بچهها چگونه نظم را درک میکنند؟
تفاوت سرنوشتساز هدف و آرزو
درباره برنامهریزی برای دانشآموزان در یک سال تحصیلی
مریم سمائی
درس خواندن مانند هر کار دیگری به برنامهریزی منظم و دقیق نیاز دارد. متأسفانه سیستم آموزشی جامعه بهگونهای طراحی نشده که دانشآموزان در سنین پایینتر روشهای برنامهریزی را یاد بگیرند و با افراط یا تفریط در مطالعه به مرور از درس خواندن دلسرد نشوند. برنامهریزی در واقع استفاده مفید از زمان است که این روزها توسط مشاوران تحصیلی به دانشآموزان یاد داده میشود.
محمدرضا متیننژاد -کارشناس آموزش و یکی از مشاوران تحصیلی- درباره اهمیت برنامهریزی در تحصیل میگوید: سیستم برنامهریزی، سیستم بسیار مهمی است که به هر چیزی نظم میدهد و باعث بالا رفتن راندمان کار میشود. در دنیای امروزی، ما با نسلی سر و کار داریم که هوش بسیار خوبی دارد اما دل بهکار نمیدهد و نمیخواهد خود را ملزم به درس خواندن کند. بنابراین باید اهرمی وجود داشته باشد که آنها را به سمت درس خواندن ترغیب کند. یکی از ایرادهای موجود، بحث تکفرزندی دانشآموزان است. بچهها راه ارتباطی درست را به خوبی یاد نمیگیرند چون اغلب پدر و مادر شاغل دارند و خواهر و برادر ندارند کمتر با کسی در خانواده ارتباط برقرار میکنند. به همین دلیل ممکن است که تنها و افسرده شوند. هماکنون بیشتر مشاوران و برنامهریزان تحصیلی در حوزه روانشناسی هم مطالعه کرده و با سیستمهای روانشناختی، انگیزه و هدف در دانشآموز ایجاد میکنند.
متیننژاد درباره نحوه برنامهریزی آموزشی میگوید: من روشهایی را که به بچه بگویند این ساعت این کار را بکن و در آن ساعت حتما این کار را انجام بده، قبول ندارم. این سیستم خلاقیت بچهها را از آنها میگیرد و آنها را تبدیل به ماشین کوکی میکند که طبق برنامه عمل میکنند اما شور زندگی ندارند. بچهها باید خودشان تجربه کنند تا خلاق بار بیایند. بهطور حتم دغدغه هر فردی با فرد دیگر فرق میکند و اگر من تجربه سودمند شخصیام را به دیگری تحمیل کنم ممکن است او را از مسیر درست زندگی دور کند. بنابراین در این زمینه مشاوران تحصیلی تنها به همفکری با دانشآموز میپردازند. ما علاوه بر اینکه قدرت خلاقیت را به دانشآموز میدهیم سیستم نظارتی را هم حفظ میکنیم. چارچوبها را ما تعیین نمیکنیم اما دانشآموز تحت نظر ما چارچوب میچیند و از سوی مشاور هدایت میشود.
بهعنوان مثال وقتی یک دانشآموز به مشاور تحصیلی مراجعه میکند این مشاور ملزم است که در 3-2 هفته اول تنها پای حرفهای او بنشیند تا بفهمد هدفش در زندگی چیست و چه مشکلاتی سر راه دارد. بعد از مرحله شناخت، مشاوران اقدام به دادن برنامهای متناسب با شرایط زندگی و روانی فرد میکنند. برنامه هم اینگونه نیست که بگوید چه ساعتی چه درسی را بخوان، اغلب مشاوران سعی میکنند شیوه برنامهریزی درسی و مدیریت هزینه و زمان را به دانشآموزان یاد دهند.
این مشاور تحصیلی درباره سنی که دانشآموزان باید برنامهریزی کردن برای تحصیل را یاد بگیرند هم میگوید: بهنظر من، بچهها باید از سن نوجوانی شروع به برنامهریزی برای درس خواندن بکنند. تا پیش از این سن، بچه باید درست زندگی کردن را بیاموزد اما نیازی به برنامهریزی برای درس خواندن ندارد. اگر درست زندگی کردن و نظم و ترتیب را یاد بگیرد بهطور خودکار در نوجوانی هم میتواند برای خودش برنامهریزی کند. هماکنون بسیاری از دبستانها، مشاوران تحصیلی استخدام کردهاند که منطقی نیست. در دوره ابتدایی وجود روانشناس نیاز یک دبستان است تا بچهها درباره مشکلاتشان با او حرف بزنند و راهکار بگیرند.
یادگیری نظم و ترتیب، همیشه مهم بوده و اینطور بهنظرمیرسد که کسی که در کارهایش نظم دارد معمولا موفقیتهای بیشتری کسب میکند. متیننژاد میگوید: داشتن نظم در زندگی ژنتیک نیست بلکه آموزشی است. اگر کودک، نظم را در خانواده نبیند جای تعجب ندارد که فردی بینظم بار بیاید بنابراین نیاز است که خانوادهها این امر را از کودکی به بچهها یاد بدهند، چرا که در بزرگسالی، فرد به سختی میتواند نظم را وارد زندگیاش کند. او با انتقاد از سیستم آموزشی موجود میگوید: سیستم آموزشی جامعه ما به دانشآموزان یاد نمیدهد که چگونه هدفگذاری کنند؛ اصلا هدف کوتاهمدت و بلندمدت چیست؟ هدف و آرزو چه فرقی با هم دارند؟ و... . این موارد در سالهای مختلف آموزشی جمع شده و موجب میشود که فرد دیدگاهش نسبت به تحصیل متفاوت شود و هدفش را در این مسیر گم کند.
او اشارهای هم به موضوع کنکور و برنامهریزی برای آن میکند و میگوید: کنکور و دشواریهای وارد شدن به دانشگاه بیش از هر رویدادی به دانشآموز ترس میدهد. اگر فرد در این مرحله رها شود و برنامهریزی نداشته باشد دچار آسیب میشود. بهطور حتم در برنامهریزی تحصیلی مشخصشدن هدف بسیار مهم است. مدیریت زمان، فاکتور دیگری است که دانشآموزان برای داشتن برنامهای اصولی و استاندارد به آن نیاز دارند تا از اتلاف وقت و انرژی جلوگیری شود. قطعا وقتی دانشآموزی با برنامه پیش میرود و پیشرفت خود را میبیند با میل و انگیزه بیشتری درس میخواند تا به هدفش برسد.
وقتی یک دانشآموز به مشاور تحصیلی مراجعه میکند این مشاور ملزم است که در 3-2 هفته اول تنها پای حرفهای او بنشیند تا بفهمد هدفش در زندگی چیست و چه مشکلاتی سر راه دارد. بعد از مرحله شناخت، مشاوران اقدام به دادن برنامهای متناسب با شرایط زندگی و روانی فرد میکنند. برنامه هم اینگونه نیست که بگوید چه ساعتی چه درسی را بخوان؛ اغلب مشاوران سعی میکنند شیوه برنامهریزی درسی و مدیریت هزینه و زمان را به دانشآموزان یاد دهند