سوزاندن انرژیهای مثبت
حمیدرضا زاهدی/ مترجم و روزنامهنگار
سالخوردگان و میانسالان را در بلاد کفر SENIOR CITIZEN مینامند و صدالبته که از این شهروندان ارشد و ظرفیتهای آنها تا قیام قیامت استفاده میکنند؛ مگر اینکه سالمند مذکور به دوره ژوراسیک تعلق داشته باشد.
به تعبیری بهتر، از نیروی آدمهای مجرب به این شرط که آنها روی صندلیشان کارتنک نبسته باشند نهایت بهره را میبرند و چنین نیست که گمان کنند این جماعت محترم و البته سالخورده دیگر برای بستهبندی شکلاتپیچ آمادهاند و احتمالا ساس دارند!
در چین آنها را سر چهارراهها برای هدایت جریان ترافیک بهکار میگیرند. در اروپا مشاور میشوند و در ژاپن آنها را پس از پایان دوره و توان اداری با هزینه دولتها به مسافرتهای فرهنگی میفرستند تا در سرازیری عمر، دستکم چند روزی را از زندگیشان بهره گرفته باشند.
در ایران اما عدهای که از شدت کهولت سن هنگام راه رفتن پیشانیشان به زمین میچسبد بهکار گرفته میشوند و در عین حال آدمهای عرصه مدیریت حتی فرصت نمییابند تجربه خود را به دیگران منتقل کنند. چنانکه تنها شنیدهایم بهتازگی در وزارت نفت در بخشنامهای به مدیران دستور داده شده است در سال آخر خدمت به جانشین احتمالی کارها را بیاموزند و او را در تجربیات خود شریک کنند.
برای سالخوردگی و قرارگرفتن در سراشیب عمر باید برنامهای ریخت. بسیاری هستند که اصولا وجود مبارکشان در آغاز کار اداری جز با سریش جناب فلانی به سازمان نمیچسبیده است و حالا که تشریف مبارک را میبرند، ایبسا که اداره نفسی بکشد. طبیعی است که اصرار بر ماندن این شهروند ارشد محترم جز برای ادامه مصیبتهای اداره به کار دیگری نمیآید. این عده با آنکه زمین و زمان را بهخود بدهکار میبینند به هیچ درد دیگری نمیخورند. برعکس اینها جماعتی بودهاند که از شروع کار درخشیدهاند. چه اصراری است که سازمانها از وجود آنها بیبهره شوند؟ میتوان با ارزیابی وضع این شهروندان ارشد از آنها که دردی از کسی دوا میکنند بیشتر استفاده کرد. اصرار شگفتانگیز برخی به رد کردن این جماعت به هر قیمتی معنایی جز سوزاندن انرژیهای مثبت ندارد.