قضاوت تاریخ
علیاکبر قاضیزاده/ مدرس روزنامهنگاری
در کتابهای تاریخ، در سرنوشت ملل و در حافظه مردم دنیا نام زمامداران پای پیروزیها و شکستها ثبت نمیشود؛ گفتهاند و شنیدهایم شکست یونانیها از بربرها، پیروزی هندیها در برابر انگلیس اینکه صربها با کرواتها چه کردند، چه میتوانستند بکنند و چه میباید میکردند.
پیروزیها، دستاوردها، ناکامیها و شادکامیها گرچه تحت تأثیر زمامداران نیز بوده است اما نتایج آنها از آن ملتهاست. در بسیاری از وقایع تاریخی میتوان عملکرد فلان سردار، فلان حاکم، فلان والی و از این دست را به قضاوت نشست اما به هر حال در همه این کاوشها نقش مردم هم بررسی میشود. در دوره قاجاریه و اوایل آن دلایل و شواهد فراوانی از کوتاهی زمامداران ذکر شده اما یکی از برجستهترین آنها جدایی آنها از مردم بوده است و در پاسخ به اینکه مردم چه نقشی در بهتر بودن اوضاع میتوانستند ایفا کنند باید دید حاکمان وقت چقدر به آنها میدان داده بودند و آنها چقدر در امور نقش داشتند.
نمونههایی از این دست فراوانند. در روزگار ما که نقشآفرینی مردم بیش از گذشته است باید همه ما به نقش تاریخی خودمان واقف باشیم و بدانیم که تاریخ درباره ما هم قضاوت خواهد کرد. اینکه این قضاوت، نقش و عمل ما را مردود یا قابل قبول بداند، بستگی تام و تمام به رفتار و کردار امروز ما دارد. با تجربه و شناختی که از مردم ما وجود دارد، آنها میتوانند در پیشگاه تاریخ سربلند و سرافراز باشند.
اینکه مردم نیاز دارند، اینکه قدرتشان محدود است و اینکه سررشته کار را به سررشتهداران سپردهاند، قبول اما با این حال نقش خود آنها در هیچ دورهای فراموش نخواهد شد.
چیزی که از خدا می خواهم و چیزی که از مردم ما انتظار میرود و شایسته آنهاست این که قضاوت رفتار آنها در این برش از تاریخ با ویژگیهای خاص خودش به همه جهان ثابت شود و همه جهانیان به این باور برسند که مردم ایران با پایمردی بر سر حقوق خود کوتاه نیامدند و پاپس نکشیدند و در یک کلام، ایرانیان خواستند، ایستادند و توانستند.