوح بالاتری به مشارکت مستقیم در اداره امور کشور بپردازند.
اما درخصوص سطح مشارکت مردم در حوزه محلی نیز باید ساختارهای مناسب یا متناسب برای این امر دیده شود. متأسفانه تمرین مشارکت صحیح در اداره امور، آنچنان که باید و شاید در نظام آموزشی ایران دیده نشده و رسانههای همگانی و تریبونهای محلی نیز کمتر به این موضوع پرداختهاند. تصمیمگیری براساس احساسات یا توجه بیش از حد به قشرهای تأثیرگذار صاحب تریبون نظیر سلبریتیها یکی از آفتهای مشارکت عمومی در کشور ماست که دلیل عمده آن هم به عدمآموزش راههای درست مشارکت عمومی بازمیگردد.
برای نمونه، قرار است که پروژهای نظیر دوطبقهشدن بزرگراه صدر در تهران اجرا شود، این پروژه برای ساکنان منطقه در وهله اول و برای مناطق مجاور و کل شهر تهران در وهله دوم دارای آثار متفاوتی است؛ اگر قرار باشد برای اجرای چنین پروژهای بهنظر مستقیم ذینفعان مراجعه کنیم، مردم چگونه باید درخصوص تصمیم درست، اتخاذ نظر کنند؟
چرا مراجع قابل اطمینانی برای انتقال اطلاعات وجود ندارد؟ آیا رسانهها، سلبریتیها و صاحبان تریبون از اطلاعات کاملی برای راهنمایی مردم برخوردارند؟ از همینرو، بهنظر میرسد که یکی از موضوعاتی که بهطور جدی باید در لایحه مزبور به آن توجه شود، آموزش عمومی برای مشارکت در پرسمان همگانی محلی است؛ چراکه بدون آموزش، اهداف محقق شده، نمیتواند به نتایج خوبی دست پیدا کند.