• پنج شنبه 18 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 7 شعبان 1446
  • 2025 Feb 06
چهار شنبه 24 مرداد 1397
کد مطلب : 27179
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/2DkM
+
-

وقتی اعتماد فرو می‌پاشد

آسیب‌شناسی دروغگویی در گفت‌وگو با مسعود غفاری؛ روانشناس

مریم سمائی

من دروغ می‌گویم. تو دروغ می‌گویی. او هم دروغ می‌گوید. ردپای دروغ  همه‌جا هست و هر لحظه و هر دقیقه دروغ می‌گوییم و دروغ می‌شنویم. این دروغگویی در حالی رواج پیدا کرده که حتی روی سنگ‌نوشته‌‌های دوران باستان هم بر دوری از دیو دروغ تأکید شده و ایرانی‌‌ها از دیرباز از این خصلت ناپسند منع شده‌اند. با توجه به نکوهش دروغگویی از سوی دین اسلام و آموزه‌‌های اخلاقی و تقبیح این صفت زشت در فرهنگ ملی، این سؤال در ذهن‌‌ها به‌وجود می‌آید که چرا این همه دروغ؟ اصلا از چه زمانی در گرداب دروغگویی گرفتار شدیم؟ دکتر مسعود غفاری- روانشناس و مشاور خانواده- در این‌باره می‌گوید: دروغ‌گفتن سودش متوجه دروغ‌گوینده و گروه وابسته به آن است و زیانش به دروغ‌شنونده و گروه او می‌رسد. بنابراین اگر دروغگویی در جامعه رواج پیدا کند آسیب‌های اجتماعی گسترش پیدا می‌کند و اعتماد اجتماعی کاهش می‌یابد؛ در واقع کسی که دروغ می‌شنود اعتمادش از بین می‌رود و وقتی اعتماد از بین رفت جامعه آسیب می‌بیند و در آینده هم تمام پیوندهای اجتماعی، اخلاقی و انسانی دچار آسیب‌دیدگی می‌شوند.

کاهش اعتماد عمومی

جامعه کنونی ما جامعه‌ای آسیب‌دیده است؛ چرا که اعتماد عمومی کاهش پیدا کرده و پیوستگی‌های عاطفی انسانی از هم گسسته شده است. غفاری معتقد است  که در چنین جامعه‌ای افراد کمتر در یک رابطه انسانی زیبا قرار می‌گیرند و بیشتر از اینکه با یکدیگر همراه باشند از هم می‌ترسند و امیدشان به بهبود شرایط در آینده کم است.

او شکل‌گیری یک جامعه سالم و درست را منوط به شکل‌گیری روابطی سالم و درست می‌داند و می‌گوید: وقتی مسائل و عوامل کلان اجتماعی درست نباشد دروغ گسترش پیدا می‌کند. جامعه کنونی ما باید در مسیر یک بازسازی اساسی قرار بگیرد که البته این امر آسان نیست.

هنگامی که افراد جامعه به رفتاری عادت می‌کنند، در مورد درستی یا نادرستی آن رفتار فکر نخواهند کرد؛ به‌عبارتی هر وقت دروغ به عادتی تبدیل شود، به‌صورت ناخودآگاه در روابط روزمره مردم جریان می‌یابد و به آسانی تکرار می‌شود. به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم دروغ در جامعه نهادینه شده و قبح آن از بین رفته است. مخاطب به راحتی دروغ می‌شنود و با وجود اینکه می‌داند دروغ است از کنارش می‌گذرد.

غفاری در این‌باره می‌گوید: وقتی می‌گوییم قبح دروغگویی ریخته شده، معنایش این نیست که به رفتاری خوب تبدیل شده بلکه چون زیاد تکرار می‌شود عادی شده است؛مثل سیگار کشیدن که وقتی افراد سیگاری زیادی می‌بینیم برایمان عادی می‌شود اما عمل کشیدن سیگار هیچ وقت مثبت نیست. اگر بگوییم که دروغ در جامعه نهادینه شده باید بدانیم که فاجعه اتفاق افتاده و این بسیار غم‌انگیز است.

سیاست با صداقت زاویه دارد

این روانشناس به مسئله سیاست در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: سیاست با صداقت و درستی زاویه دارد. ما نباید از سیاستمداران این انتظار را داشته باشیم که راستگو باشند. سیاستمداران عموما به‌دنبال نگهداشتن قدرت و جایگاه سیاسی‌شان هستند، بنابراین در این مسیر اگر لازم بدانند دروغ هم می‌گویند. هم‌اکنون بسیاری از سیاستمداران از ماکیاولی پیروی می‌کنند. ماکیاولی معتقد بود که هدف، وسیله را توجیه می‌کند، پس هنگامی که من می‌خواهم قدرت را حفظ کنم دروغ گفتن ایرادی ندارد. این در حالی است که یک روانشناس یا یک شهروند مسئول معتقد است که به جای اینکه سیاستمداری را عنصر اصلی زندگی قرار دهیم شرافت انسانی را مدنظر قرار بدهیم.

غفاری می‌گوید: ضعف جامعه مدنی موجب افزایش دروغگویی و ناتوانی در به چالش کشیدن دروغ می‌شود اما یک جامعه مدنی قوی، مردم و مسئولان را پاسخگو بار می‌آورد و آنها را نسبت به رفتار اجتماعی‌شان حساس می‌کند. او توضیح می‌دهد: همانطور که دروغ می‌تواند به جنبه‌های ارزشی جامعه آسیب بزند جنبه‌های آسیب‌دیده جامعه هم می‌تواند موجب دروغگویی شود. آنچه مهم است اینکه هیچ کدام از اینها رفتارهای سالم و شایسته انسانی نیستند. ما باید یک بازپردازی و نوسازی در زندگی کلان اجتماعی و خرد خانوادگی داشته باشیم. اینها فقط حرف و شعار نیست بلکه لازمه‌های زندگی اجتماعی است که باید شکل بگیرد. اگرچه ممکن است زمانبر، هزینه‌بر و سخت باشد اما نشدنی نیست. اگر به‌دنبال این تحول اجتماعی نباشیم، روزبه‌روز گستره آسیب‌دیدگی جامعه از دروغگویی افزایش می‌یابد. بسیار غم‌انگیز است که افراد به رفتارهای نادرست عادت کنند و در یک سراشیبی قرار بگیرند. ما در فرهنگی بزرگ شده‌ایم که می‌گوید هرجا جلوی ضرر را بگیرید منفعت است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :