• پنج شنبه 2 اسفند 1403
  • الْخَمِيس 21 شعبان 1446
  • 2025 Feb 20
یکشنبه 21 بهمن 1403
کد مطلب : 248424
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/NxNWD
+
-

درباره فیلم‌هایی که در سانس‌های ویژه برای اهالی رسانه به نمایش درآمدند

بازکردن قفل گنجه

بازکردن قفل گنجه

مسعود میر

اسمش شجاعت مدیریتی بود یا تقلاهای فرهنگی برای شکستن قفل گنجه‌ای که فیلم‌های توقیفی در آن تلنبار شده مهم نیست، مهم این است که گامی رسمی و بلند برای برهم‌زدن جریان مسموم خودی و غیرخودی در هنرهفتم این سرزمین برداشته شد.  نمایش فیلم‌هایی که پشت درهای بسته بلاتکلیفی مانده بودند برای اهالی رسانه هرچند باز هم فیلم را به تماشاگر واقعی سینما یعنی مردم نمی‌رساند اما می‌تواند سرسلسله یک مسیر ممتد برای حل‌و‌فصل ماجراهای کلافه‌کننده توقیف و صدور پروانه نمایش باشد. به همین بهانه چند دلخوشی مکتوب از چند فیلم سانس ویژه را بخوانید:‌

روانشناس لاک‌پشتی

فرهاد اصلانی حالا چنان به شرایط فیزیکی خود خو کرده که در مقام بازیگر هم کار را برای تماشاگری که می‌خواهد او را بدون این شمایل و هیبت به یاد بیاورد سخت می‌کند. در فیلم بهمن کامیار، او یک روانشناس زخم‌خورده از زندگی قبلی خود است که تمام تلاش خود را برای تکرار تجربه‌های تلخ زندگی‌اش می‌کند؛ تلاشی که هر‌چند لاک‌پشتی است، مداوم و قابل اعتنا‌ست. آنهایی که در سانس ویژه فیلم لاک‌پشت را دیدند، حتما سکانس درخشان دوئل ذهنی دو‌نفره اصلانی با صابر ابر را از یاد نخواهند برد.

رخشان مثل رکسانا

هر‌قدر که فیلم رکسانا در خلق موقعیت‌های تازه در قواره سینمای کارگردانش(پرویز شهبازی) بی‌رمق جلوه‌ می‌کند، مثل همیشه در به‌تصویر‌کشیدن خود ذاتی زندگی روزمره، موفق است. نمونه‌اش همین باورپذیر‌بودن زیست کاراکتر رکسانا (مهسا اکبرآبادی) که بسیار شبیه است به دخترهای پر‌نیرنگ امروزی که اتفاقا برخلاف خیالشان فقط برای دلداده‌هایشان می‌توانند با دروغ به پیش بتازند و در مواجهه با سیلی سخت زندگی، قدرتی ندارند. این دقیقا همان رخشانی رکسانا‌ست که برای آنهایی که در سانس ویژه فیلم را دیدند، قابل اعتنا بود.

غریزه با حیا

آخ که چقدر این امین‌ حیایی بعد از «خون‌بازی» درخشان است. با خودتان مرور کنید که جوان اول دیروز چقدر هوشمندانه با خون‌بازی به ذات بازی و انتخاب‌هایش تلنگر زد و رسید به «شعله‌ور» و «برف آخر» و «زیبا صدایم کن» و البته «غریزه» در محاق مانده. باید اعتراف کرد که این امین حیایی در نقش رسول فیلم آخر سیاوش اسعدی واقعا خواستنی است و باور پذیر. او به‌کفایت پدر است و بسیار مرد، به‌قاعده عاشق است و بسیار با‌منطق؛ پدری که می‌گذارد پسرش برای قدکشیدن و ذوق‌کردن، در پارکاب ماشین پیش براند اما سوار دوچرخه خودش باشد، دقیقا همه آن چیزی است که از امین حیایی در فیلم غریزه استنتاج می‌شد و آنهایی که در سانس ویژه فیلم غریزه را دیدند، این را تأیید می‌کنند.‌

پیرپسر کتابفروش

باید در احوالات بهتر و به قول دوستان بعد از ته‌نشین‌شدن فیلم در جان، درباره «پیرپسر» بسیار بنویسم و بنویسیم اما عجالتا و در لحظه اکنون باید رفت سراغ جناب پیرپسر؛ حامد بهداد حیرت‌انگیز و دیوانه و خواستنی. بهداد در فیلم «اکتای» براهنی فصل تازه‌ای از بازیگری خودش را شروع کرده‌است. برای مخاطب سینما که او را با اُوِر اکت‌های انفجاری‌اش شناخته و هواداری کرده حالا بهداد تازه‌ای رونمایی شده‌است؛ یک حامد بهداد که اتفاقا خاموش است اما آتشفشان، آرام است اما فریادش در سکوت به گوش می‌رسد، مانند باروت در انبار است، مانند کلمات در کتاب...

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :