هنرمندان از شهر چه میخواهند
کیانوش عیاری، پیام دهکردی، بردیا کیارس، بهرام دبیری، لیلی رشیدی و مریم زندی از شهر مطلوب خود میگویند
شقایق عرفی نژاد/خبرنگار
امروز که شهردار جدید تهران معرفی میشود، هزار و یک راه نرفته پیشرویش قرار میگیرد. در کنار همه بدهیهای سنگینی که از گذشته روی دوش شهر تلنبار شده، مشکلات زیستمحیطی مثل آلودگی هوا که نفس شهروندان را میگیرند، پروژههایی که نیمهتمام ماندهاند و آسیبهای اجتماعی، توجه به موضوعاتی از جنس فرهنگ و هنر هم نباید فراموش شود. البته که خیلیها دائما تأکید میکنند شهرداریها اصل کارشان خدماتی است و نه فرهنگی؛ اما بههرحال شهرداریها بهخاطر نزدیکتر بودن به مردم، کار فرهنگیشان از یکسو بیشتر به چشم میآید و از سوی دیگر تأثیرگذاریاش بیشتر است. صدالبته که شهرداریها گاهی جور نهادهای فرهنگی را میکشند که از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
در این بین، بهترین قشری که میتواند نیازهای شهر را از لحاظ فرهنگی بشناسد و راهکار و ایده بدهد، خود اهالی فرهنگ و هنر هستند؛ مثل همه حوزههای دیگر. به همین بهانه سراغ تعدادی از فعالان و چهرههای شناخته شده این حوزه رفتهایم تا ببینیم در آستانه انتخاب پنجمین شهردار پایتخت (2شهردار و 2سرپرست) طی فعالیت شورای پنجم شهر، هنرمندان چه خواستههایی از مدیران شهری دارند؟ مطالبات آنها از شهرداری چیست؟ چه کمبودهایی در شهر احساس میکنند؟ اینها سؤالهایی بود که با چند هنرمند در حوزههای مختلف مطرح کردیم. پاسخهایشان مجموع کمبودهایی است که از نظر فضاها و کار هنری در تهران وجود دارد و نیز کارهایی که میتواند تهران را جای بهتری برای زندگی کند.
احداث سالنهای مختص کنسرت
بردیا کیارس نوازنده سنتور و ویولن است و در ارکستر سمفونیک تهران نوازندگی کرده و از سال 89تا 91هم رهبر ارکستر ملی ایران بوده است. او خواستههایش از شهرداری تهران و مدیران شهری را فهرست میکند: احداث سالنهای مختص کنسرت و راهاندازی دستکم 12ارکستر برای 22منطقه تهران. او معتقد است: بعد از انجام این کارها تازه میتوان تهران را با دیگر شهرها و پایتختهای مهم دنیا مقایسه کرد؛ در تمام شهرهای بزرگ دنیا چندین سالن کنسرت وجود دارد، اما اینجا در تهران فقط تالار وحدت را داریم که آن هم کنسرت هال نیست.
شهرداری به مثابه نهاد فرهنگی
کیانوش عیاری، کارگردان صاحب سبک و مطرح سینمای ایران میگوید: در تعریف، شهرداری را بهعنوان نهادی که به ارائه خدمات شهری میپردازد، میشناسیم و مسائل فرهنگی جزو وظایف ذاتی این نهاد محسوب نمیشود. ولی خوشحالکننده است که شهرداری تهران در عرصه فرهنگ و هنر هم فعال است و ازجمله جشنواره سینمایی شهر را برگزار میکند. بر همین اساس انتظار میرود که شهر با کارهای هنری مثل مجسمه و نقاشی زیباتر شود. عیاری اضافه میکند: برخی کارهای خوب در این زمینه صورت گرفته است. مثل کاشیکاریهایی که زیر پلها انجام شده و فضای خوبی بهوجود آورده است. اما در جاهایی هم بدسلیقگی شده و کارها شکل سفارشی دارند. شهرداری باید در انتخاب هنرمندان برای انجام این کارها دقت بیشتری داشته باشد تا نقاشیها و مجسمههای بهتری در شهر داشته باشیم. عیاری البته از شتاب زدگی در انجام کارها در شهرداری هم صحبت میکند؛ در بزنگاهها شهرداری سکوی پرش محسوب میشود و شهرداران سعی میکنند پروژهها را زودتر از حد معمول تمام کنند تا به نتایج دلخواهشان برسند. مثل پروژه تونل نیایش که آنقدر سرعت در ساخت آن مهم بود که به جای 3باند با 2باند افتتاح شد. درصورتی که آن منطقه، منطقه پرترافیکی است و لازم بود این تونل 3بانده باشد. او به تجربه کشورهای دیگر اشاره میکند و میگوید: زمانی که در آلمان بزرگراه میساختند به امروز فکر میکردند و اینکه باید این بزرگراهها جوابگوی جمعیت امروز باشد. ولی باز مثلا در مورد پروژه تونل نیایش به نیاز همان روز شهر هم فکر نشد. بنابراین امیدوارم شهرداری در انجام کارهای عمرانی دقت بیشتری داشته باشد. عیاری تمام اینها را میگوید، اما در آخر به مسئله دیگری اشاره میکند: از همه اینها گذشته مردم امروز در این شرایط با مسائل بسیار مهمتری درگیر هستند که مشکلات و توقعات شهری در مقابل آنها چیزی نیست.
شهرداری هیچ کاری نکند!
بهرام دبیری نقاش نام آشنا، کاملا ناامید است. او میگوید: بهتر است شهرداری اصلا هیچ کاری در زمینه زیباسازی انجام ندهد. به عقیده او در این شرایط بهترین کاری که شهرداری میتواند انجام دهد متوقف کردن کلیه کارهایی است که بهعنوان زیباسازی در شهر انجام و باعث میشود چهره شهر زشتتر از قبل شود. علت این اتفاق را هم این میداند که مسئولین بدسلیقه هستند و هیچگاه پایشان را در هیچ گالری و نمایشگاه نقاشی نگذاشتهاند. او میگوید: مسئولین ما از هنر هیچ نمیدانند و هنرمندان و کسانی را هم که صاحب رأی و نظر هستند، قبول ندارند. در نتیجه به دانشجویان و کارهای دانشجویی قناعت میکنند و آنها هم روی دیوارها چند گل و بلبل میکشند که بعد هم از بین میرود. مسئولین ما هیچ نگاه بنیادی به آنچه به هنر و درک زیبایی شناسانه مربوط میشود، ندارند؛ بنابراین بهتر است دست به هیچ کاری نزنند. دبیری البته از ایجاد فضای سبز در تهران تمجید میکند: از نظر شهری فقط یک چیز موجب حیرت من میشود و آن فضای سبز است که به شکل کاملا عادلانه و به قاعده از جنوب تا شمال ایجاد شده و بسیار شگفت انگیز است. اما پای فضاهای شهری که به میان میآید دبیری گلایه دارد. میگوید: فضای شهری نداریم. تمام راهها با اتوبان قطع شدهاند. قبلها من مسیرهای زیاد و طولانی را پیاده میرفتم. اما الان امکان این کار وجود ندارد. امکان ندارد پیاده از جایی به جایی بروید و به مشکل برنخورید.
هیچ توقعی ندارم
مریم زندی، عکاس مطرح، تمام خواستههایش را در یک جمله خلاصه میکند: هیچ خواستهای ندارم. و بعد اضافه میکند: آنقدر کارهای اساسی وجود دارد که باید انجام شود و نمیشود یا بد انجام میشود که جای مطالبه شهری باقی نمیماند. مطالبه شهری در واقع پایین آوردن سطح توقع یک شهروند است.
حلقه مفقوده فعالیتهای شهرداری
پیام دهکردی چهره شناختهشدهای برای تئاتریهاست. او در کنار بازیگری، کارگردانی هم میکند و همین ماه پیش نمایش مرگ و پنگوئن را در سالن چهارسوی تئاتر شهر روی صحنه برد. دهکردی میگوید: آنچه مسلم است این است که شهرداری میتواند با پرداختن به هنرهای مختلف ازجمله نمایش نقش مهمی در ارتقای آنها داشته باشد. اما این مسئله بهخصوص در حوزه نمایش همچنان حلقه مفقوده فعالیتهای شهرداری است. اینکه در گزارشها و حرفهایمان آماری مبنی بر برگزاری جشنوارههای مختلف میدهیم، معنیاش این نیست که واقعا و به شکل منسجم این کار را انجام دادهایم. تبلیغات تئاتر کاری است که به آن پرداخته نشده و اگر هم شده بسیار تبعیضآمیز بوده و سازوکار بیماری است که باید درست شود. او مقایسهای هم با شهرداریهای شهرهای بزرگ دنیا میکند و میگوید: در تمام شهرهای مهم دنیا شهرداریها امکاناتی برای اجرای تئاتر ایجاد میکنند. اما اتفاقی که در شهر ما افتاده رشد موازی نهادهاست که دفاتر و کارمندانی دارند، اما بروز فعالیت ندارند. سازمان فرهنگی- هنری شهرداری که عهدهدار انجام کارهای هنری از سوی شهرداری است باید بروز فعالیت داشته باشد. دهکردی از آسیبهای اجتماعی هم صحبت میکند که شهرداری امروز درگیر آنهاست، اما پیش از این با کمک نمایش میتوانست از بروز این آسیبها در جامعه جلوگیری کند.
ساخت سالن تئاتر برای کودکان
لیلی رشیدی کمی طول میکشد تا خواستههایش از مدیران شهری را مطرح کند. دلیلش هم شرایط این روزهای جامعه ایران و سختیهایی است که مردم متحمل میشوند. او میگوید: این روزها آنقدر مشکل وجود دارد که نمیدانم چه بخواهم یا اصلا خجالت میکشم خواستهام را مطرح کنم. ولی حتما بهعنوان یک بازیگر تئاتر خواستهام از شهرداری ایجاد سالنهای تئاتر است. سالن ایرانشهر که شهرداری آن را راهاندازی کرد موفق بود و همچنان رونق دارد. اگر نمونههای دیگری هم داشته باشیم بسیار خوب است. مهمترین خواستهام هماکنون ایجاد سالن تئاتر ویژه کودکان است. چرا ما باید بعد از گذشت 40 سال همچنان فقط سالن کانون پرورش فکری را برای کودکان داشته باشیم؟ لیلی رشیدی به خیابان کریم خان هم اشاره میکند و میگوید: اتفاق خوبی که در محدوده کریمخان افتاده این است که این منطقه با وجود کتابفروشیها و کافهها و حضور هنرمندان در این کافهها به یک منطقه هنری تبدیل شده است. این کار را میشود در نقاط دیگر تهران هم تکرار کرد. او باز هم از شرایط سخت این روزها میگوید تا بعد خواستهاش را مطرح کند: آنقدر شرایط بد است که نمیدانیم 6ماه دیگر چه اتفاقاتی میافتد. اما اگر این شرایط را کنار بگذاریم بهنظرم غمگینترین اتفاقی که در تهران افتاده قطع درختان و ساختن برجهایی است که راه نفسمان را بستهاند. نمای ساختمانها هم بسیار زشت و بیهویت و کپی شده است. این بهنظرم اذیتکننده است و مسئولان شهری باید مواظب این موضوع باشند. ای کاش مواظب شهرمان باشیم تا زیباییهایش از بین نروند. رشیدی خواسته دیگری را هم مطرح میکند؛ ساخت فضای سبز برای کودکان: خیلی ایده آلگرایانه است، اما خیلی خوب است که فضاهای سبز مخصوص کودکان داشته باشیم تا با خیال راحت و بدون آسیب دیدن در آن بازی کنند.