همشهری از شغلی خبر و گزارش میدهد که حالا با افزایش تعداد افرادی که بیمه بیکاری میگیرند ولی کارگر هستند، ایجاد شده است
کارآگاهان بیمه بیکاری
سپهر امینپور:
همه 18صندلی رنگورورفته سالن کارگزاری اشغال شده است. ایستادهها که 6نفرند، زیرچشمی نشستهها را میپایند تا به محض بلندشدن یکیشان، برای چند دقیقه هم که شده روی صندلی خالیشده خستگی درکنند. «شلوغه؟ نه آقا کجا شلوغه!؟ شما باید روزای اول و آخر هرماه بیای اینجا، ببینی چه خبره...» مرد جوان با لبخندی تلخ، این را در جواب من میگوید که چند لحظه پیش بهآرامی از او پرسیدهام: «همیشه همینقدر سرتون شلوغه؟». مرد میانسالی که پشت باجه ـ چند قدم آنطرفتر ـ سرش گرم کار است، با شنیدن صدای همکارش، سرش را بالا میآورد و به نشانه تأیید، تکان میدهد. وقت حرفزدن نیست؛ مراجعهکنندهها جملگی برای رفتن، شتاب دارند؛ هیچکدام هم حوصله همکلامشدن با کسی را ندارند که بخواهند درباره دلیل مراجعهشان حرفی به زبان بیاورند. اما حسین و دوستش جواد، وضعشان فرق میکند. دائم با هم حرف میزنند؛ از دست اتفاقات زمانه گلایه دارند؛ از همهچیز.
حسین و جواد؛ مشت نمونه خروار
حسین، اهل زنجان است و فارسی را سخت صحبت میکند؛ پس ششدانگ، اختیار حرفزدن را به رفیقش میدهد؛ «هر چی همین آقاجواد میگه، حرف دل منم هست.» جواد اما اهل سپیدان است. با شک و تردید میپرسد: «میدونی سپیدان کجاست؟» و وقتی اسم «آبشار مارگون» را از من میشنود، یخش آب میشود؛ آمادهتر از قبل برای حرفزدن. اما حرفزدن از چه چیز؟ از اینکه برای چه به کارگزاری طرف قرارداد تأمین اجتماعی آمدهاند. دلش پر است؛ پس اول نوبت شکوهکردن میرسد؛ «روزی از روی ما رفته! اگه روزی داشتیم، چار قطره بارون میبارید. دهن آسمون 3ماه آزگار قفل بشه! خدا نمیبخشه ما رو. ما کار تاسیساتی میکردیم. شرکتی که براش کار میکردیم وضعش خوب بود ولی امسال بدبخت شدیم. 3 ماهه که بیکار شدیم. مجبوریم با همین بیمه بیکاری سر کنیم. آقا بابالحوائج خودش نظری کنه به همه.»
حسین 8سال و 2ماه سابقه پرداخت حق بیمه تأمین اجتماعی دارد و جواد، 6سال. حالا هر دوی آنها تقاضای دریافت حق بیمه بیکاری کردهاند؛ «تا وقتی یه صاحبکار پدرمادرداری پیدا کنیم که نباید از گشنگی بمیریم! خردهکاری هم میکنیم؛ یهسری مشتری داریم از قدیم؛ ولی ما کارهامون همیشه پیمانکاری بوده؛ کار خرد، پولی توش نیست؛ فقط دردسر داره.»
لشکر 223هزارنفری بیمهبگیران
حسین و جواد بعد از اخراج از شرکتی که برایش کار میکردهاند چشمبهزنگ گوشی تلفنشان هستند تا آشناها به آنها سفارش کار بدهند. حرفه اصلیشان تعمیر پکیجهای صنعتیاست اما حالا که از کار بیکار شدهاند دست به هر کاری میزنند؛ از سرویس شوفاژ گرفته تا لولهکشی و تعمیر پمپ آب. آنها حالا میخواهند نامشان را به لشکر بیکارانی اضافه کنند که از سازمان تأمین اجتماعی بهمدت معینی حق بیمه بیکاری دریافت میکنند؛ لشکری که شمارشان در کشور بنا به روایتهای رسمی 223هزار نفر است و 53هزار نفر از این تعداد، ساکن استان تهران هستند.
«وضعیت بنگاههای اقتصادی خوب نیست. کسبوکارها رونق ندارد. فصل رکود است و...»؛ اینها جملههاییاست که اهل بازار و کارهای اقتصادی در توصیف فضای کسبوکار و بیان دلایل بیکاری ناخواسته نیروهای کار به زبان میآورند.
اما این، همه ماجرا نیست. بسیاری از کارگران به حق بیمه بیکاری به چشم یک کمکهزینه مناسب، نگاه و سعی میکنند با دورزدن قانون، هم شاغل باشند و هم حق بیمه بگیرند. همین چند روز قبل کریم یاوری ـ مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در لفافه گفته بود: «باید مراقبت کنیم که هیچکسی ناحق از این خدمات استفاده نکند. بیمه بیکاری باید فقط به کسانی تعلق بگیرد که واقعا بیکار هستند و اجازه نداریم این هزینهها را به افراد شاغل بدهیم.»
برای اینکه ابعاد هشدار ملایم مدیرکل حمایت از مشاغل وزارت رفاه را درک کنیم باید به میدان برگردیم؛ به بازار پیچیده و پر رمز و راز کار. صولت، یکی از 223هزارنفری است که در ایران حق بیمه بیکاری دریافت میکند. او یکی از همانهاییاست که مدیرکل حمایت از مشاغل وزارت رفاه میگوید نباید به آنها خدمات بیمه بیکاری ارائه شود. صولت 40ساله به همراه فریبا ـ همسرش ـ و 2دخترشان در خانهای حوالی میدان قزوین مشغول تولید عروسک هستند. شغل اصلی صولت این نبوده؛ در تولیدی کفش کار میکرده. او 15سال سابقه کار دارد؛ «برشکار بودم. کارم خوب بود ولی کفشای چینی، پدرمونو درآورد و کارگاه تعطیل شد. هر کسی رفت پی کارش، منم چون زنم تو کار عروسکدوزی بود اومدم کمک دستش یک کارگاه راه انداختیم.» کسبوکار صولت خوب است چون به قول خودش «عروسک، جنسی نیس که روی دست بمونه. ملت حاضرن از شکمشون بزنن ولی برای بچههاشون عروسک بخرن». البته رونق کسبوکار عروسکدوزی خانواده صولت باعث نشده که او از بیمه بیکاری چشم بپوشد؛ «اینهمه حق بیمه پرداخت کردیم؛ حالا بذار یهمدت هم ما یه نفسی بکشیم؛ کمکخرج داشته باشیم.»
صولت به حق بیمه بیکاری به چشم کمکهزینه زندگی نگاه میکند. او این پول را از شیر مادر هم حلالتر میداند؛ «این حرفا نیس آقا! این دورهزمونه هر کی هرچقدر تونست باید پول دربیاره. بعدِ 15سال من هنوز یه خونه از خودم ندارم. من بیمه بیکاریو قطع کنم کسی مییاد به من یه پولی دستی بده که اجارهخونهمو پرداخت کنم؟»
کاشف اشتغال پنهان
هر کسی برای کاری که میکند توجیهی دارد و دستکم سعی میکند خودش را راضی کند. صولت خودش را راضی کرده که پولی که با وجود شاغلبودن، بهعنوان حق بیمه بیکاری دریافت میکند، حق اوست. تعداد کسانی که با این توجیه و توجیههایی مشابه این خودشان را راضی کردهاند احتمالا آنقدر زیاد بوده که سازمان تأمین اجتماعی شعب کارگزاریاش را ترغیب کند که شاغلان پنهان را شناسایی کنند. این تقاضا، بدون نان و آب هم نیست؛ کاشف هر شغل پنهان در کارگزاریهای بیمه، درصد مشخصی از پرونده کشفشده را بهعنوان دستمزد دریافت میکند. البته کشف شغل پنهان به این راحتیها نیست؛ حس پلیسی میخواهد و جسارت و سماجت و... هر کسی از پس این کار برنمیآید اما آنهایی که اینکارهاند از درآمدشان راضیاند. یکیشان احمدآقاست که سرش درد میکند برای کشف شغل پنهان. احمد، نام قراردادی او در این گزارش است. دوست ندارد شناخته شود؛ «شما هر اطلاعاتی بخواهید من در خدمتم؛ فقط حوصله دردسر و گلایههای همکاران را ندارم.»
کشفیات ما ناچیز است!
بیش از 60کارگزاری در تهران فعالاند اما همه آنها زیر بار دردسرهای کشف اشتغال پنهان نمیروند؛ چون این کار، هم زمانبر است و هم خطرناک. اما آنطور که احمد توضیح میدهد هرازگاهی سازمان تأمین اجتماعی به شعب کارگزاری طرف قراردادش فشار میآورد تا در زمینه کشف اشتغال پنهان، فعالتر عمل کنند؛ چون به گفته او هر روز بیش از گذشته بر تعداد کسانی که به دروغ، اظهار بیکاری ناخواسته میکنند تا از حق بیمه بیکاری بهرهمند شوند، افزوده میشود.
هیچ آمار دقیقی از میزان اشتغالبهکار دوباره بیکاران در دست نیست اما احمد بر اساس تجربهاش عقیده دارد که نزدیک به 70درصد متقاضیان بیمه بیکاری در جایی دیگر مشغول به کار میشوند اما این آمار قابل کشف نیست؛ «کشف که به این سادگیا نیس! نمیتونم بگم چطوری کشف میکنیم ولی خب ما ممکنه چندین روز درگیر یه پرونده باشیم تا به نتیجه برسه. مثلا بریم توی محل سکونت طرف، تحقیقات محلی. ببینیم هیچوقت توی خونه هست یا نیست. یا اینکه از روی ظاهر و روش جوابدادن افراد، میشه حدسایی زد.» با کشف هر پرونده 5درصد مبلغ باقیماندهای که قرار بوده به کارگر بابت بیمه بیکاری پرداخت شود بهعنوان دستمزد به کاشف پرداخت میشود؛ یعنی اگر مشخص شود یک نفر خلاف ضوابط 3ماه حق بیمه بیکاری دریافت کرده و برای مثال باید 12ماه دیگر هم حق بیمه دریافت میکرده، معادل 5درصد مبلغ باقیمانده بهعنوان دستمزد، به مأمور کارپردازی پرداخت میشود. احمد از میزان درآمدش خیلی ناراضی نیست؛ «کار ما سخته ولی خب خدا رو شکر اگه کسی حواسش جمع باشه درآمد مناسبی کسب میکنه.»
اما درآمد مناسب به طور میانگین یعنی چقدر؟ احمد میانگین درآمد ماهانهاش را اعلام میکند اما نه برای انتشار چون «ممکنه مردم تصور کنن که همه بازرسای کشف اشتغال پنهان، همینقدر درآمد دارن. واقعیت اینه که ـ تعریف از خود نباشه ـ من تجربهم زیاده و خیلی سماجت دارم تا پرونده رو به نتیجه برسونم. شاید خیلی از همکارای من انقدر خودشونو به خطر نندازن».
برقراری ماهانه 2هزار بیمه بیکاری در یک شعبه!
در تهران هر شعبه سازمان تأمین اجتماعی، به طور میانگین 2کارگزاری زیرمجموعه دارد. شمار کسانی که برای برقراری بیمه به این کارگزاریها مراجعه میکنند در مناطق مختلف تهران متفاوت است. ممکن است یک شعبه در ماه 2هزار متقاضی داشته باشد و شعبهای دیگر 500نفر اما احمد یکی از شعب سازمان تأمین اجتماعی را سراغ دارد که در آن به طور میانگین، در هر ماه برای 2هزار نفر، بیمه بیکاری برقرار میشود و در مقابل، نزدیک به 100نفر هم از این چرخه خارج میشوند. این خروج هم یا حاصل کشف تخلف افراد است و یا اینکه دوره دریافت حق بیمه بیکاریشان تمام میشود.
ورودیها هر سال بیشتر میشوند
احمد، دائم تلاش میکند تا تصویری که از وضعیت متقاضیان بیمه بیکاری ارائه میکند جانبدارانه نباشد و شاید برای همین است که اصرار دارد همهچیز را با جزئیات توضیح دهد. او بر اساس تجربه چندسالهاش میگوید: «بنگاهای اقتصادی با بحران روبهرو هستن و هر سال تعداد افرادی که تقاضای بیمه بیکاری میکنن بیشتر میشه.»
نحوه برقراری بیمه بیکاری افراد، به میزان حق بیمه پرداختشدهشان بستگی دارد. برای مثال کسانی که تا قبل از بیکارشدنشان بین 15تا 20سال حق بیمه پرداخت کرده باشند تا 36ماه بیمه بیکاری دریافت میکنند. این نسبت بسته به شرایط پرداخت حق بیمه، کم و زیاد میشود. یکی دیگر از نشانههای متقاضیان بیمه بیکاری، جوانبودن آنهاست؛ «تقریبا از هر 100نفر، 40نفر زیر 10سال حق بیمه پرداخت کردهن. معنیش اینه که جوونها وضعشون بدتره.»
متقاضیان بیمه بیکاری همه از یک قشر اجتماعی نیستند؛ در میانشان آدمهای بسیار نیازمند دیده میشوند و آدمهای ثروتمند هم هستند. شاید باورش سخت باشد اما احمد موارد زیادی را بهخاطر دارد که متقاضیان بیمه بیکاری، خودشان در کارگاهی دیگر، در مقام کارفرما کار میکردهاند؛ «ما برای کشف اشتغال پنهان باید به یهسری نشانه توجه کنیم. مثلا وقتی بهطور همزمان چند نفر از یه کارگاه بیرون میرن در خیلی از موارد، این افراد با همدیگه توی یه کارگاه دیگه مشغول کار میشن. مثلا ما 3نفر رو داشتیم که اعلام بیکاری کرده بودن. از کارگاهی که توی اون کار میکردن، خارج شده بودن و به صورت شراکتی یه شرکت تاسیس کرده بودن و با این حال، بیمه بیکاری هم میگرفتن.»
یکی از این 3نفر، با وجود تمکن مالی عجیب و غریب و داشتن خودرو و خانه در منطقه گرانقیمت شهر، تقاضای برقراری بیمه بیکاری کرده بود. احمد میگوید خیلی از این آدمها در توجیه کارشان میگویند دارند حقشان را از دولت مطالبه میکنند؛ «گاهی به چشم آدمفروش به ما نگاه میکنن ولی مثل روز روشنه که این حق بقیه کارگراس.»
دوراهیهای اخلاقی یک بازرس منضبط
کشف اشتغال پنهان و دریافت دستمزد، یک صورت مسئله ساده دارد با انبوهی جزئیات که میتواند نفس آدم را بند بیاورد. هر کسی از پس این شغل برنمیآید؛ باید اینکاره باشی؛ باید تکلیفت را با خودت یکسره کرده باشی؛ باید برای شنیدن پیشنهاد رشوه، آماده باشی؛ «طبیعیه که خیلیا پیشنهاد رشوه میدن ولی نمیشه حقالناس رو نادیده گرفت. برای منم بارها اتفاق افتاده.»
مشکلات احمد و همکارانش فقط به پیشنهاد رشوه مربوط نیست. احمد از اینکه به قول خودش میتواند مچ متخلفها را بگیرد تا حق میلیونها نفر بیمهشده تأمین اجتماعی پایمال نشود، از خودش راضیاست اما باز هم قصه به آخر نمیرسد. در روزهایی که احمد متوجه میشود کسی در گوشهای در کارگاهی مشغول به کار است و همزمان بیمه بیکاری هم دریافت میکند و به آن پول محتاج است، تکلیف چیست؟ مثل آنهایی که با اجبار کارفرما تن به این کار میدهند تا کارفرما سود بیشتری کسب کند و سهم حق بیمه و افزایش سالانه دستمزد را هم نپردازد؟ زبان قانون همیشه باید شفاف و گویا باشد اما در عالم واقع میشود بر اساس ماده و بند و تبصره، اتفاقات جهان را فهم کرد؟ درست مثل آن روزی که احمد متوجه اشتغال به کار کارگری شد که دستمزد و حق بیمه بیکاریاش رویهمرفته ماهی 2میلیون و 500هزار تومان بود اما او حتی توان تأمین داروهای 2فرزند معلولش را هم نداشت؛ «اصلاً این موارد رو گزارش نمیکنم. چطور بیمه بیکاری آدمیو که توان خرید ویلچر برای بچههاشو نداره قطع کنم؟ یا مثلا طرف همسرش سرطان داره با 2تا بچه و هزینههای سرسامآور درمان نمیشه فقط به قانون استناد کرد. بیمه مسافرکشها رو هم قطع نمیکنم یا اونایی که شغل فصلی دارن؛ مث نقاشای ساختمان که یه روز کار دارن و یه روز دیگه بیکارن. این قولوقرارا رو با خودم گذاشتهم.»
نقطه سر خط
25دقیقه بعد از گپزدن با حسین و جواد هنوز هم هیچکدام از 18صندلی رنگورورفته کارگزاری بیمه تأمین اجتماعی خالی نیست؛ هنوز هم کسانی ایستادهاند و چهارچشمی مراقباند تا جای خالی را پر کنند؛ هر کدام به قصد و نیتی. احتمالاً یکی از نیتها هم تقاضای برقراری بیمه بیکاری باشد؛ کارگرانی که اخراج شدهاند و حالا تنها به بیمه بیکاری چشم دوختهاند یا آنها که با وجود ازدسترفتن شغلشان، جایی دیگر مشغول شدهاند اما صدایش را درنیاوردهاند تا حداقل برای مدتی هم که شده، 2دستمزد بگیرند، دو روی یک سکهاند؛ نشانهای از نبض نامنظم دخلوخرج شمار زیادی از آدمهای این سرزمین. اینچنین است که آنها راست نمیگویند و پنهان میکنند.
چند بیکار ایرانی بیمه بیکاری میگیرند؟
مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمهبیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیمه دیماه در جریان کارگاه آموزشی بیمه بیکاری گفت: «هماکنون۲۲۳هزارنفر از کارگران از مستمری بیمه بیکاری برخوردارند که 53هزار نفر آنها در استان تهران هستند». وی در ادامه با این تذکر که «بیمه بیکاری باید فقط به کسانی تعلق گیرد که واقعا بیکار باشند و اجازه نداریم این هزینهها را به افراد شاغل بدهیم»، ادامه داد: «وظیفه داریم با صرفهجویی در کارها نسبت به متعادلکردن مصارف و منابع اقدام کنیم و نگذاریم هیچ حقی ضایع شود. بیمه بیکاری مصوب سال66 است و تا سال81 میزان منابع و مصارف از تعادل خوبی برخوردار بود و مشکلی نداشتیم اما از آن پس با افزایش میزان مصرف دچار چالش شدیم. از سال93 شرایط کمی بهتر شد و با تشکیل کارگروه تخصصی بین اداره کار، تأمین اجتماعی و فنیوحرفهای، موضوع بیمه بیکاری مورد توجه قرار گرفت». او گفت: «در سال93 حدود 245میلیارد تومان، در سال94 حدود 282میلیارد تومان و سال گذشته 60میلیارد تومان افزایش منابع داشتیم که این موفقیت با همکاری همه دستگاههای ذیربط و مدیریت منابع محقق شد. مقرری بیمه بیکاری از روز اول بیکاری، قابل پرداخت است».
یاوری با بیان اینکه سازمان آموزش فنیوحرفهای مکلف است آموزش مهارتهای مورد نیاز بازار کار و نیز بازآموزی و تجدید مهارت کارگران تحت پوشش بیمه بیکاری را در اولویت قرار دهد و زمینه ارتقای مهارت آنها را فراهم کند، گفت: «هزینههای مربوط به بازآموزی و تجدید و ارتقای مهارت کارگران تحت پوشش بیمه بیکاری، از حساب بیمه بیکاری پرداخت میشود. در نیمه اول امسال 16هزار نفر از مقرریبگیران بیکاری برای کسب مهارتهای فنیوحرفهای و بازآموزی مهارت و نیز تجدید مهارت به مراکز فنیوحرفهای معرفی شدهاند. طبق قانون سازمان تأمیناجتماعی، بیکار از نظر شمول قانون بیمه بیکاری، بیمهشدهای است که بدون میل و اراده بیکار شود و آمادهبهکار باشد. بر اساس این قانون، بیمهشدگانی که به علت تغییرات ساختار اقتصادی کارگاه مربوط، به تشخیص وزارتخانه ذیربط و تأیید شورایعالی کار، بیکار موقت شناخته شوند و بیمهشدگانی که به علت بروز حوادث غیرمترقبه مانند سیل، زلزله، جنگ و آتشسوزی بیکار میشوند نیز میتوانند از مقررات این قانون استفاده کنند. غیرارادیبودن بیکاری، ملاک اصلی برقراری حمایتهای قانونی برای بیمهشدگان بیکار است. بنابراین کارگری که به میل خود، کار خود را ترک میکند، نمیتواند از این حمایتها برخوردار شود. مدت پرداخت مقرری بیمه بیکاری به بیمهشدگان واجد شرایط، به سابقه پرداخت حق بیمه از سوی آنان بستگی دارد و در هر حال مدت آن از ۳۶ماه برای بیمهشدگان مجرد و ۵۰ماه برای بیمهشدگان متاهل و متکفل، بیشتر نیست. میزان مقرری روزانه بیمه بیکاری، ۵۵درصد متوسط مزد یا حقوق و یا کارمزد روزانه بیمهشده است.
طبق آمارهای سازمان تأمین اجتماعی هماکنون 13میلیون نفر بیمهشده اصلی تحت پوشش این سازمان هستند و 3/5 میلیون نفر مستمری دریافت میکنند. همچنین با درنظرگرفتن خانواده افراد بیمهشده سازمان تأمیناجتماعی به 43میلیون نفر خدمات درمانی ارائه میکند که بیش از نیمی از جمعیت کشور را شامل میشود.