در گفتوگو با یک جامعهشناس و رئیس انجمن مددکاری اجتماعی کشور مطرح شد
در مشارکت اجتماعی به بلوغ نرسیدهایم
مهدیه تقوی راد/ خبرنگار
گفته میشود نیروی انسانی مهمترین عامل توسعه کشورهاست، مشارکت و همکاری در بین نیروهای انسانی میتواند موانعی را که در راه پیشرفت و آبادانی کشورها وجود دارد، از سر راه بردارد. این در حالی است که فقدان مشارکت اجتماعی مشکلات عدیدهای را در جوامع بهدنبال خواهد داشت. اما یکی از مهمترین ارکان مشارکت اجتماعی در هر جامعهای، اعتماد بین افراد آن جامعه و حاکمیت، است. زمانی که این اعتماد عمومی در جامعه پررنگ باشد، افراد با انگیزه بیشتری در انجام امور همکاری کرده و یا در گرفتن تصمیمات بزرگ و سرنوشتساز همفکری میکنند. اعتماد اجتماعی در یک جامعه زمانی ایجاد میشود که مردم و حاکمیت به یکدیگر اعتماد کنند. اگر این اعتماد وجود نداشته باشد، سرمایه اجتماعی نیز کمرنگ شده، همبستگی اجتماعی بین مردم از بین رفته و احساس نوعدوستی و همیاری بین مردم دیده نخواهد شد. این در حالی است که اگر احساس نوعدوستی در جامعه قوی باشد و هیچ فردی جرأت نداشته باشد در جامعه خلاف قانون رفتار کند، مردم نیز به حاکمیت اعتماد کرده و بیتفاوتی در جامعه کمرنگ میشود در صورت تقویت نوعدوستی مردم در ناهنجاریها و مشکلات اجتماعی هم خود را مسئول دانسته و تنها به دولتمردان تکیه نخواهند کرد. گفتوگوی همشهری با سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و غلامرضا ظریفیان، جامعهشناس و استاد دانشگاه را در اینباره بخوانید.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به اینکه لازمه موفقیت هر کشوری بسترسازی برای جلب مشارکت مردمی است، گفت: هیچ کشوری بدون مشارکت مردمی نمیتواند اهداف خود را بهصورت پایدار و مستمر به نتیجه برساند و در جامعه نهادینه کند. سیدحسن موسوی چلک در گفتوگو با همشهری گفت: برای رسیدن به مشارکت چندین عامل تعیینکننده است؛ نخست اعتمادسازی است که مستلزم یک سری اقدامات ازجمله شفافیت، سلامت، شایستهسالاری و صداقت با مردم است. اگر این مولفهها در حاکمیت وجودداشته باشد، مردم اعتماد بیشتری به مسئولان کرده و این اعتماد میتواند موتور محرکه مشارکت اجتماعی در هر جامعهای باشد. به گفته وی، در هر جامعهای اعتماد وجود داشته باشد، پاسخگویی دولتها بیشتر شده و بسترسازی برای مطالبهگریها توسط دستگاههای ناظر، سازمانهای غیردولتی، نخبگان و مردم عادی و رسانهها بیشتر میشود. همین موضوع نشاندهنده علاقهمندی دولتها برای مشارکت است.
حکمرانی خوب بهمعنای ایجاد مشارکت در آن جامعه است
موسویچلک تصریح کرد: احترام به قانون موضوع دیگری است که باید به آن توجه شود. این احترام به قانون باید در مناصب مختلف حاکمیت و در مدیریتهای کلان کشور هم وجود داشته باشد. همین مسئله میتواند بستر عمومی جامعه را برای افزایش اعتماد بیشتر کند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با بیان اینکه باید مشارکتهای مردمی را در سازمان غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد در عرصه سیاستگذاری، نظارت و اجرا بپذیریم، گفت: امروز سازمانهای غیردولتی مشارکت جدی و نهادینهشده در حوزه سیاستگذاریها و نظارت ندارند و عملا فعالیتهایی را که حاکمیت نمیتواند و یا علاقهمند به اجرای آنها نیست، بهعهده میگیرند. اما با این نوع نگاه ابزاری به سازمانهای غیردولتی نمیتوان به مشارکت بهمعنای واقعی کلمه امیدوار بود.
موسویچلک ادامه داد: حاکمیت باید این را باور داشته باشد که حکمرانی خوب بهمعنای ایجاد مشارکت در آن جامعه است، دولتها باید نقش جامعه مدنی را بهعنوان ظرفیتهای توسعه کشور بهمعنای واقعی آن بپذیرند. این موضوع در خیلی از جاها بهصورت ظاهری پذیرفته میشود ولی در عمل نگاه واقعبینانه به این ظرفیتها وجود ندارد.
سازمانهای مردمنهاد مستقل شوند
به گفته وی، بسیاری از سازمانهای مردمنهاد اجتماعی به دولت وابستگی دارند و این وابستگی مانع از استقلال آنها میشود و در بسیاری از مسائل بهدلیل همین وابستگی مجبورند ملاحظه دولتها را بکنند؛ چراکه آبباریکهای که از دولتها دریافت میکنند، ممکن است قطع و مجوزشان ابطال شود. همین ملاحظات باعث میشود تا از بسیاری از اهداف خود چشمپوشی کرده و نتوانند نقش خود را بهدرستی ایفا کنند. همین مسائل مانع از مطالبهگری آنها در جامعه میشود.
موسویچلک تصریح کرد: اما سازمانهای مردمنهادی که به دولت وابستگی ندارند، اعضای قویتری داشته و پشتوانه خوبی دارند و مطالبهگری بیشتری از دولتها دارند. با وجود این، در حوزه اجتماعی که گفته میشود چندین هزار سازمان مردمنهاد وجود دارد، چون فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد وابسته به دولت است و چراغشان با آبباریکه دولت روشن میماند، مشارکتشان به معنای واقعی محلی از اعراب ندارد.
بهگفته وی، در زمانی که دولتها تازه روی کار میآیند، شاهد جلساتی هستیم که با حضور سازمانهای مردمنهاد و بخشهای دولتی برگزار میشود. فراهمشدن این موقعیتها کمتر به سازمانهای مردمنهاد اجتماعی میرسد و سازمانهای مردمنهاد در بخشهای بهداشت و درمان و... بیشتر در این جلسات دعوت میشوند. سازمانهای مردم نهاد دولتی بهطور مستمر و نهادینهشده با مدیران ارشد دولتی جلسه داشته و مسائل خود را مطرح میکنند اما این مسئله را در میان سازمانهای مردمنهاد اجتماعی کمتر شاهد هستیم و اگر هم دعوتی صورت میگیرد، بهصورت گزینشی است و اگر سازمانی در این جلسات مطالبهگر باشد، در جلسات دعوت میشود. موسویچلک گفت: ما به بلوغ در بستر اجتماعی نرسیدهایم و به همین دلیل معتقدم افزایش مشارکت بین حاکمیت و سازمانهای مردمنهاد در حوزه اجتماعی نیازمند ارتباط بیشتر با نخبگان، شفافیت بیشتر و استفاده از ظرفیتهای اجتماعی است.
عبور از بحرانهای توسعه از مسیر مشارکت مردمی
غلامرضا ظریفیان/ جامعهشناس
مشارکت مردمی در ادبیات جدید توسعه یکی از مهمترین ارکان و بهعبارتی موتور توسعه جوامع جدید معرفی میشود. جوامع دیگر از شکلهای سنتی حضور محدود مردم عبور کرده و اهمیت حضور مردم و مشارکت آنها در همه ابعاد توسعه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی احساس میشود. بهطوری که اکنون این موضوع یک بخش ضروری و اجتنابناپذیر در جوامع عصر حاضر محسوب میشود.
در گذشته مشارکتهای مردمی بهصورت حضور تودهای بود. به این معنا که در زمانهای خاص، مناسبتها، بحرانها و... مردم به دلایل مختلف، وارد عرصههای اجتماعی میشدند و به طریقی در امور مشارکت میکردند. این حضور سازماننیافته و اغلب احساسی در زمانهای خاص اتفاق میافتد و بعد از خاتمه جریان محرک، مشارکتها سرد میشود. اما امروزه در جوامع مختلف با توجه به رویکردهای متفاوت نسبت به مشارکتهای مردمی، این پدیده با ابزار و روشهای مختلفی ظاهر شده است. در عصر حاضر مهمترین نوع مشارکت مردمی به شکل سازمانیافته، مردمنهاد و مستمر است که در عرصههای مختلف چهارگانه توسعه (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) رخ میدهد.
در اینباره جامعه ما ظرفیت بسیار مستعد و توانمندی برای مشارکتپذیری دارد. مشارکتپذیری در کشور ما از عرصههای معنوی و ظرفیتهای مادی برخوردار است. اما متأسفانه برای به فعلیت رساندن این قابلیت بالقوه مردمی تا به حال اقدام جدی و ثمربخشی انجام نشده است. بهمعنای دیگر اهمیت و اقدام برای مشارکت مردمی تنها به زبان، گفتارها، برنامهها و... معطوف شده و هیچگاه جامه عمل پوشانده نشده است.
مشارکتهای مردمی در کشور ما به شکل تودهای بسیار موفق عمل کرده است. در عرصههای دفاعمقدس، انتخابات، حوادث طبیعی مانند زلزله و... مشارکت مردمی ایرانیان زبانزد و قابل ستایش است. اما در رابطه با مشارکت واقعی، حرفهای، سازمانیافته و مردمنهاد در مجموع با وجود ظرفیتهای قابلقبول جامعه، موقعیت و جایگاه مناسبی نداریم. آمارها و گزارشها حاکی از این است که در این زمینه بسیار ضعیف عمل شده است. حتی مشارکتهای مردمنهاد در بخشی از مسائل خاص که اهمیت بیشتری دارد اغلب جنبههای آماری دارد تا جنبههای حقیقی و واقعی.
بهنظر میرسد با توجه به شرایط خاص کنونی کشور، مهمترین سرمایه کشورمان مشارکت مردمی است. اساسیترین راه عبور از تحریمها و سختیها و مقابله با برخوردهای ظالمانهای که از طرف برخی از کشورها به ما تحمیل میشود پذیرش مشارکت سازمانیافته و مردمنهاد است.
مشارکت سازمانیافته و مردمنهاد قطعا به اعتماد جامعه منجر میشود، انسجام جامعه را افزایش میدهد و بیتردید کمک خواهد کرد که جوامع از منابع خود بیش از پیش بهرهبرداری کنند. آسیبهای جدی که امروز در جامعه رواج یافته و ریشه دوانده و بعضا برخی از آنها در حال تبدیل شدن به ابرآسیب و بحرانها شده، تنها از طریق اعتماد واقعی به مردم و سپردن امور جامعه در ابعاد مختلف به آنها مرتفع خواهد شد.
برای سپردن امور جامعه به دست مردم نباید به هیچ عنوان احساس نگرانی و ذرهای تردید به دل راه داد. باید در پی آن بود که این موضوع بااهمیت در جامعه تقویت شود.