طرح مدیریت پایدار جایگزین جنگلداری کلاسیک
گفتوگو با قائممقام رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور
اسدالله افلاکی:
وسعت کل جنگلهای کشور14 میلیون هکتار برآورد میشود.
از این میزان، 2میلیون هکتار به جنگلهای هیرکانی اختصاص دارد؛ جنگلهایی که از آن به عنوان کهنترین جنگلهای جهان نام برده میشود و از اهمیت جهانی برخوردار است تا آنجا که پرونده ثبت جهانی این جنگلها به یونسکو ارسال شده است.
با وجود این، جنگلهای هیرکانی (شمال) با تهدیدات فراوانی مواجه است.
اما ناصر مقدسی، قائممقام رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور که ریاست شورای عالی این سازمان را نیز بر عهده دارد در گفتوگو با همشهری از تغییر سیاستهای سازمان متبوع خود برای مقابله با تهدیدهایی میگوید که جنگلهای هیرکانی با آن مواجه است.
او از تجدید نظر در سیاستهای جنگل و تغییر رویکرد در این سیاستها با هدف ارتقای حفاظت از جنگلهای شمال خبر میدهد و تأکید میکند: «مهمترین مسئله، تغییر رویکرد به سمت مدیریت پایدار جنگل است».
کدام بخش سازمان جنگلها و مراتع، مسئولیت سیاستگذاری در حوزه جنگل را بر عهده دارد؟
شورایعالی جنگل، مرتع و آبخیزداری که قدمت آن به سال1330 میرسد، این مسئولیت را بر عهده دارد؛ البته وظایف این شورا به مرور زمان اصلاح و تکمیل شده است.
تنظیم سیاستهای کلان در بخش فنی و همچنین تعیین ضوابط و دستورالعملها، آییننامهها، نظارت راهبردی و توسعه همکاریها در حوزه بینالمللی، از جمله وظایفیاست که برعهده این شوراست.
نحوه کار این شورا به چه شکلیاست؟
شورایعالی در 31استان (با احتساب 2اداره مستقل در جنوب استان کرمان و بوشهر)در قالب 33کمیته تحت عنوان کمیتههای فنی ادارات کل منابع طبیعی، فعالیت میکند. تعداد اعضای این کمیتهها در هر استان 9نفر است که با حکم ریاست عالی شورا برای 3سال انتخاب میشوند.
چیدمان این نیروها بهگونهایاست که تخصص آنها حوزههای جنگل، مرتع، آبخیزداری و بیابان را شامل میشود؛ همچنین حوزههای آموزش و مشارکت مردمی و حوزههای اقتصادی و اجتماعی را در بر میگیرد.
آمارهایی که از مساحت جنگلهای کشور ارائه میشود متفاوت است. این تفاوت آماری ناشی از چیست و از نظر شورایعالی، سطح جنگلهای کشور چند هکتار است؟
بر اساس تعاریف علمی فائو (سازمان جهانی خواربار و کشاورزی)، مناطقی که بیش از 10درصد پوشش درختی داشته باشند جنگل محسوب میشوند ولی همین سازمان اعلام کرده است که کشورهای خشک مثل ایران میتوانند برای جنگل از تعاریف بومی خودشان استفاده کنند؛ بر این اساس در ایران مناطق جنگلی با 5درصد پوشش درختی، به عنوان «زون(محدوده) جنگلی» و مناطق دارای پوشش درختی از 1تا 5درصد به عنوان «اراضی جنگلی» تعریف میشوند که برحسب این تعریف، مساحت کل جنگلهای کشور 14میلیون هکتار برآورد میشود.
اما این جنگلها از لحاظ شاخصهای کیفی، وضعیت مناسبی ندارند؛ بهویژه جنگلهای زاگرسی که با چالشهای بزرگی مواجهند و از آن جمله میتوان به اجرای پروژههای عمرانی فاقد ارزیابی زیستمحیطی و کشاورزی ناپایدار در زونهای جنگلی و دام مازاد در جنگل اشاره کرد. جنگلهای شمال هم در معرض همین تهدیدات قرار دارند.
برای مقابله با این عوامل، چه راهکارهایی در دستور کار سازمان جنگلها قرار دارد؟
هرچند در برخی موارد، اجرای پروژههای عمرانی در مناطق جنگلی اجتنابناپذیر است، اگر مکانیابی این پروژهها با همکاری سازمان جنگلها و محیطزیست انجام شود، در بسیاری از موارد میتوان این پروژهها را به خارج از زونهای جنگلی هدایت کرد؛ به همین دلیل، ضروریاست که دستگاههای متولی برای اجرای پروژههایی نظیر خطوط انتقال آب و گاز، راهسازی و احداث سد، قبل از هرگونه اقدامی با سازمان جنگلها و محیطزیست به توافق برسند.
قاچاق چوب و تغییر کاربری اراضی جنگلی ازجمله عواملیاست که طی سالهای اخیر، جنگلهای شمال کشور با آن مواجه بوده ؛ برای رفع این معضلات، چه اقداماتی صورت گرفته و در دستور کار است؟
تغییر کاربری، یکی از مشکلات جدی جنگلهای شمال است؛ با وجود این، طی 3- 2سال اخیر با همکاری قوه قضاییه و تقویت یگان حفاظت سازمان جنگلها، تجاوز به جنگلهای شمال و تغییر کاربری این عرصهها تا حدی کنترل شده اما مقابله با زمینخواری در شمال، پیچیدگیهای خاصی دارد.
برای نمونه، وجود برخی از زمینهای کوچک در عرصههای جنگلی که بهعنوان دامسرا یا محل کشتوزرع به صورت عرفی در اختیار افراد بومی است ، سبب شده این افراد به دلیل ناهماهنگی مراکز تصمیمگیری محلی مثل دهیاریها، بخشداریها و شهرداریها با سیاستهای سازمان جنگلها و مراتع، در محاکم قضایی طرح دعوا کنند و موفق به دریافت سند شوند.
دریافت سند، مجوزی برای فعالیتهای دیگری مثل برقرسانی و ایجاد راه دسترسی میشود و این روند بهمرور، زمینه تغییر کاربری و تجاوز به عرصههای جنگلی را فراهم میکند.
نکتهای که وجود دارد این است که تغییرات آبوهوایی باعث اقبال بیسابقه مردم به مناطق شمالی شده و توسعه ساختوساز در شمال هم ناشی از همین اقبال بیسابقه است. اما در این توسعه لجامگسیخته، توان اکولوژیک شمال رعایت نشده و در نتیجه جمعیت استانهای شمالی (گلستان، مازندران و گیلان) در سالهای اخیر بهشدت رشد کرده بهطوری که تراکم جمعیت در هر کیلومتر این استانها 4تا 5برابر میانگین کشوریاست. در واقع ازدسترفتن منابع آبی در دیگر نقاط کشور، باعث سیل مهاجرت به شمال شده و به زمینخواری دامن زده است.
قرار بود برای مقابله با این معضل، طرح آمایش، تدوین و اجرایی شود؛ آیا این طرح به سرانجام رسید؟
تهیه طرح آمایش استانهای شمالی از اولویتهای برنامه جامع صیانت از جنگل بود اما با گذشت 14سال از آن زمان، هنوز برنامه آمایش این سه استان (گلستان، مازندران و گیلان) تهیه نشده است.
اگر این طرح تهیه شده بود، دیگر هیچ نهاد یا سازمان و دستگاهی نمیتوانست بدون رعایت ارزیابی زیستمحیطی اقدامی بکند؛ به همین دلیل ضروری است که آمایش استانهای شمالی قطعی شود. طرح آمایش، نقشه راهی است که مشخص میکند در هر منطقهای چه فعالیتی باید صورت بگیرد و مانع ساختوسازهای بیرویه و زمینخواری در این استانها خواهد شد.
آیا در نبود این طرح، جنگلها آسیبپذیرتر میشوند؟
علاوه بر تهدیداتی که به آن اشاره شد، تغییرات اقلیمی نیز جنگلهای شمال را بهشدت تهدید میکند؛ به طوری که متوسط بارندگی بلندمدت امسال در این عرصهها، کمتر از 40درصد حد معمول بوده و جنگلها هنوز برگریزان نکرده است.
فشارهای انسانی هم به این تهدیدات دامن میزند؛ از این رو نباید به هیچ قیمتی جنگلها دچار تغییر کاربری شوند. من درحالی با شما گفتوگو میکنم که روی میز من پر از درخواستهای غیرمتعارف است.
برای نمونه، درخواستی برای بهرهبرداری از یک معدن زغالسنگ در غرب جنگلهای شمال کشور، برای شورا ارسال شده که همین الان در دست بررسی است؛ یا پیشنهاد احداث یک سد را در دست بررسی داریم! کار این شورا روزبهروز دشوارتر میشود. با توجه به شرایط موجود، ضروریاست که سازمان جنگلها و مراتع کشور بهعنوان یک سازمان حاکمیتی از جایگاه ویژهای برخوردار شود.
آنچه مسلم است سازمان جنگلها با منابع مالی و نیروی انسانی و امکانات موجود نمیتواند با تهدیداتی که جنگلهای کشور با آن مواجه هستند، مقابله کند.
با وجود کمبودهایی که برای مقابله با تهدیدات علیه جنگل با آنها مواجهید، چه سیاستی را برای حفاظت از جنگل دنبال میکنید؟
ظرف 3سال گذشته طرحها و سیاستها و نحوه مدیریت جنگلهای شمال را ارزیابی کردیم. این ارزیابیها نشان داد که 50درصد جنگلهای شمال، طرح و مجری دارد اما نیمی از این جنگلها (یک میلیون هکتار) فاقد طرح و مجریاست.
بر اساس ارزیابیهای انجامشده، شاخصهای سلامت، بهداشت، پایداری و کارکردهای حیاتی مثل تولید آب و ترسیب (جذب) کربن در کل جنگلهای شمال ـ چه در بخشهای دارای طرح و مجری و چه در بخشهای فاقد طرح و مجری ـ پایین آمده و روند کاهشی داشته است.
گرچه در طرحهای مدیریت جنگل وجوه مثبتی هم وجود داشت اما رویکرد کلی بر اساس برداشت چوب از جنگل تنظیم شده بود.
اما این الگو با جنگلهای جلگهای اروپا تناسب داشت و برای جنگلهای ایران مناسب نبود؛ به همین دلیل تجدید نظر و تغییر سیاستها در جنگلهای شمال با محوریت شورایعالی و همکاری صاحبنظران و متخصصان آغاز شد؛ مهمترین مسئله هم تغییر رویکرد به سمت مدیریت پایدار جنگل بود.
آقای مهندس طرح استراحت جنگل به کجا رسید؟
بر اساس این طرح که در برنامه ششم توسعه از آن بهعنوان توقف بهرهبرداری چوبی از جنگل نام برده شده است، هرگونه بهرهبرداری چوبی از جنگل، ممنوع است.
مفهوم دقیق و علمیتر این طرح، استراحت جنگل است؛ یعنی اعمال مجموعه سیاستها و اقداماتی که اکوسیستم ناپایدار و شکننده جنگل را به سمت پایداری هدایت کند.
اجرای این طرح باعث حذف فشارهایی میشود که حیات جنگلهای شمال را به خطر انداخته است. وجود 550معدن فعال و نیمهفعال، انباشت زباله در سطحی معادل 2هزار هکتار در جنگلهای هیرکانی و وجود دامهای سرگردان، از جمله این فشارهاست.
این طرح به چه شیوهای در حال اجراست؟
با اجرای طرح استراحت جنگل، در 3سال اول برنامه ششم توسعه که از سال96 آغاز شده، بهرهبرداری از درختان «سرپا»ی جنگل ممنوع است. با همین رویکرد، در گام نخست، سازمان جنگلها نسبت به خاتمه قراردادهای بهرهبرداری از جنگل اقدام کرد و تا پایان آذرماه به قراردادهای بهرهبرداری از جنگل در 600هزار هکتار خاتمه داد که کار بسیار بزرگی بود.
باقیمانده قراردادهای بهرهبرداری از جنگل هم مربوط به 4شرکت بزرگ شامل نکاچوب، فریم، شفارود و شرکت چوبوکاغذ است که سطح زیادی از جنگل را در ا ختیار دارند و مذاکره با این شرکتها برای خاتمه بهرهبرداری، درحال نهاییشدن است.
در گام دوم، همزمان با خاتمه قراردادهای بهرهبرداری، قراردادهای حفاظتی و اقدامات فنی برای صیانت از جنگل، جایگزین قراردادهای بهرهبرداری میشود. بدیهیاست که یک روز وقفه در این کار، به معنای رهاسازی جنگل است.
البته لازمه دستیابی به این هدف، تأمین بموقع اعتبارات است که تاکنون این اعتبارات آنگونه که باید تأمین نشده است.
درگام سوم هم که به چشمانداز درازمدت حفاظت از جنگل اختصاص دارد، سیاست سازمان جنگلها این است که از سال چهارم برنامه ششم توسعه، بر اساس معیارها و شاخصهای مصوب سال92 هیأت وزیران، طرح مدیریت پایدار، جایگزین طرحهای جنگلداری کلاسیک شود.
از ویژگیهای طرح جدید، مشارکت فعال جوامع محلی، اتکای اقتصادی به درآمدهای غیرچوبی و سایر درآمدها نظیر طبیعتگردی است.
ناصر مقدسی:
سازمان جنگلها با منابع مالی و نیروی انسانی و امکانات موجود نمیتواند با تهدیداتی که جنگلهای کشور با آن مواجه هستند، مقابله کند