• جمعه 6 تیر 1404
  • الْجُمْعَة 1 محرم 1447
  • 2025 Jun 27
پنج شنبه 29 خرداد 1404
کد مطلب : 257532
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/YvEEp
+
-

هرگز از نام پدرش استفاده نکرد

روایت‌هایی از ساده زیستی و رفتار حرفه‌ای شهیده فرشته باقری، فرزندشهید سپهبد باقری

هرگز از نام پدرش استفاده نکرد

 الناز عباسیان

شهیده «فرشته باقری (افشردی)» فرزند سردار سپهبد شهید «محمدباقری» رئیس ستادکل نیروهای مسلح کشورمان که به‌عنوان خبرنگار گروه فرهنگی در خبرگزاری دفاع‌مقدس، در عرصه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت فعالیت می‌کرد، در حمله سحرگاه جمعه 23خرداد توسط رژیم صهیونیستی، همراه با پدر و مادرش به عموی شهیدش سردار «حسن باقری» پیوست.
 او متولد ۱۶ آذر ۱۳۷۶ و فارغ‌التحصیل رشته ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی بود که فعالیت رسانه‌ای خود را از سال‌۱۳۹۸ در خبرگزاری دفاع‌مقدس آغاز کرد. او با هوش و ذکاوتی سرشار، برگرفته از پیشینه‌ خانوادگی‌اش و با غیرت و تعصبی مثال‌زدنی پله‌های ترقی را طی کرد و در حوزه ترویج فرهنگ ناب ایثار و شهادت تأثیرگذار ظاهر شد. شهیده باقری، درپی حمله وحشیانه‌ رژیم منحوس صهیونی و در ۲۸‌سالگی به آرزوی قلبی‌اش یعنی شهادت رسید. فرشته حاجی‌زاده، دبیر سرویس دفاع‌پرس از سال‌ها همکاری با این خبرنگار شهید برایمان روایت می‌کند.‌

واقعا دختر سرلشگر باقری هستی؟ 
فرشته از سال‌۹۸ به‌عنوان خبرنگار به این مجموعه پیوست. ابتدا همکاری ما غیرمستقیم بود، اما بعد زمانی که در بخش فرهنگی و مجازی دبیر بودم، با او ارتباط مستقیم پیدا کردم. اوایل نمی‌دانستیم دختر سرلشکر باقری است، چون خودش تمایلی به افشای این موضوع نداشت و نمی‌خواست شغل او به پدرش منتسب شود. فرشته آقازاده‌ای مظلوم و ساده‌زیست بود که حتی با مترو تردد می‌کرد. با ‌اینکه دختر یک آقازاده بود، هرگز از رانت خانوادگی‌اش استفاده نکرد. تحصیل‌کرده روزنامه‌نگاری بود و به اصول حرفه‌ای پایبند. یک‌بار برای مصاحبه با یک مسئول، به او وقت نمی‌دادند. به شوخی گفتم: «به او بگو دختر سرلشکر باقری هستی، مطمئناً فوری برای مصاحبه حاضر می‌شود.» اما با قاطعیت پاسخ داد: «حتی اگر شبانه‌روز پشت در اتاقش منتظر بمانم، این حرف را نمی‌زنم.» درحالی‌که برخی برای تسهیل کارشان از چنین ارتباطاتی استفاده می‌کنند، او حتی یک‌بار هم این کار را نکرد.

 مدعی نبود
 برخلاف بسیاری از خبرنگاران که نسبت به ورود دیگران به حوزه کاری‌شان حساسند، او اگر می‌دید کسی در نشست مربوط به بخش او شرکت کرده، ناراحت نمی‌شد. 
یکی دیگر از ویژگی‌های بارزش این بود که هیچ‌گاه به دبیر سرویس «نه» نمی‌گفت. حتی اگر کاری خارج از حوزه مسئولیتش بود، بدون اعتراض آن را می‌پذیرفت. گاهی با همکارانمان به شوخی می‌گفتیم: «این دختر واقعاً عجیب است! چطور ممکن است دختر یک سرلشکر باشد و اینگونه بی‌ادعا، ساده و بی‌آلایش، در یکی از سخت‌ترین مشاغل، یعنی خبرنگاری میدانی، فعالیت کند؟» وقتی به شوخی می‌گفتیم: «تو روزی مدیرعامل خبرگزاری می‌شوی!» با قاطعیت پاسخ می‌داد: «هرگز!»‌

فرشته لایق شهادت بود
خبرنگاری پویا و پرتلاش بود. درحالی‌که اغلب خبرنگاران به‌دلیل سختی‌های کار، از انجام گزارش‌های فوری و میدانی اجتناب می‌کردند، او همیشه داوطلب اینگونه مأموریت‌ها بود، بدون هیچ شکایتی. به‌ویژه اصرار داشت در پوشش خبری تشییع پیکر شهدا حضور داشته باشد. یک‌بار در معراج‌الشهدا به من گفت: «کاش روزی مثل عمویم شهید شوم.» در آن لحظه تعجب کردم و گفتم: «در این شرایط صلح، چه شهادتی؟» همانجا جواب داد: «تمام کتاب‌ها و دست‌نوشته‌های عمویم را خوانده‌ام. خاطرات شهدای دیگر را هم مطالعه کرده‌ام و لحظه به لحظه به شهادت فکر می‌کنم.» فرشته نه‌تنها به شهادت فکر می‌کرد، بلکه به آن باور قلبی داشت. شاید به همین دلیل بود که در میان انبوه مردم، او بود که چنین باعزت در کنار پدر و مادرش به شهادت رسید. فرشته یک دهه‌هفتادی متفاوت بود و قطعاً لیاقت این مقام والا را داشت، هرچند پذیرفتن فقدانش برای ما همکاران دشوار است.‌

سبک زندگی فرشته الگو بود! 
در این 6سال، رابطه بسیار صمیمی داشتیم، اما حتی یک‌بار هم نشنیدم از کسی غیبت کند یا درباره مسئولان اظهارنظر منفی داشته باشد. همیشه می‌گفت: «بچه‌ها، قضاوت نکنید! ما همه‌چیز را نمی‌دانیم. فردایی هست که باید پاسخگوی خدا باشیم.» پیش از این، وقتی او را با دیگر آقازاده‌ها مقایسه می‌کردیم، تعجب‌مان بیشتر می‌شد. اما حالا فهمیده‌ایم که او دختری فهیم بود و راه درست را انتخاب کرده بود. واقعا تربیت خانوادگی فرشته باید الگو باشد. به پدر و مادرش احترام ویژه‌ای می‌گذاشت و برای ما الگویی ارزشمند بود. بدون راننده و ماشین شخصی، ساده زندگی می‌کرد. خانواده‌اش باوجود جایگاه بالای پدرش، اجازه ندادند او از مسیر درست خارج شود. امیدوارم ما را حلال کند.‌

حساس به بیت‌المال بود! 
تربیت خانوادگی‌اش باعث شده بود به بیت‌المال بسیار حساس باشد. به ساعت کاری سخت پایبند بود. هرگز از امکانات خبرگزاری برای کارهای شخصی استفاده نمی‌کرد، تماس تلفنی خصوصی با خط اداره نداشت. ساعت رسمی کار ما تا ۱۶ بود، اما اگر پس از آن مجبور می‌شد به‌دلیل شخصی در دفتر بماند، حتماً ساعت می‌زد و سپس برمی‌گشت. وقتی علت را می‌پرسیدیم، می‌گفت: «این انتظار برای کار شخصی من است و ربطی به‌کار خبرگزاری ندارد، پس نباید به‌عنوان اضافه‌کاری محاسبه شود.»

این خبر را به اشتراک بگذارید