باخت سوریه در جنگ شناختی
سیدکمال اکبری؛ کارشناس رسانه
شاهبیت اصلی تحولات در سوریه به جنگ رسانه برمیگشت.جنگ رسانهای و جنگ روانی یکی از اثرگذارترین اتفاقات در فروپاشی دولت بشار اسد در سوریه بود اما این اتفاق، مقدماتی دارد، لذا شناخت رسانهها و آموزش سواد رسانهای به اقشار مختلف جامعه و در راستای آن مقاوم بار آوردن جامعه در برابر تهاجم رسانهای امپریالیسم بسیار مهم است چون اكنون دیدیم که یک حکومت ریشهدار با بیش از 50سال قدمت با این شگرد از هم پاشید. البته این موضوع به این معنی نیست که نظام بشار اسد در سوریه بدون اشکال بود و رسانهها صرفا سعی در وارونهنمایی داشتند؛ قطعا دولت سوریه نیز اشکالاتی داشت که سبب نارضایتی عمومی شده بود و رسانههای معارضان بر موج این نارضایتی توانستند سوار شوند و با ابزار رسانه آن را تشدید کنند اما ناکارآمدیای که نظام سوریه در حوزههای اقتصادی و رسیدگی به مردم و ارائه خدمات اجتماعی داشت، در ایام ورود تروریستها به سوریه بزرگنمایی شد و لذا جامعه دلیلی نمیدید که از حکومت اسد حمایت کند و تروریستها توانستند به این نارضایتی ضریب بدهند.
دومین حلقه از تلاشهای رسانهای مخالفان و معارضان، در بخشهای غیرنظامی بود. بهطور مثال گروههای مخالف دولت اسد وارد هر شهر سوریه که میشدند به سرعت بخشی از شهر را که برق نداشت، برق آن را وصل ميکردند و از آن فیلم میگرفتند و کلیپهای آن را در بستر شبکههای اجتماعی برای مردم منتشر میکردند؛ درنتیجه مردم شهرهای بعدی وقتی میدیدند که گروههای معارض خدمات عمومی میدهند، از آنها استقبال میکردندیا مثلا گروههای معارض وعده میدادند که نانواییها باید به مردم در هر شرایطی نان بدهند و بعضا به برخی نانواییها پول میدادند تا به مردم نان رایگان بدهند و این اقدامات معمولی را با استفاده از ابزار رسانه بزرگنمایی ميکردند؛ همزمانی نمایش رسانهای ناکارآمدی دولت اسد از یکسو و بزرگنمایی خدمات اجتماعی ناچیز خودشان از سوي ديگر سبب شد که در فروپاشی نظام سوریه تسریع شود.
همانطور که پیشتر بیان شد نباید از دلایل دیگر هم غافل بود مانند نحوه سیاستگذاری و مدیریت کشور و تعامل با گروههای مخالف و حتی ضعف در کمکگرفتن از کشورهای همسو با جبهه مقاومت كه از اصلیترین عوامل سقوط اسد بود ولی ابزار رسانه در این اتفاق اثرگذاری زیادی داشت.
بعضی از کارشناسان سیاسی معتقدند بشار اسد فریب وعدههای برخی از کشورهای عربی درخصوص حمایت از خود را خورده است؛ ولی باید گفت همین موضوع هم مرهون بازیهای رسانهای تعدادي از کشورهای عربی بود که دولت و ارتش سوریه را فریب داد؛ بهعبارت دیگر خود اسد هم نتوانست بهدلیل همین جنگ رسانهای تصمیم بگیرد که آیا در کنار کشورهای عضو اتحادیه عرب بماند یا در کنار کشورهای محور مقاومت.
در جریان اعتراضات سال1401 در کشورمان هم دیدیم که یکی از رسانههای تصویری وابسته به یک کشور عربی، نقش مهمی در القای ناامیدی میان مردم و حتی بعضا مسئولان و سیاستگذاران و تصمیمگیران داشت و با استفاده از دروغهای رسانهای و بزرگنمایی برخی اتفاقات معمولی، میخواستند به مردم «قرار داشتن در بدترین حالت اقتصادی و رفاه» را القا کنند که البته این موضوع(نارضایتی اقتصادی) در ماجرای بنزینی سال1398 نمود بیشتری داشت و در جریان اتفاقات سال1401، تمرکز دروغهای رسانهای دشمنان که عمدتا به بستر شبکههای اجتماعی اختصاص داشت، بر مسائل فرهنگی و اجتماعی مانند پوشش زنان برمیگشت.
باید هوشیار باشیم که این ترفند دروغهای رسانهای ممکن است از سوی دشمنان در دیگر کشورها ازجمله عراق بهدلیل برخی عقبماندگیهای اقتصادی، عمرانی و شاخصهای توسعه تکرار شود همچنین کشورهای وابسته به نظام سلطه و رسانههای وابسته به صهیونیستها در کمین هستند تا در ایران هم بار دیگر دست به بزرگنمایی برخی کاستیها بزنند.