داغ نخلها بر دل نخلداران
شادگان زمانی 5/4 میلیون نخل داشت، اما تشنگی بسیاری از آنها را از پا درآورده است
مهناز بنیتمیم و پریناز مددی| شادگان- خبرنگار:
روستای عبودی چند ماه است رنگ آب ندیده است. این را نخلهای روستا فریاد میکشند. عطش نخلستانها را نهر خشک وسط روستا واضح و روشن به تصویر میکشد.بوی فاضلاب و چهره گرفته و از گرما سوخته اهالی در قاب دوربین عکاس ما نقش میبندد اما آنها ناراضی هستند و میگویند: «عکس میخواهیم چه کار؟ بیآبی امان همه ما را بریده است. نخلها دارند جان میدهند.»
اینجا سرزمین آب و آبادی است؛ سرزمین نخل، گندم و صیفی؛ سرزمین شعر و ادب و مردمانی با خانههایی فراخ و مضیفهای همیشه گشودد؛ اینجا شادگان است.
مردان با دشداشههایی که به کمر بستهاند، سبدهای حصیری را از روی گاری و موتورسیکلت پایین میآورند. وانتهای رنگی بار را در بازار خالی میکنند. خیلیها هم محصول خرما را با دستان خود به بازار میآورند و برای فروش عرضه میکنند.صدایی از کسی شنیده نمیشود. حال و روز همه شبیه هم است. از 3 کیلو به بالا در این بازار خرما فروخته میشود. قیمت پایه امسال 2 هزار تومان است و به 5 تا 6 هزار تومان هم میرسد.
امسال زنان شادگانی خرمای نخلستانهای خود را هر روز به بازار نمیآورند بلکه یک روز در میان و حتی هفتهای یک بار این کار را انجام میدهند. تشنگی بار نخلها را کم کرده است.
بار خرما کم شد
«امحکیم» به مشتریان اندکی که در سبدهای حصیری خرما سرک میکشند، چشم دوخته است. یک کاسه پلاستیکی 2 کیلویی همه محصول امروز او است.
این زن که اهل روستای عبودی است، میگوید: چندتا مشتری آمدند و خواستند این 2 کیلو رطب را 2 هزار تومان از من قرضی بخرند. محصول دیروز را هم قرضی فروختم به یک زن. امروز دیگر نمیتوانم این کار را بکنم.ظرف پلاستیکی رطب گنطار را جلو زن مشتری میگیرد و به او توضیح میدهد: مجبورم با این قیمت بفروشم.
رطبش ریز است. اگر آب خورده بود، چند برابر این قیمت داشت.امحکیم یک دانه رطب به زن تعارف میکند و ادامه میدهد: اما هنوز طعمش درجه یک است.
رفع عطش نخلها با فاضلاب
آسفالت داغ بازار تن خسته و رنجور دانههای خرما و رطب را به خود میکشد و چسبناکی غلیظی به کف بازار میبخشد اما حواسها جای دیگری است. «اینجا چه کار دارید؟ ما آب میخواهیم.» این را از مردی میشنویم که دشداشه خاکستریاش را محکم به کمرش بسته است.
او به جویی که در دو طرف بازار جریان دارد، اشاره میکند و میگوید: «این فاضلاب است. نخلهای ما همین را میخورند. با این آب مگر نخل میتواند محصول بدهد؟ فاضلاب برای ما هم زندگی نگذاشته، چه برسد به این نخلها.
نخلها دارند میمیرند
روستای عبودی از توابع بخش خنافره در شهرستان شادگان است؛ روستایی که تا چشم کار میکند نخل دارد، در حیاط خانهها، کوچه و خیابانها و حتی گوشه دنج ساختمانهای نیمهمخروبه. اما بیآبی تن نخلهای آن را رنجور و بیرمق کرده است.
«محسن» پیرمردی از اهالی عبودی است. او هم مانند بقیه اهالی روستا کشاورز است، درست مثل پدرش و پدربزرگش. پیرمرد میگوید: اینجا بیشتر از 5 هزار نخل دارد که یکییکی دارند از بین میروند. برج یک آخرین بار نهر عبودی جریان آب را به چشم دید و از آن روز تا حالا وضع ما همین است که میبینید.
ردپای پررنگ خشکسالی
اهالی روستای عبودی خشکسالی را از سال 85 به این طرف لمس کردهاند. بعد از آن کمکم دامها فروخته شدند، صید ماهی از رونق افتاد، گندم و شلتوک و سبزی و صیفی به خاطرهها پیوست و حالا فقط یک یادگار برای اهالی باقی مانده است؛ نخل.«حورا»، «زنوبه» و «فطوم» در آستانه درهای نیمهباز خانه، قصه پدربزرگهای خود را میشنوند و دل میسپارند به آواز پرندگانی که لابهلای شاخههای سبز نخلها لانه دارند و جوجههایی کوچک.
کمی آنطرفتر «مجید» با کمک همسر و فرزندش خرمای نخلهایش را جمعآوری میکند. پسر جوانی که کارش بریدن شاخههای نخل است، با زیرکی به کمک وسیلهای که محلیها به آن «فروند» میگویند، از نخل بالا میرود. پسر جوان برای بریدن شاخههای نخل روزی 30 هزار تومان مزد میگیرد.
گونی بزرگ و سفیدرنگ زیر درخت نخل پهن میشود و جوان شروع میکند به بریدن شاخهها. با هر تکان شاخه تعداد زیادی دانه خرما به زمین میافتد و خیلیها زیر پا له میشوند. مجید زیرچشمی رد افتادن دانههای خرما را دنبال میکند و آه میکشد. خرمایی که قبلا با قیمت بالایی فروش میرفت، حالا به مصرف دام میرسد و کارخانهها.
مجید میگوید: حاصل یک سال تلاش من و خانوادهام امسال کیلویی 500 تومان آن هم برای مصرف دام خریده میشود.
اینجا شادگان است؛ سرزمین 5/4 میلیون نخل؛ سرزمینی که بیآبی کمر به خشکاندن ریشه نخلهایش بسته است، آرام و بیصدا.
*****
خورشید که غروب میکند، خانههای بلوکی روستای عبودی در هالهای از رنگ نارنجی فرومیروند و بزغالههای قهوهای آرامآرام راهی خانه میشوند؛ خانههایی که برخی بدون در هستند و برخی بدون دیوار. اینجا شادگان است؛ روستای عبودی؛ سرزمین نخلهای سوخته؛ سرزمین سبز و شیرین دیروز و تشنه امروز.
تأثیر خشکسالی بر نخیلات
فرماندار شادگان با تأکید بر اثر خشکسالی بر نخلستانها و باغهای این شهرستان به همشهری میگوید: در حال حاضر کیفیت، کمیت و حجم محصول خرما در شادگان کاهش یافته و برای جبران آن تمهیداتی باید در نظر گرفت.
«سعید حاجیان» پرداخت خسارت به کشاورزان خسارتدیده را در صورت داشتن بیمه محصولات کشاورزی ازجمله این اقدامات عنوان میکند.
این مسئول در ادامه از تخصیص 70 میلیارد تومان اعتبار برای احداث کانال بین حوضهای انتقال آب از رودخانه کارون به رودخانه جراحی خبر میدهد و میگوید: این کانال به طول 23 کیلومتر اولین کانال آب بین حوضهای کشور است که فاز اول آن 20 روز قبل با دبی 5 متر مکعب بر ثانیه افتتاح شده است.
وی دلیل نرسیدن آب به رودخانه عبودی را پمپاژ غیرقانونی در روستاهای بالادست بیان میکند و میگوید: آب در فاز دوم این طرح هفته آینده به مدت 3 روز و با حداکثر دبی به کانال عبودی جریان مییابد.
حاجیان دبی رودخانه جراحی را 10 تا 11 متر مکعب بر ثانیه میداند و میگوید: اگر با تمام ظرفیت آب در کانال جریان پیدا کند قطعا مشکلات کشاورزان در آبیاری نخلستانها و کشاورزی میاندورهای حل میشود. اما اگر تا پایان برداشت محصول که پایان شهریور است نتوانیم نخلستانها را آبیاری کنیم، قطعا روند کاهشی و از بین رفتن نخلستانها را مشاهده میکنیم. فرماندار شادگان تأکید میکند: از بین رفتن نخل و کشاورزی در شادگان یک فاجعه ملی است و باید از این بحران خارج شویم.