بیرون کشیدن نکات منفی از دل پیروزی دلچسب پرسپولیس برابر پیکان کار سادهای نیست. به هر حال سرخپوشان این بازی را در سختترین شرایط ممکن بردند و هواداران این تیم هم از پیروزی بهدست آمده بسیار خوشحال هستند. با وجود این حتی در همین فضاهای احساسی هم باید به عنصر نقد اجازه ظهور داد. سخن گفتن از کاستیها در زمان جشن خیلی راهگشاتر از تکرار طوطیوار آنها در زمان ناکامی است.
تغییر چهره هم جواب نداد
بازی با پیکان نخستین حضور ثابت محسن ربیعخواه در ترکیب پرسپولیس، پس از پارگی رباط صلیبیاش بود. او در گذشته زیاد مورد انتقاد قرار میگرفت اما خالی شدن دست پرسپولیس کاری کرد که هواداران از بهبود این بازیکن و بازگشتش به میادین کاملا احساس رضایت کنند. ربیعخواه که بعد از تراشیدن ریشهایش با چهره جدید به زمین برگشته، در این بازی روی گل پیکان مقصر اصلی بود و اشتباه او داشت برای قرمزها خیلی گران تمام میشد. قطعا هیچ بازیکنی در دنیا وجود ندارد که اشتباه نکند اما ربیعخواه زودتر از حد تصور یادمان آورد نباید انتظارات خارقالعاده از او داشته باشیم. البته تلاش محسن در سایر دقایق بازی و مخصوصا از زمانی که به سمت راست خط دفاعی رفت قابل ستایش بود.
تلاشگران کمثمر
بعضی از بازیکنان فوتبال آنقدر نجیب و زحمتکش هستند که انتقاد از آنها واقعا کار سختی است. پرسپولیس فعلی دو تن از این بازیکنان را در اختیار دارد. اولی شایان مصلح است که بعد از مدتها نیمکتنشینی این اواخر بهدلیل کمبود بازیکن فرصت بازی پیدا کرده و با مصدومیت محمد انصاری انتظار میرود دستکم تا پایان نیمفصل اول در ارنج اصلی پرسپولیس باقی بماند. او واقعا متعصب و سختکوش است اما کمتر پیش میآید که این همه تلاش، منجر به ثمربخشی قابلتوجهی در تیم شود. فیزیک مصلح طوری است که کارهای تدافعی را برای او سخت میکند و در عین حال او در کارهای هجومی هم آنقدر قدرتمند نیست که این خلأ را پوشش بدهد. حرکات پا به توپ مصلح در زمان عضویتش در سپیدرود در دسته اول چشمگیر بود اما او نتوانست مهارتهایش را در سطح اول فوتبال ایران هم به رخ بکشد؛ طوری که هنوز انتظارها برای نخستین پاس گل شایان به پایان نرسیده است. دیگر بازیکنی که این شرایط را دارد آدام همتی است؛ کسی که با گل 3امتیازیاش به سپیدرود یک شبه ره صدساله رفت و حتی فرصت بازی ثابت در فینال آسیا را پیدا کرد اما آدام هم با وجود همه زحمتی که میکشد آنقدرها مؤثر نیست. بازی آدام به اندازه حضور در تیم بزرگی مثل پرسپولیس خلاقانه نیست و سادهتر از آن است که بشود انتظار گرهگشایی از او داشت. نوه سعید راد در این مدت به اندازه همه جوانان 3 سال گذشته پرسپولیس فرصت بازی پیدا کرد اما فعلا جواب مورد انتظار را نداده. برانکو در برابر پیکان فقط یک ساعت توانست همتی را در زمین تحمل کند.
استعداد سوخته
در مورد احسان علوانزاده چه میتوان گفت؟ در پرسپولیسی که تا خرخره پر از ستاره بود، او گاهی بهعنوان تعویض اول یا دوم به زمین میآمد اما حالا در تیمی که با کمترین بضاعت ممکن مقابل پیکان به زمین رفت، احسان به تعویضی سوم و اتلافکننده زمان بازی تبدیل شد. وقتی دو برگه اول تعویض برای سعید حسینپور و محمدامین اسدی مصرف میشود، یعنی یک جای کار میلنگد. شاید 3سال تمرین بیثمر با پرسپولیس کافی باشد. لازم است علوانزاده بختش را جای دیگری جستوجو کند.
تاریکیهای یک عصر دلپذیر
در همینه زمینه :