ارزیابی اعتراضهای مردمی در روزهای اخیر و اینکه دولت بهعنوان سیبل این انتقادات چگونه میتواند مردم را قانع کند موضوعاتی است که با عباس عبدی، تحلیلگر مسائل داخلی مطرح کردیم. او معتقد است انتقادها و مخالفتها باید در سطح عام مطرح شود و گروههای موافق و مخالف درباره آن اظهارنظر کنند. دراین میان داوری نهایی با افکار عمومی است.
درباره ریشه ناآرامیهای اخیر روایتهای مختلفی مطرح است. ارزیابی شما از این ناآرامیها و وظیفه دولت در قبال آن چیست؟
اعتراضهای مردمی را باید در 2دسته چارچوببندی کرد؛ اول اعتراضهای مدنی و آرام و دسته دوم اعتراضاتی که به خشونت کشیده میشوند. در اعتراضهای مدنی، مردم نسبت به شرایط نامطلوب اقتصادی، مدنی و سیاسی و گاه فرهنگیشان اعتراض میکنند و به خیابانها میآیند تا صدای اعتراضشان را به گوش مسئولان برسانند. در این نوع ناآرامیها وظیفه اصلی دولت این است که در کمترین زمان ممکن با صدور مجوز، اعتراضها را قانونمند و ساماندهی کند. دولت میبایست به دور از روند پیچیده اداری و سختگیریهای مرسوم مجوز را در اختیار برگزارکنندگان چنین اعتراضاتی قرار دهد. دولت پس از صدور مجوز میتواند با مشخص کردن مسیری معین اجازه حضور معترضان در فضای عمومی را بدهد تا مردم معترض به مطلوبشان رسیده باشند. این امر در همه جای دنیا مرسوم است و دیده میشود. دسته دوم ناآرامیهایی هستند که به خشونت کشیده میشوند. بنده معتقدم باید با این دست ناآرامیها قاطعانه برخورد کرد.
البته درصورتی میتوان مجوز برخورد قاطعانه با اعتراضهای خشن را داد که مسیر کامل اعتراضهای مدنی و آرام مردمی طی شده باشد؛ به این معنا که مردم فرصت حضور در تجمعی آرام و مدنی را داشته باشند نه آنکه از همان ابتدا مورد سرکوب قرار گرفته باشند و گوش شنوایی نسبت به اعتراضهایشان ندیده باشند.
پس میتوان اعتراضات مدنی را مطلوبتر دانست؟ به عقیده من هر دو نوع اعتراضها دو روی یک سکه هستند و فرق چندانی با هم ندارند.
در بین افکار عمومی این سؤال شکل گرفته است که آیا اقناع معترضان وظیفه دولت است؟ اگر وظیفه دولت است اولویتهای دولت برای اقناع معترضان چه باید باشد؟ در اعتراضهایی که سازمان یافته نیستند اصولا گفتوگویی بین طرفین برقرار نمیشود که کسی بخواهد کس دیگر را قانع کند. در سیاست بحث اقناع فقط متأثر از گفتوگو نیست؛ بخشی هم متأثر از قدرت است اما بهنظرم برای اینکه اقناعی صورت بگیرد گفتوگو باید در سطح عام برقرار شود و همه گروههای ذینفع موافق و مخالف در اظهارنظرها شرکت کنند و در نهایت آنجاست که میشود اقناع عمومی صورت بگیرد. در مورد اعتراضها به این صورت نیست که ما یک سازمان مشخص داشته باشیم که بخواهیم با آن وارد گفتوگو شویم، بلکه گفتوگوها عام است و در این بین ممکن است فردی هم اقناع نشود، خوب نمیشود که نمیشود، آنچه باید مورد موافقتها و مخالفتها قضاوت کند در نهایت افکار عمومی است که قطعا با این شیوههای اعتراضی محقق نخواهد شد.