روشی برای شناخت عواطف و احساسات کودکان
نقاشیها حرف میزنند
علیرضا دهقانیان
اگرچه کودکان نقاشی میکشند که از این فعالیت لذت ببرند و آن را نوعی رفتار بازیگونه بهحساب میآورند اما در واقع آنچه را در ناخودآگاه دارند، روی کاغذ ترسیم میکنند و اگر علمش را داشته باشیم با بررسی نقاشیها میتوانیم به انگیزهها و سازگاری هیجانی آنها دست پیدا کنیم. نقاشی هر کودک بیانگر احساسات درونی اوست. البته برای تحلیل و قضاوت یک اثر باید بهصورت مستمر و پیدرپی نقاشیها را زیرنظر داشت و به یک نمونه بسنده نکرد. این هفته با مریم قربانعلینژاد، روانشناسی که سالهاست در زمینه نقاشی کودک فعالیت میکند همراه شدیم و در کلاس نقاشی، به تجزیه و تحلیل برخی از آثار کودکان پرداختیم.
تنش و خشم
خطوط شلوغ، درهم و استفاده از رنگ تیره، اضطراب و آشفتگی کودک را به تصویر میکشد. همچنین موقع نقاشی وقتی فضای زیادی روی کاغذ خالی میماند یعنی آن کودک اعتماد به نفس پایینی دارد. هیولا و زامبی نقاشی برخی کودکان شده و نشان از تنشهای خانواده دارد. البته فیلم و کارتنها هم در ایجاد این تنش و الگوبرداریها تأثیر دارند. کودکی که خانهای بزرگ و خودش را کوچک در کنج آن کشیده احساس تنهایی میکند. کودکی دیگر قایقی روی دریای آبی کشیده، خورشید آسمان کوچک و بخش زیادی از کاغذ خالی است. او احساس تنهاییاش را اینطور از ناخودآگاه ذهن در معرض دید قرار داده است. در نقاشیای که از رنگهای مختلف و درهم استفاده شده، خطهایی محکم کشیده شده و حتی کودک در قسمتی مداد را روی کاغذ کوبیده و خط و نقطههایی عمیق شکل گرفته است مشخص میشود که در خانواده تنش و اختلاف زیاد است و این موضوع روی او تأثیر گذاشته است.فرمانروای بزرگ
کودکانی که احساس امنیت نمیکنند، تصویر انسان را کوچک ترسیم میکنند و تصویر بزرگ انسان،شاخصه نقاشی اطفالی است که از امنیتخاطر و اعتماد به نفس برخوردارند. کودک آن چیزی را که برایش اهمیت بیشتری از لحاظ عاطفی و احساسی دارد بزرگتر از دیگر چیزها میکشد. مثلا فردی که در خانواده نقش غالب را ایفا میکند و فرمانرواست از همه بزرگتر کشیده میشود.پدر درخشان
تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و بهنظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه پدر و کودک خوب است، خورشید بهطور کامل و در حال درخشیدن کشیده میشود. هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست، خورشید در پشت کوه ناپدید است و یا بهصورت قوسی در افق دیده میشود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید را به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطربکننده است، ترسیم میکند. با وجود این، نحوه نمایش خورشید مانند سایر موضوعهای نقاشی ممکن است به حال و حوصله لحظهای کودک، نه به تفاهم و نبود تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری در این مورد بهتر است چندین نقاشی را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا مرتب تکرار میشود یا خیر.روان گسیختگی
اگر خطخطی و پاک کردنها زیاد باشد، آشکارکننده نامصممبودن، نارضایتی از خود و احساس حقارت است. لکهها و سیاهکردنها احساس گناهکاری را نشان میدهد. در کودکانی که نقاشی آنها، تمیز و دارای نظم است گرایشهای وسواسی نشان داده میشود. خطهای شکسته و زاویهدار نشاندهنده چابکی، خشم، ناآرامی، مردانگی و نیروست، درحالیکه خطهای منحنی و انحنادار ملایمت، مسالمت، تبعیتجویی، زنانگی، خوددوستداری و نرمش را نشان میدهند. حلقههایی که به دور یک محور میچرخند، از شکلهای زاویهدار هندسی، ابتداییتر هستند. کشیدن چنین خطهایی، تا 4سالگی، بهنجار است اما درصورتی که ترسیم آنها ادامه پیدا کند میتواند نشانههای روانگسیختگی را بروز دهد. خطهای راست، نشاندهنده آرامش، وقار و همچنین بیانعطافی است. خطهای سرازیر هم نشاندهنده بدبینی، افسردگی و خستگی است اما خطوط سربالا، شادی، زندگی و انفجار احساسات شدید را نشان میدهد. وقتی در نقاشی کودک، نقطهگذاری زیاد دیده شود نشاندهنده داشتن مادری عصبی و بهانهجوست. همچنین میتواند نشاندهنده مقابله با احساس گناهکاری ناشی از ادرار بیاختیار باشد.کمرنگ و پررنگ
خطوط کمرنگ در نقاشی، بیانکننده حساسیت، ملایمت و ظرافت است و گاهی از کمرویی و نداشتن اعتماد بهنفس و تردید کودک سخن میگوید. برخی مواقع فشاری که کودک روی کاغذ میآورد، در قسمتهای مختلف نقاشی، متفاوت است؛ یعنی در قسمتی از نقاشی، کمرنگ و در قسمت دیگر پررنگ ترسیم میشود. این موضوع نشاندهنده ناحیهای است که تعارض را در کودک برمیانگیزد. کنش درونی، کودک را وادار میکند خطها را پررنگ کند. اگر کودک شما خطها را استوار و مستقیم ترسیم کند نشاندهنده اعتماد به نفس و مصممبودن اوست و خطهای منقطع، در نقاشی فرد تأثیرپذیر، مردد و کمالجو دیده میشود. خطهای موازی، سایهها و چهارخانهها در نقاشی کودکان مضطرب به چشم میخورد.نکته مهم
در تجزیه و تحلیل و تفسیر نقاشی کودک باید به نقش آموزش و یادگیریهای قبلی نیز توجه داشت. مثلا اگر قبلا والدین یا مربی به او گفتهاند که در نقاشی باید همیشه خورشید را ترسیم کنی، آنوقت باید از روشهای مختلف دیگری مثل بازی، به روحیه او پی برد. اگر بدون درنظر گرفتن الگو و آموزههای گذشته، بخواهید نقاشی کودک را تفسیر کنید از حقیقت دور شده و به یک تشخیص غلط درباره حالات عاطفی و روانی کودک میرسید. نکته دیگر اینکه در تفسیر نقاشی کودک، باید جنبههای مختلفی از نقاشی را مدنظر قرار داد که عبارتند از: رنگ، محتوا، فضای بهکار گرفته شده و خطوط (اشکال). بدیهی است که تفسیر نقاشی کودک بدون درنظرگرفتن هر یک از این جنبهها شما را به نتیجه مطلوب نخواهد رساند.محل نقاشی
هرچه نقاشی کودک به سمت چپ گرایش داشته باشد، کودک تمایل دارد که هیجانها و احساسهای خود را بهصورت مستقیم بیان کند و رفتاری کودکانه نشان دهد. اگر زیاد به سمت چپ کاغذ متمایل شود و دست چپ نباشد نشانگر غم و اندوه و گوشهگیر بودن و بیاعتمادی نسبت بهخود است. این افراد سریعا تصمیم میگیرند و در جست و جوی عواطف و احساسات سرکوب شده خود هستند.
کشیدن نقاشی در سمت راست صفحه، نشاندهنده مهار عقلی و تحولیافتگی کودک است. در کودکان راست دست، ناحیه چپ نشاندهنده دلبستگی به مادر است و ناحیه راست، دلبستگی به پدر را نشان میدهد و در کودکان چپدست، عکس این قضیه است. آنها که تصاویر را در گوشه راست صفحه میکشند معمولا افرادی حساس هستند که بهدنبال ارضا و ارتقای مسائل عقلی و ذهنی خود در تکاپو هستند.
ترسیم از چپ به راست نشاندهنده یک حرکت طبیعی پیشرونده است، درحالیکه ترسیم از راست به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی میشود.
نقاشی در پایین صفحه کاغذ، بیانکننده جهان تاریک مربوط به ناخودآگاه است و زندگی روزمره را نشان میدهد. چون این قسمت از صفحه کاغذ، معرف زمین است، عنصر حیاتبخش را تشکیل میدهد. اگر کودک خط زمین را در نقاشیاش ترسیم کند گاهی نشاندهنده نیاز حسی به تغذیه و ایمنی جسمانی است.
قسمت بالای صفحه، معرف ارزشهای برتر، جهان رؤیاها، خیالپردازیها و آرزوهای کودک است. معمولا حدود 40درصد کودکان، در 5سالگی موضوع نقاشی (مثلا آدمک) را در مرکز ترسیم میکنند، 70درصد در 7سالگی و به همین صورت افزایش مییابد. اگر پس از 7سالگی، آدمک ترسیم شده، خارج از مرکز صفحه باشد، میتوان بهوجود یک نابهنجاری اشاره کرد.
کودکان خجالتی و کمرو در گوشه کاغذ یا در قسمتی محدود از فضای کاغذ یا روی کاغذ کوچکی نقاشی میکشند، چون در مقابل سطح کاغذهای بزرگ خود را گم میکنند و این نشانگر نداشتن اعتماد و اطمینان بهخود است. کودکانی که در نقاشیها این حالت را نشان میدهند به تشویق و پشتگرمی زیادی احتیاج دارند.
اگر تصویر کوچک و نزدیک لبه پایین صفحه باشد، نشانه نداشتن احساس امنیت و استقلال و گاهی دلیل بر افسردگی اوست و آنهایی که نقاشیهایشان کاملا در مرکز کاغذ قرار میگیرد، بهطور کلی بر خود و احساساتشان توجه و تمرکز فکری زیادی دارند.
رنگها چه میگویند
تا قبل از 7سالگی اگر شکل بر رنگ غلبه نداشته باشد اهمیت چندانی ندارد اما اگر بعد از آن برای ترسیم اشکال فقط از مدادرنگی استفاده کند نشاندهنده یک تأخیر آشکار روانی است.
قرمز: کودکانی که از این رنگ استفاده میکنند، تمایل به برونریزی احساسات دارند و عواطفشان را خیلی راحت بیان میکنند.
آبی: برعکس قرمز، نشاندهنده حساسیت، ملایمت، صلح و آرامش است. افراط در استفاده از این رنگ معنای تسلیمپذیری دارد.
بنفش: این رنگ ترکیبی از قرمز و آبی است که میتواند نوعی تضاد و تعارض و نیز تمایلات نامتجانس را نشان دهد. استفاده افراطی از رنگ بنفش بیانگر اضطراب است.
صورتی: نشاندهنده صلح، تعادل و توازن و نیز معرف عاطفهای است که فاقد هوای نفس و پرخاشگری است. ضمنا این رنگ ملایمت و عطوفت را نیز نشان میدهد.
زرد: شکفتگی، پیشرفت، شادی و خوشبینی را نشان میدهد و اگر به شکل افراطی از آن استفاده شود نشاندهنده نیاز به آزادسازی تنشهای درونی است.
سبز: تمایل به مورد توجه قرارگرفتن را نشان میدهد. این رنگ مبنای تجربی دارد و در نقاشی کودکانی که اضطراب جدایی دارند یا بهشدت وابسته هستند بیشتر دیده میشود.
نارنجی: یادآور آرامش و خوشی است. کودکی که از این رنگ در نقاشی استفاده میکند هم میل به پیشرفت دارد و هم ممکن است کمی پرخاشگر و ناآرام باشد. افراط در استفاده از این رنگ تحریکپذیری و ناآرامی فرد را نشان میدهد.
سیاه:کودک ترس، تشویش، وسواس و اضطراب را میتواند با این رنگ به تصویر بکشد. کودکانی که در نقاشی خود به استفاده از این رنگ تمایل دارند، سعی میکنند غم و ناامیدی و اضطرابشان را نشان دهند.
خاکستری: یک رنگ خنثی است و درصورتی که در نقاشی کودکان غالب باشد از ناتوانی در بروز احساسات خبر میدهد.
سفید: همانند رنگ خاکستری، رنگی خنثی است و معنای آن، فقدان رنگ در نقاشی است که این امر از خلأ عاطفی یا ناتوانی در برونریزی عواطف پرده برمیدارد.
فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از نقاشی نشانگر خلأ عاطفی است و گاهی بر گرایشهای ضداجتماعی دلالت دارد. کودک سازگار بهطور متوسط در نقاشیهایش از 5رنگ مختلف استفاده میکند درحالیکه کودک گوشهگیر بیشتر از یک یا 2رنگ را در نقاشی بهکار نمیبرد.
راهکار درمانی
اگر مشکلات تا سنین 5سالگی شناسایی شود به راحتی قابل حل است. قصه درمانی، بازی درمانی و آموزش خانواده روشهایی است که برای کمک به کودک انجام میشود اما اگر نسبت به آن بیتوجه باشیم، کودک در نوجوانی با مشکلات و آسیبهایی درگیر خواهد شد. وقتی متوجه شدید که کودکتان خجالتی است و تنهایی را بیشتر میپسندد باید او را به بازیهای گروهی وارد کنید. این بچهها اعتماد به نفس پایینی دارند و حتی معمولا کسانی هستند که در بروز احساسات با مشکل مواجه میشوند و در خانواده با عبارتهای اینچنینی مواجه میشوند: «تو که بزرگ شدهای» یا «مرد که گریه نمیکندو...». این افراد در سن نوجوانی هم قدرت «نه» گفتن ندارند و در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند و اعتماد به نفس ورود به بازار کار را ندارند.
اگر متوجه استرس و اضطراب یا خشم کودک شدید به موضوع حساسیت نشان ندهید. بازی درمانی، قصهدرمانی، بازیهای مهیج و استخر اقدامات خوبی است اما باید مشکل اصلی را شناسایی و رفع کنید. معمولا در خانوادههایی که بین پدر و مادر تنش وجود دارد بچهها به استرس، اضطراب و خشم دچار میشوند و از طرفی، قدرت حل مسئله را ندارند. اگر اختلافات خانوادگی وجود دارد حتما باید برای رفع مشکل از مشاور کمک گرفت. اگر تا 5سال اول زندگی فرزندتان که شخصیت اصلی او در حال شکلگیری است وقت کافی بگذارید و اطلاعات خود را هم افزایش دهید در سنین بالاتر فرزندتان با آسیبهای کمتری درگیر خواهد شد.
اگر مشکلات تا سنین 5سالگی شناسایی شود به راحتی قابل حل است. قصه درمانی، بازی درمانی و آموزش خانواده روشهایی است که برای کمک به کودک انجام میشود اما اگر نسبت به آن بیتوجه باشیم، کودک در نوجوانی با مشکلات و آسیبهایی درگیر خواهد شد. وقتی متوجه شدید که کودکتان خجالتی است و تنهایی را بیشتر میپسندد باید او را به بازیهای گروهی وارد کنید. این بچهها اعتماد به نفس پایینی دارند و حتی معمولا کسانی هستند که در بروز احساسات با مشکل مواجه میشوند و در خانواده با عبارتهای اینچنینی مواجه میشوند: «تو که بزرگ شدهای» یا «مرد که گریه نمیکندو...». این افراد در سن نوجوانی هم قدرت «نه» گفتن ندارند و در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند و اعتماد به نفس ورود به بازار کار را ندارند.
اگر متوجه استرس و اضطراب یا خشم کودک شدید به موضوع حساسیت نشان ندهید. بازی درمانی، قصهدرمانی، بازیهای مهیج و استخر اقدامات خوبی است اما باید مشکل اصلی را شناسایی و رفع کنید. معمولا در خانوادههایی که بین پدر و مادر تنش وجود دارد بچهها به استرس، اضطراب و خشم دچار میشوند و از طرفی، قدرت حل مسئله را ندارند. اگر اختلافات خانوادگی وجود دارد حتما باید برای رفع مشکل از مشاور کمک گرفت. اگر تا 5سال اول زندگی فرزندتان که شخصیت اصلی او در حال شکلگیری است وقت کافی بگذارید و اطلاعات خود را هم افزایش دهید در سنین بالاتر فرزندتان با آسیبهای کمتری درگیر خواهد شد.