کمی بعد پدرم مرد. او را در گورستانی که مشرف به کارمونا بود دفن کردیم. در تابوت او که به ته قبر میرفت جنازه چروکیده خودم، گذشته بیهوده خودم را میدیدم که دفن میشد و دلم بهدرد میآمد. «من هم مثل او، بیآنکه کاری کرده باشد، میمیرم؟»
همه میمیرند، سیمون دوبووار
ترجمه: مهدی سحابی، صفحه 98
شنبه 1 دی 1397
کد مطلب :
41811
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/wlNR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved