یک دوسیه مبسوط
گپ و گفتی با احسان عمادی که فیلمش این روزها در سینمای هنر و تجربه مخاطبان بسیاری را جلب کرده است
مرتضی کاردر/روزنامهنگار
ساختن مستندهای تاریخی در سالهای اخیر رونق ویژهای گرفته است. نسل تازه مستندسازان به میدان آمدهاند و به جستوجو درباره شخصیتها و اتفاقهای تاریخ معاصر پرداختهاند. نتیجه این جستوجوها گاه به چالش با باورهای رایج درباره مفروضات تاریخ معاصر برمیخیزد و باورهای پذیرفتهشده مخاطبان و مورخان را به هم میریزد. مستند «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» یکی از آن مستندهاست. احسان عمادی، روزنامهنگار و پژوهشگر در این مستند به روایت ماجرای ترور سپهبد نخستوزیر پرداخته است. «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» این روزها در سینمای هنر و تجربه اکران شده است و واکنش مخاطبان در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که توانسته توجه بسیاری را بهخود جلب کند. احسان عمادی پیش از رزمآرا مستندی درباره محاکمه مصدق ساخته و پس از آن نیز در فیلم اشغال به داستان شهریور1320 و محمدعلی فروغی پرداخته بود. با او درباره مستند رزمآرا گفتوگو کردهایم.
تعداد رجال و شخصیتهای تاریخ معاصر که بشود درباره آنها مستند ساخت، کم نیست. چه شد که از میان همه نخستوزیران پهلوی دوم حاجعلی رزمآرا را برای ساختن مستند انتخاب کردید؟
بعد از مستند اولم که درباره محاکمه مصدق بود، حسام اسلامی، تهیهکننده کار از من خواست که اگر طرحی برای ساختن مستند دیگری دارم، ارائه کنم. من با توجه به علاقهای که به تاریخ معاصر داشتم، طرح مجموعه مستندی درباره 10 نخستوزیر دوره پهلوی دوم ارائه کردم. اما بعد قرار شد یکی از آنها را انتخاب کنیم. چیزی که شاید سبب شد من رزمآرا را انتخاب کنم، این بود که ماجرای مرگ او یک وجه پلیسی جنایی داشت و به لحاظ داستانی جذاب بود و فکر میکردم میتوان مستند جذاب و دراماتیکی درباره او ساخت.
ویژگی مستند رزمآرا این است که پیشفرضهای مخاطب را درباره بسیاری از شخصیتهای معاصر از مصدق و کاشانی تا فدائیان اسلام که هنوز هر کدام موافقان و مخالفان بسیاری دارند، به هم میریزد و تصویر تازهای از آنها بهدست میدهد. واکنش مخاطبان زمانی که میدیدند تصویرشان از شخصیتهای محبوبشان به هم میریزد، چگونه بود؟
مخاطبانی که هویتشان با یک پدیده تاریخی گره خورده است، به مستند واکنش نشان دادند. منظورم مخاطبانی نیست که لزوما عضو یک گروه یا حزب سیاسی باشند، بلکه مخاطبانی است که پیشفرضهایی را درباره اتفاقات و شخصیتهای معاصر پذیرفتهاند و ذهنیت خود را بر این پیشفرضها بنا کردهاند. اما فیلم برای بیشتر مخاطبان، یعنی کسانی که آمده بودند تا درباره یکی از رجال معاصر بیشتر بدانند، جذاب و عجیب بود. در عین حال راضی بودند از اینکه اطلاعات تازهای درباره اتفاقات و شخصیتهای تاریخ معاصر بهدست میآورند.
نزدیک به 70 سال از ترور رزمآرا میگذرد و به نسبت باید اسناد موجود درباره او کمتر از بسیاری از شخصیتهای دیگر باشد. برای دسترسی به اسناد با چه دشواریهایی مواجه بودید؟
وجه جالب روزنامهنگاری تحقیقی که این روزها انگار فراموششده و مستندهای تاریخی، کشفهایی است که پژوهشگر در طول فرایند پژوهش به آن میرسد. اگر در مستندهای دیگر میبینیم که کارگردان اطلاعات تازهای ارائه نمیکند یا چیزی که ارائه کرده در حد باورهای رایج و چیزهای مدخل ویکیپدیای شخصیت یا اتفاق است، شاید بیشتر بهدلیل جدی نگرفتن ماجرا باشد. اسناد زیادی در دسترس است که کسی توجهی به آنها نمیکند. منابع من یکی مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد بود که سالها پیش منتشر شده و در دسترس است. 2 کتاب درباره رزمآرا منتشر شده است؛ یکی «اعدام انقلابی رزمآرا» و دیگری «اسرار قتل رزمآرا» که براساس 2دیدگاه مختلف به تفصیل به قتل رزمآرا پرداختهاند. مثلا من در مستند بارها از مجله خواندنیها استفاده کردهام. دوره کامل خواندنیها در قالب لوح فشرده منتشر شده و به قیمت 25هزار تومان در بازار موجود است یا مثلا مشروح مذاکرات مجلس بعد از دوره مدیریت رسول جعفریان بهطور کامل در سایت کتابخانه مجلس قرار گرفته و امکان جستوجو هم دارد. من در مستند رزمآرا هیچ سند ویژهای رو نکردهام یا پرده از راز خاصی برنداشتهام که نیازی به دسترسی خاصی داشته باشد. تنها در میان اسناد موجود جستوجو کردم. آنقدر گنج و جواهر در میان بایگانیها موجود است که هرکسی میتواند با اندکی جستوجو به آن دست پیدا کند.
مستند رزمآرا پرسشمحور و جستوجومحور است. در فصلهای مختلفش پرسشهای تازهای را مطرح میکند و پیشفرضهای احتمالی شکلگرفته را به هم میریزد. همین جستوجوگری در ساختار مستند هم دیده میشود. دست آخر داوری قطعی و یقینی درباره ترور رزمآرا بهدست نمیدهد. چقدر تلاش کردید که داوری نکنید؟
اصرار داشتم که قصه رزمآرا قصهای نیست که بتوانم در آن حرف قطعی بزنم. در طول مستند به این نتیجه رسیدم که پیشفرضهایی که ما درباره بسیاری از شخصیتهای معاصر داریم، پیشفرضهای درستی نیست و تلاش کردم نتیجه همین پرسشها و جستوجوها را در فیلم بیاورم. اگر مستند رزمآرا سبب شده باشد که مخاطب به این نتیجه برسد که پیشفرضهای قطعیاش درباره شخصیتهای تاریخی درست نیست، کفایت میکند.
با اینکه فیلمی از رزمآرا موجود نیست و شما با مجموعهای از عکس و سند و شرح بازجوییها و مذاکرات و فایلهای صوتی مواجه بودید، اما هم ریتم مستند خوب است و هم ساختار جذابی دارد. در مقایسه با دیگر مستندهای گروه هنر و تجربه با استقبال خوبی مواجه شده است.
میدانستم که سالن سینما را مورخان یا پژوهشگران تاریخ پر نمیکنند و مخاطبانی مثل خود ما به سینما میروند و شاید اطلاعات تاریخیشان قدری بیشتر از عموم مخاطبان باشد یا دوست داشته باشند که بدانند. تلاش من این بود که در وهله اول مجموعه این داشتهها را دراماتیزه کنم و یک روایت جذاب ارائه دهم؛ روایتی که بتواند مخاطب را 80دقیقه پای فیلم نگه دارد و مثل یک داستان اوج و فرود داشته باشد. همانطور که گفتید، مستند با استقبال خوبی مواجه شده و این برای ما بسیار خوشحالکننده است که این همه مخاطب به تماشای مستند مینشینند.