• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
دو شنبه 23 مهر 1397
کد مطلب : 34060
+
-

سرزمین دعواهای الکی

بهروز رسایلی
فوتبال ایران، سرزمین دعواهای الکی، غیرلازم، بی‌فایده و بی‌فلسفه است. حجم بسیار زیادی از درگیری‌ها و کشمکش‌هایی که در این حوزه رخ می‌دهد کاذب است و جز اتلاف هزینه و انرژی و فرسودگی روح و روان، پیامد دیگری ندارد. شما هر جای فوتبال ایران که یک برش بزنید، انبوهی از این درگیری‌های بیهوده و باورنکردنی را می‌بینید. به‌عنوان نمونه در یک برهه طولانی، بحث استفاده یا عدم‌استفاده تیم‌های مشهدی از استادیوم امام رضا(ع) در این شهر، به یک جدل فرسایشی تبدیل شده بود. یعنی ما یک استادیوم نو داشتیم که نمی‌دانستیم اجازه بازی در آن را به تیم‌ها بدهیم یا نه! در همین راستا، در مقطع کنونی هم افکار عمومی درگیر چندین جدل عجیب و به درد نخور است. توجه کنید لطفا!
 
عادل برنامه داشته باشد یا نه؟
باورکردنی نیست، اما 4روز است همه دارند در مورد این ابهام بحث می‌کنند که برنامه نود این هفته پخش می‌شود یا نه؟ ظاهرا شبکه‌3 این برنامه را از کنداکتور هفته جاری بیرون گذاشته و به‌جای آن پخش یک بازی دوستانه ملی را در دستور کار قرار داده است. احتمالا اصل این خبر را هم خود بچه‌های نود بیرون داده‌اند تا جو رسانه‌ای درست شود، وگرنه در حالت عادی چه‌کسی ممکن است از 4روز قبل، کنداکتور شبکه3 را چک کند؟ اصل مطلب روشن است. نود یک برنامه هفتگی است که از 20سال پیش روی آنتن می‌رفته و الان هم طبق روال معمول باید این اتفاق برایش رخ بدهد. عادی‌تر از پخش منظم یک برنامه هفتگی، هیچ پدیده‌ای در جهان وجود ندارد، اما همین کار ساده در ایران تبدیل به یک بحث و جدل بزرگ می‌شود. چرا؟ چون ظاهرا رابطه مسئولان جدید شبکه3 با عادل فردوسی‌پور خوب نیست و دارند به‌دست و پایش می‌پیچند. به همین سادگی چراغ یکی از معدود برنامه‌های پربیننده تلویزیون را رو به خاموشی می‌برند. کجای دنیا غیر از ایران ممکن است مدیر یک تشکیلات تیشه به ریشه خودش و مجموعه‌اش بزند؟ جواب این است: هیچ کجا!

  تیم امید را تیم ملی حساب کنیم یا نه؟
دعوای خنده‌دار بعدی این است: تیم ملی امید را برای تمرین کردن به ساختمان پِک راه نمی‌دهند. فقط یک لحظه به‌صورت ماجرا توجه کنید: ما یک کمپ داریم که با سرمایه ملی ساخته شده و اسمش کمپ تیم‌های ملی است؛ یعنی همه تیم‌های ملی می‌توانند از آن استفاده کنند. از این روشن‎‌تر امکان ندارد، اما تیم المپیک را به آن راه نمی‌دهند، دعوای بی‌خودی راه می‌افتد، شاهرودی و استیلی مصاحبه انتقادی می‌کنند و جناب میک درموت- یعنی دستیار کی‌روش و پیاده‌نظام مربی پرتغالی- علنا در رسانه‌ها به استیلی توهین می‌کند. این همه هزینه فنی و روانی برای چیست؟ برای اینکه تیم امید حق تمرین در پک را ندارد. چرا؟ چون کی‌روش می‌گوید من برای ساخت و تجهیز این مجموعه سماجت کردم، پس اینجا میراث خودم است. خیلی هم ممنون!

  زنان به ورزشگاه بروند یا نه؟
گاهی یک اختلاف نظر تدریجا جنبه «عادت» پیدا می‌کند و به همین دلیل فلسفه‌اش کاملا فراموش می‌شود. بحث ورود یا عدم‌ورود بانوان به ورزشگاه‌های محل برگزاری مسابقات فوتبال هم همینطور است. لابد زمانی که این ممنوعیت وضع شده، قانونگذار برای خودش فلسفه‌ای داشته است، اما الان به‌نظر می‌رسد اصل آن فلسفه از بین رفته و شاید مثل آزادسازی دستگاه ویدئو، اینجا هم نیاز به بازنگری جدی و جسورانه در قانون مورد نظر وجود دارد. وقتی مسابقات فوتبال به‌صورت زنده و مفصل پخش می‌شود و هر دو جنس مخاطب آن هستند، وقتی ریزترین و گاهی زشت‌ترین حاشیه‌های زمین و سکوها به فضای مجازی می‌رسد و همه آن را می‌بینند، وقتی زن و مرد در کنار هم به سینما و کنسرت می‌روند و گاهی حتی والیبال و بسکتبال می‌بینند، این همه مقاومت برای راه ندادن زن‌ها به ورزشگاه‌های فوتبال چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ انگار آنقدر در این جدل غرق شده‌ایم که بنیاد منطقی‌اش را فراموش کرده‌ایم. طبیعی است که با این وضعیت، در داخل با کاهش مقبولیت سیستم مدیریتی و در خارج با تهدیدهای روزافزون مواجه باشیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :