مواجهه دنیا با اعتراضات ایران
نصرتالله تاجیک،سفیر پیشین ایران در اردن: با شروع اعتراضها در ایران، برخی کشورهای همسایه، اروپایی و مشخصا آمریکا و رژیم صهیونیستی مواضعی را در قبال این ناآرامیها گرفتهاند.لازم است ابتدا تحلیلی کوتاه از آنچه در حال رخ دادن است داشته باشیم تا بتوانیم نوع مواجهه کشورهای مختلف را با این اتفاق تحلیل کنیم.این اعتراضها اگر چه درابتدا با نوعی مخالفت اقتصادی همراه بود اما در ادامه به سمت آشوب رفت و از چهارچوب قانون خارج شد.این معترضین نه رهبر مشخصی دارند، نه شعار مشخصی دارند و نه مطالبه مشخصی. طبیعی است که کشور ما در مواجهه با آن از قانون دفاع کند. این مسئلهای است که در ساختار جهانی هم پذیرفته شده است. با این مقدمه رویکرد کشورهای مختلف را با این اتفاق در ایران در 3سطح تبیین میکنیم. آمریکاییها و رژیم صهیونیستی با آن دشمنی روشنی که با ایران دارند چه در رسانههایشان و چه در مجامع رسمی و بینالمللی علیه ایران و به نفع این آشوبها موضعگیری کردهاند. طبیعی است که منفعت این دو دشمن ایران در آرامش فراگیر در کشور ما نیست. مضاف بر اینکه شخصیت ترامپ هم ماجراجوست و غالبا در این نوع اتفاقات مداخلاتی از خود نشان میدهد. مواضع اروپاییها در قبال ایران را هم میتوان از 2منظر مورد ارزیابی قرار داد. اول سطح رسمی و دوم سطح رسانهای و عملیات روانی که هر کدام را به اختصار مورد توجه قرار میدهیم.
مواضع این کشورها در سطح رسمی معطوف به رصد اوضاع ایران و داشتن حق اعتراض معترضان بوده است. این نوع موضعگیری اروپاییها ناشی از 2احتمال است. احتمال اول این است که اروپاییها بعد ازبرجام منافع اقتصادی در کشور ما پیدا کردهاند و مایل نیستند این منافع را به راحتی از دست بدهند. در این میان فرانسه بهدلیل بیشتر بهره بردن از سهم اقتصاد ایران توانسته است منافع مناسبی را عاید خود کند و به این ترتیب این منفعت اقتصادی در نوع عملکردها هم احتمالا مؤثر خواهد بود. احتمال دوم هم این است که اروپاییها چون حلقه اولیه بعد از غرب آسیا هستند، نگران برهم خوردن آرامش کلی منطقه خاورمیانه هستند و با این تحلیل بازی با آتش نمیکنند. آنها همین منطق را درخصوص موضوع داعش هم داشتند و مایل نبودند که از گسترش تروریسم در منطقه حمایت شود چراکه قبل از همه گسترش داعش درخاورمیانه دامن اروپاییها را میگرفت. احتمال سوم هم این است که اروپاییها بعد از انتخاب ترامپ در بسیاری از موارد خود را از رئیسجمهور آمریکا جدا کردهاند و مایل به همراهی با او نیستند. نمونه این اختلاف اروپا و آمریکا را درخصوص برجام دیدهایم. اروپاییها به دلایل مختلف مایل به ادامه برجام بودهاند و بر این مسئله پافشاری میکردند و مخالفت خود را با آمریکا حتی علنی هم کردهاند. اختلاف اروپا و آمریکا به برجام ختم نمیشود و میتوان برای آن مثالهایی زد که فرصت پرداختن به آن نیست.
تحلیل دیگر این مسئله هم به نقش رسانهای اروپاییها معطوف میشود. داز این منظر باید اشاره کنیم که ما معتقدیم در موارد مشابه با مسئله اعتراضهای ایران، تقسیم کاری بین اروپا و آمریکا صورت میگیرد که از یک سو بر ایران فشار وارد شود و از سویی دیگر منافع اقتصادی، سیاسی آنها لطمهدار نشود. در واقع این نوع رویکرد را میتوان «روشی» و «تاکتیکی» تفسیر و تبیین کرد. از دگر سو انگلیسیها بعد از سفر جان سون، وزیر خارجهشان به ایران و دست خالی رفتن وی از کشور ما، شمشیر را از رو بستهاند. اقدامات بیبی سی فارسی که این روزها میخواهد اعتراضها را قیام ملی جلوه دهد، موید این نظریه است. همچنین گزارشهای آنان درخصوص کارکنان این شبکه انگلیسی در ایران هم را میتوان به شواهد تأیید این نظریه اضافه کرد.
کشورهای همسایه ایران و همچنین روسیه موضعی متفاوت در این زمینه از خود نشان دادهاند. روسیه گفته است این یک مسئله داخلی است و ترکیه هم دخالت بیگانگان را نفی کرده است. ایران در چهارراه ژئوپولتیک منطقه قرار گرفته است. آرامش و ثبات در آن بسیار برای منطقه و حتی کشورهای استفادهکننده از انرژی در سطح جهان مهم است. با این نگاه نباید از بر هم خوردن ثبات در کشور ما دلخوش باشند. حتی این نوع از بینش باید درخصوص عربستان سعودی هم صدق کند و من معتقدم تاکنون سندی بر دخالت آشکار آنها در این ناآرامیها وجود نداشته است و آنها اگر بخواهند عاقلانه رفتار کنند باید از کلیت ثبات در ایران حمایت داشته باشند. البته اگر بعدا ازسوی مسئولان سندی در این خصوص ارائه شود، حرف دیگری است.