معاون اجتماعی بهزیستی درباره آسیب انتشار غیرمسئولانه اخبار در جامعه میگوید:
استرس بازتولید می شود
باز نشر خبرهای منفی در شبکههای اجتماعی موجب افزایش استرس در جامعه میشود
زهرا رفیعی/خبرنگار
خبر میآید که پسری بهدلیل شرایط اقتصادی بد و گرسنگی دست بهخودکشی زده است یا دختربچهای ۸ساله قبل از اینکه زیر آوار دیوار مدرسه کشته شود، مورد آزار جنسی قرار گرفته است و... . همه این خبرها به همان سرعتی که منتشر شدهاند تکذیب میشوند ولی کار از کار گذشته است. شایعه سریعتر از تکذیب شایعه دست به دست میچرخد. آنچه اینجا فراموش میشود تأثیری است که این شایعات بر سلامت روان تکتک افراد جامعه میگذارد. تا روزگاران نه چندان دوری، نوک پیکان به سمت رسانههای مکتوب، تصویری و رسمی بود اما با گسترش دسترسی به شبکههای اجتماعی و تلفن هوشمند هر یک از شهروندان متصل به اینترنت نیز در ایجاد خلل در سلامت روان مردم سهیم شدهاند. تولید، بازنشر و پسندیدن هرگونه محتوای مخل سلامت روان جامعه میتواند میزان آسیب را بیشتر و بیشتر کند. دراینباره با حبیبالله مسعودیفرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی به گفتوگو نشستهایم.
تحقیقات نشان میدهد انتشار خبر خودکشی باعث بازتولید آسیب میشود. دلیل آن چیست؟
تحقیقات زیادی نشان میدهد که نوشتن از خودکشی باعث افزایش آن میشود؛ بهخصوص اگر حادثه رخداده مربوط به افراد مشهور یا همان سلبریتیها باشد. از این پدیده به نام پدیده ورتر یاد میشود. گوته، فیلسوف آلمانی در قرن 18 میلادی داستانی نوشت که شخصیت اصلی در پایان آن خودکشی میکند. در آن زمان، عدهای از افراد که در فاز افسردگی شدید بودند، با خواندن آن دست بهخودکشی زدند. کار چنان بالا گرفت که با تکفیر از سوی کلیسا روبهرو شد و کتاب «رنجهای ورتر جوان» از بازار جمع شد. اما پس از آن خودکشیهای تقلیدی را اثر ورتر مینامند. داستان کتاب بهگونهایاست که میتواند بهعنوان یک عامل محرک در افرادی عمل کند که زمینه افسردگی دارند. این مثال فقط مربوط به آسیب خودکشی نمیشود. در اکثر آسیبهای اجتماعی عملکرد انتشار خبر چنین است. همه ما باید حواسمان باشد که اگر میخواهیم آسیب اجتماعی را گزارش دهیم باید به ارزشمند بودن خبر توجه کنیم و ببینیم آیا انتشار آن جنبه «پیشگیری» با خود به همراه دارد؟ درواقع اگر بخواهیم خبر را فقط به صرف جذابیت آن منتشر کنیم و به جنبههای حمایت سلامت روان مخاطب توجه نکنیم، بدون شک انتشار آن اثرات مخرب به همراه خواهد داشت. ما باید به اثرات مثبت و منفی خبرهایی که تولید و یا بازنشر میکنیم، اهمیت دهیم.
آیا نمونه مناسبی از بازنشر خبر آسیب اجتماعی مانند خودکشی دیدهاید؟
یکی از بهترین مواجههها با خبر خودکشی را در مقاله سردبیر نشریه معتبر و علمی «لنست» درباره خبر خودکشی رابین ویلیامز، بازیگر مشهور هالیوود دیدم. او در این یادداشت اشاره بسیار کوتاهی به خبر مرگ او کرده و در ادامه و در بخش مفصلی از مطلب خود در مورد بیماری رابین ویلیامز اطلاعرسانی کرده بود. او از کسانی که به علائم بیماری افسردگی مبتلا هستند خواست که به متخصص مراجعه کنند و به آنها امیدواری داده بود که علم بالاخره برای بیماری شما راهحلی خواهد یافت و گفت که شما نباید ناامید شوید. او فرد معروفی بود ولی میتوانست از خدماتی که در این زمینه ارائه میشود، استفاده کند. بهنظر من اخبار حوادث و آسیبهای اجتماعی باید بهگونهای منتشر شود که مخاطب بداند ۹۰درصد کسانی که دست بهخودکشی میزنند در شرایط عادی و سالمی به سر نمیبرند و باید به آنها کمک کرد. همچنین به آنها خط تلفنی رایگان 1480 یا 123 را که مربوط به آسیبهای اجتماعی است، معرفی کرد. میتوان از خبر حوادث و آسیبهای اجتماعی استفاده کرد و به جای بزرگ کردن حادثه به افراد آموزش زندگی دارد و توانایی حل مسئله را در آنها تقویت کرد. میتوان از اخبار استفاده کرد و در شمارههای متعدد برای امر «پیشگیری» تلاش کرد. همچنین در مدارس مشاوره و روانشناسی را جدی گرفت و به مهارتآموزی پرداخت. چندی پیش نیز سازمان جهانی بهداشت کتابچهای با عنوان Suicide for media professional منتشر کرد که در آن به رسانهها نحوه پوشش اخبار مربوط بهخودکشی را توضیح داده و بر اهمیت سلامت روان تأکید کرده بود.
با این حساب شهروندخبرنگاران نیز مسئول تأثیر انتشار مطالب در فضای مجازی هستند؟
هر مطلبی که منتشر میکنیم باید با این رویکرد باشد که آیا انتشار آن منجر به ایجاد نگرانی در جامعه میشود. جامعه سالم از نظر روانی بسیار بانشاط است و همبستگی دارد. بیان اخبار با جزئیات دردناک و ترسناک میتواند مخاطب را اذیت و در او و جامعه استرس ایجاد کند و در نتیجه بیماریهای روانتنی را در جامعه افزایش دهد. اخبار بدون تحلیل و آموزش نکات پیشگیرانه میتواند به نگرانی وسواسگونه تبدیل شود. هوشیار بودن خوب است ولی اخبار اینچنینی میتواند باعث سوءظن مفرط در جامعه شود. جامعه پراسترس بهرهوری پایینی دارد و نمیتوان از افراد آن انتظار داشت دل به کار دهند. بیشتر خبرهایی که منتشر میشود سطح نشاط در جامعه را پایین میآورد و جالب اینجاست که جامعه در برخورد با اصل خبر و حادثهای که اتفاق افتاده منفعل است و کسی بهدنبال مطالبه نمیرود؛ مثلا در خبری که مربوط به دزدی از خودروست کسی به مردم یاد نمیدهد که خب حالا برای اینکه از شما دزدی نشود چه کارهایی باید بکنید. در این بین انجمنهای علمی جایشان خالی است. هنگامی که خبری منتشر میشود که میتواند سلامت روان مردم را تخریب کند، انجمنهای علمی و تشکلهای غیردولتی در زمینههای مختلف در سایر کشورها بسیار فعالانه عمل میکنند. آنها بهعنوان مرجع علمی مردم از پیش کتابچههایی آماده کردهاند که با مراجعه به سایتهای آنها میتوان دانلود و استفاده کرد. ما نیز باید به این سمت برویم و محتوای مورد نیاز را در اختیار مردم قرار دهیم. مراکز دانشگاهی باید بخشی از مسئولیت کار را برعهده بگیرند و در پایگاههای اطلاعرسانی خود متناسب با نیاز مردم محتوا تولید کنند.
متقاعد کردن مردم کار تخصصی است. در این زمینه چگونه باید عمل کرد؟
در فضای مجازی خبر و شایعه بسیار زیاد است و سردرگمکننده؛ با این حال نقش نظارتی دولتها کمرنگ نمیشود و آنها باید سیستمهای نظارتی خود را داشته باشند و در عین حال سواد رسانهای مردم را افزایش دهند. در این میان رسانه ملی و آموزش و پرورش که پرمخاطبترین تریبونها را دارند میتوانند اقدامات اساسیتری انجام دهند. بچههای مدرسهای برایشان خوب جانیفتاده است که اگر در بازنشر یک ویدئو اقدامی کنند آنها نیز در به خطر افتادن سلامت جامعه مؤثرند. همانگونه که برای سلامت جسمی مردم میتوان محتوا تولید کرد برای سلامت روان هم میتوان چنین کرد. الان بسیاری از مردم میدانند که درد در سمت چپ بدن خطرناک است و باید چه اقداماتی انجام دهند. در رشته «پزشکی اجتماعی»، مبحثی به نام «بازاریابی اجتماعی» وجود دارد که در آن بر قانع شدن مخاطب تأکید میشود. مخاطب باید متقاعد شود که زندگی سالم را در پیش بگیرد و مثلا در ماجرای ازدواج و طلاق متقاعد شود که هزینه کردن برای کلاسهای مهارت زندگی پیش از ازدواج، نوعی سرمایهگذاری است. سالی 650هزار ازدواج صورت میگیرد و حدود 10میلیون نفر در بازه سنی ازدواج هستند. علیالقاعده هزینه برگزاری کلاس برای این افراد از سوی دولت بسیار کلان است، ولی اگر بر بازاریابی اجتماعی کار شود، افرادی که به لحاظ مالی توانمند هستند برای جلوگیری از آسیبهای طلاق خودشان هزینه خواهند کرد. سرمایهگذاری اجتماعی مثل ثبتنام فرزند در کلاس زبان و موسیقی و... است. اگر دهکهای بالا متقاعد شوند که در کنار چند ده میلیون تومان هزینه عروسی یکی، دو میلیون تومان هم برای یادگیری مهارت زندگی هزینه کنند دولت میتواند بودجه محدود خود را صرف دهکهای پایین جامعه کند. به این کار هدفمندی یارانهها هم میگویند. همین مکانیسم متقاعد شدن در بازاریابی اجتماعی را میتوان در هر چیز دیگری مثل استفاده از دوچرخه و سبک زندگی سالم و ورزش کردن و... نیز بهکار برد. بحث رسانه هم همینطور است. اگر کودکان و بزرگسالان را در استفاده از شبکههای اجتماعی و تأثیر بازنشر اخبار آگاه و متقاعد کنیم میتوانیم تأثیر آن را به خوبی در سلامت روان افراد جامعه مشاهده کنیم. خیلی از مردم - کودک و بزرگسال - هنوز فکر میکنند آنچه در اینترنت میخوانند عین حقیقت است و اگر با فرمول گفته شده در یک کانال تلگرامی به موهایشان ترکیب الف و ب را بزنند رشد موهایشان بهتر میشود. مردم نیاز دارند سواد رسانهای یاد بگیرند و بتوانند با منطق و استدلال صحت اخبار و مطالب را بسنجند. البته قصد ندارم که در این بین نقش اجتماعی و اقتصادی شرایط کشور را نادیده بگیرم، ولی اگر به نوجوان یادداده شود که آدرنالین ناشی از ورزش مثل آدرنالین ناشی از عصبانیت است و اگر در ورزش هیجاناتش را کنترل کند، با همان الگو میتواند هیجانات ناشی از خشم را کنترل کند یا کاهش دهد، میتوان از بروز حوادث و جرایم پیشگیریکرد.
راهنمای گزارش خبر خودکشی
شواهد علمی نشان میدهد که گزارشهای منتشر شده از خودکشی میتواند منجر به افزایش میزان خودکشی شود. مطالعات متعدد مشخص کردهاند که تا مدتی پس از گزارشهای منتشر شده از خودکشی در یک جامعه میزان خودکشی در آن جامعه افزایش مییابد. جوانان بیشتر از سایر گروههای سنی در معرض افزایش این خطر هستند؛ بهویژه وقتی که فرد خودکشیکننده یکی از ستارهها یا سلبریتیها باشد؛ به همین علت در برخی از کشورها دستورالعملهایی برای نحوه گزارش رسانهای اخبار خودکشی تدوین شده است. در ادامه به پارهای از این راهنماها اشاره میکنم:
چه کسی بهتر است خبر خودکشی را بدهد؟
توصیه غالب این است که گزارشگر اخبار سلامت خبر خودکشی را در صفحه سلامت منتشر کند. اگر گزارشگر بخش حوادث یا جنایی اخبار خودکشی را منتشر کند بهنظر میرسد خاصیت تحریککنندگی خبر افزایش مییابد. معمولا گزارشگران جنایی و حوادث سعی میکنند اخبار خودکشی را با هیجان و با جزئیات فراوان گزارش کنند. این نحوه گزارشدهی ارتباط مستقیمی با افزایش میل خودکشی و الگوگیری افراد جوان دارد.
چه چیزهایی بهتر است گزارش نشود؟
روش خودکشی مخصوصا اگر روشی جدید باشد بهتر است در گزارش نیاید. باید از آوردن جزئیات ماجرا خودداری کرد. بهتر است مراقب سوگواران خودکشی باشیم. خبر نباید بهگونهای منتشر شود که منجر به فاش شدن اطلاعات فرد یا بازماندگان شود. بهتر است از انتشار تصویر شخص یا وسایل خودکشی پرهیز شود.
در چه جاهایی گزارش نکنیم؟
بهتر است خبر خودکشی را در صفحه اصلی روزنامه که در تیررس توجه نوجوانان است، منتشر نکنیم.
چگونه خبر را بنویسیم؟
توصیه میشود از درج عنوان «خودکشی کردن»، «خودکشی موفق» و مانند این موارد در تیتر خبر اجتناب شده و به جای آن از عباراتی ملایمتر مانند «فوت بهعلت خودکشی» استفاده شود. خودکشی همیشه دارای دلایل پیچیده روانشناختی و اجتماعی است؛ بنابراین بهتر است از ذکر دلایل سادهانگارانه مانند خودکشی بهعلت مشاجره با یک دوست پرهیز شود. بهتر است در متن خبر به کمک یک کارشناس سلامت روان به آموزش عوامل پیچیده خودکشی پرداخته شود و پس از آن راهکارهایی برای مدیریت یا برطرف کردن این عوامل معرفی شود. توصیه میشود در خبر خودکشی پس از تحلیل عوامل مؤثر بهصورت علمی، روشهای تقویت عوامل محافظتی نیز (مانند افزایش توان حل مسئله، مهارتهای ارتباطی و...) معرفی شود. خوب است اختلالات روانشناختی و خودکشی را پدیدههایی قابل درمان و پیشگیری نشان داد و راههای اخذ کمک را به کسانی که این افکار را دارند، معرفی کرد. توصیه میشود علائم خطر خودکشی نیز بهنحوی در خبر آورده شود و این هشدار به خواننده داده شود که درصورت دیدن این علائم سعی در اخذ کمک از مراجع ذیصلاح کند. باید مراقب بود متن خبر بهگونهای نباشد که منجر به افزایش انگ بیماری روانپزشکی شود. باید مراقب این بود که خبر القاکننده این مطلب نباشد که خودکشی راهی سریع برای حل مشکلات است. با رعایت موارد فوق میتوان این امید را داشت که مطبوعات و رسانهها و مردم در شبکههای اجتماعی با انتشار اصولی اخبار خودکشی در کاهش آمار خودکشی از طریق آموزش راهکارهای پیشگیرانه و درمانی مؤثر واقع شوند.
دکتر غلامرضا ترابی، روانپزشک