روایت کاپیتان با سابقه نفتکش
یک کاپیتان نفتکش که اتفاقاً از دوستان و همدانشگاهیان عبدالغنی سامری، سرملوان نفتکش سانچی است و از داغداران این سانحه، در گفتوگو با همشهری به برخی سؤالات و شایعات مطرح شده از سوی مردم پاسخ میدهد. او 8سال روی تانکر خدمت کرده و سابقه فعالیت بر «سیسترشیپهای سانچی» (کشتیهای کاملاً مشابه سانچی) را نیز داشته است و البته به دلایلی راضی به انتشار نام خود نبود.
آیا کشتیها رادار نداشتند که متوجه احتمال برخورد شوند؟
تجهیزات امروزی بسیار فراتر از رادارهای قبلی است که صرفاً یک آیتم را نشان میداد. حالا کشتیهایی نظیر سانچی، 2دستگاه «آرپا» دارند که به خدمه امکان میدهد از فاصله حدود 40کیلومتری یا بیشتر، کشتیهای دیگر را تشخیص دهند و اطلاعات جامعی مانند سرعت، جهت و... از کشتیهای دیگر بهدست آورند؛ اما این بهمعنای رخ ندادن تصادف نیست، چراکه وقتی یک کشتی، پس از طراحی مسیر خود را از مبدأ تا مقصد، آن را اعلام عمومی نمیکند، در بسیاری موارد، مسیرها با یکدیگر تلاقی میکند. باوجود این، 19قانون دریایی وجود دارد که در زمان رسیدن کشتیها به همدیگر، وظایف کشتیها در مقابل یکدیگر را مشخص میکند.
آیا در این شرایط امکان دارد از تصادف جلوگیری شود؟
برای اینکه بتوانید تصور کنید کشتی چطور میچرخد باید بدانید سانچی در زمان بارگیری حدود 13متر در آب بوده است؛ این را با راه رفتن خودتان در خشکی و داخل استخر مقایسه کنید. از سوی دیگر، سانچی، یک کشتی با طول 274متر یعنی دو برابر و نیم زمین فوتبال با عرض 50متر بوده و گرچه فرمان چرخش آن بلافاصله اجرایی میشود اما سانچی با 150هزار تن محموله عملاً یک جزیره آهنین است که نمیتوانسته در کسری از ثانیه بچرخد و برای خارج شدن از مسیر و آغاز مسیر دیگر در حدود 5تا 6دقیقه زمان لازم داشته؛ در مقابل کشتی چینی همچنین شرایطی داشته و در زمان کوتاه قادر به فرار از تصادف نبوده است.
وقتی این دو کشتی به هم رسیدند باید چه اقدامی انجام میدادند؟
ازآنجاکه من اطلاعات کاملی از صحنه ندارم و فقط از طریق همکاران اطلاعات کسب کردهام نمیتوانم هیچ حرفی را قاطعانه بزنم. برای حلوفصل تصادف و تصمیمگیری درباره مقصر سانحه، اطلاعات و مدارک بسیار زیادی مورد نیاز است اما چیزی که با همین اطلاعات موجود میتوان تحلیل کرد این است که کشتی سانچی با زاویه اندک به سمت شمال حرکت میکرده و کشتی کریستال تقریباً از سمت راست به سانچی نزدیک شده است. در این شرایط براساس قوانین دریایی، کشتی سانچی باید راه را برای کشتی چینی باز میکرده اما اینکه چه اتفاقی رخ داده و منجر به تصادف شده، فعلاً در هالهای از ابهام است و با بازخوانی جعبه سیاه مشخص میشود.
اگرکشتیها همدیگر را دیده باشند چقدر طول میکشد تا تغییر مسیر بدهند؟
کشتیهای جدید در کسری از ثانیه میتوانند فرمان تغییر مسیر را اجرا کنند. اینکه دستور چرخش سکان دهانبهدهان بچرخد تا به سکاندار و موتورخانه برسد، دیگر فقط در فیلمها وجود دارد. حالا کشتیها هم مانند هواپیما قابلیت اتوپایلوت دارند و میتوانند بدون دخالت افراد مسیر مبدأ تا مقصد را طی کنند اما این برای شرایط ایدهآل است و عملاً کسی این کار را انجام نمیدهد. درباره تغییر مسیر هم کشتیها سیستمهایی دارند که بهمحض تشخیص کاپیتان برای تغییر جهت، فرمان را عملیاتی کرده و حداکثر ظرف دو، سه دقیقه شروع به چرخیدن میکنند.
در زمان حادثه، خدمه کجا بودهاند؟
شیفت 24ساعت شبانهروز در کشتیهای ما تحویل به 3 افسر میشود؛ افسر اول از ساعت 12شب تا 4بامداد، افسر دوم از 4تا 8صبح و افسر سوم از 8صبح تا ساعت 12ظهر سر شیفت میماند و دوباره از ساعت 12ظهر به بعد با تکرار همین سیکل، افسری که نیمهشب شیفت بوده دوباره مسئولیت را قبول میکند. از سوی دیگر، روزها فقط یک افسر در پل فرماندهی کشتی حضور دارد و شبها یک ملوان نیز او را همراهی میکند. همچنین افسر کشتی میتواند شبها یک ملوان دیگر را فرابخواند اما سایرین در حال استراحت هستند و حتی موتورخانه کشتی هم نیازی به حضور خدمه ندارد. در این وضعیت افراد در قسمتی از کشتی که در عکسها بهصورت یک بنای چندطبقه در یکطرف کشتی دیده میشود استراحت میکنند.
آیا خدمه باید به اتاقک اضطراری کشتی پناه میبردند؟
جایی به نام اتاقک اضطراری در کشتیها وجود ندارد. واقعیت این است که ما بنا به پیوند دوستی و کاری که با عزیزان حاضر در سانچی داشتیم، آرزو میکردیم دوستانمان به موتورخانه کشتی یا جایی پناه برده باشند؛ هرچند از لحظه اول این احتمال را میدادیم که بهواسطه انفجار شدید و انتشار گاز H2S محموله، کسی زنده نمانده باشد.
آیا در بدو حادثه امکان خاموش کردن آتش وجود نداشته است؟
سانچی تجهیزات پیشرفتهای برای مهار آتش با فوم داشته اما بهنظر نمیرسد سرعت حادثه، مهلت راهاندازی این سیستمها و ساخت فوم و استفاده از آن را داده باشد. در ادامه آتشسوزی نیز من از تجهیزات مورد استفاده چینیها برای خاموش کردن سانچی اطلاعی ندارم اما این آتش را فقط فوم میتوانست خاموش کند.
کشتیها امکان دیدن یکدیگر را داشتهاند؟
من شخصاً بارها از این منطقه عبور کردهام؛ در این منطقه بهقدری کشتیهای ماهیگیری زیاد است که فکر میکنید به سمت خشکی میروید. حالا حساب کنید در این مسیر شلوغ، سانچی و کریستال، شبهنگام به هم رسیدهاند که چیزی جز چراغ کشتیها مشخص نیست و تنها راه تشخیص اندازه کشتی با چشم هم فقط از طریق ارتفاع چراغها مشخص میشود که از ارتفاع کشتیهای ماهیگیری بالاتر است. از سوی دیگر تصادف 2کشتی ساعت 8شب رخ داده که از قضا زمان تغییر شیفت خدمه بوده و شاید حضور کشتی را متوجه نشده باشند یا لحظهای دیده باشند که تا بخواهند دست به عمل بزنند دیر شده بود. این زمان تغییر شیفت یک معیار بینالمللی است و احتمالاً کشتی چینی نیز در حال تغییر شیفت بوده است اما این معیار اجباری نیست و میتواند در یک کشتی اجرا نشود.
آیا احتمال خرابکاری یا عمدی بودن سانحه هم وجود دارد؟
به نظر من احتمال خرابکاری صفر است؛ این حادثه ناگوار بسیار نادر بوده و منشأ شکلگیری برخی شایعات نیز به بیسابقه بودن این حادثه برمیگردد. ما در دوران آموزشی، دورههایی با شبیهسازی را پشت سر گذاشتهایم که عملاً ما را در چنین موقعیتهایی قرار میداد و باید با رعایت قوانین از تصادف جلوگیری میکردیم اما وقتی کلاس تمام میشد خودمان سعی میکردیم با شیطنت شبیهسازی کشتیها را به هم بزنیم اما عملاً نمیتوانستیم. اینکه کسی بگوید یک کشتی به عمد آمده تا به کشتی دیگر برخورد کند و فاجعهای اینچنینی بهوجود بیاورد، به نظر من حرف عاقلانهای نیست.
موقع برخورد، افراد چهکار میکنند؟
در زمان برخورد، ترک کشتی جز با فرمان کاپیتان مجاز نیست. در حقیقت در زمان حادثه، کشتی امنتر از بیرون است و توصیه میشود خدمه در کشتی بمانند، مگر اینکه کاپیتان خلاف این را تشخیص دهد. در مورد سانچی، کشتی پس از برخورد 8روز روی آب ماند و در شرایطی که بیرون از کشتی آتش و گازهای سمی امکان زنده ماندن به خدمه نمیداد، میتوانست امن تلقی شود. در حادثه سانچی، افراد داخل کشتی باقی ماندهاند و فقط یکی از افراد بهواسطه پرتاب شدن به بیرون یا تحت شرایط دیگری که احتمالاً از سر ناچاری بوده، کشتی را ترک کرده است.
چرا دولایه بودن بدنه کشتی و نگهداری محموله در مخازن جداگانه نتوانست مانع آتشسوزی و انفجار شود؟
ضخامت بدنه کشتی حدود دو، سه سانتیمتر است و دورتادور کشتی، لایه دوم به شکل نعل اسب با فاصله حدود 2تا 3متر از لایه اول وجود دارد که در زمان بار داشتن کشتی کاملاً خالی است و وقتی بار تخلیه شد آن را با آب دریا پر میکنند تا کشتی متوازن شود. از سوی دیگر ابعاد نوک کشتی ضخیمتر و فوقالعاده محکم ساخته میشود که بتواند در برخورد با موانع و لایههای یخ نازک، راه کشتی را باز کند. با این توصیفها، تصور کنید یک کشتی با چنین نوک قوی و محکمی، با سرعت حدود 30کیلومتر در ساعت به پهلوی کشتی دیگر برخورد کند که به یک جزیره آهن میماند؛ بدنه این کشتیها هر چه محکم باشد اما عملاً در این تصادف نمیتواند خسارت نبیند. سانچی، حامل 115هزار تن میعانات گازی (Condensate) با درجه اشتعال بالا بوده و تصور میکنم پس از برخورد نوک کشتی چینی به پهلوی آن، سوراخ شده و در موضع جدا شدن کشتی بهواسطه جرقه، دچار آتشسوزی و انفجار شده باشد.