ترمیم تاریخ
ساعتی با مرمتگرانی که در عمارتهای تاریخی با هنرشان گذشته را مرمت میکنند
سحر جعفریانعصر- روزنامه نگار
اینکه حدود 180سال پیش کدام معمارباشی یا صنیعالملک اسم و رسمداری مأمور شده تا عمارتی مجلل بر نقشه معماری تزئینی (گچبُری، آینهکاری، نقاشی، تذهیبکاری) برای شخص دوم مملکت یعنی میرزاآقاخاننوری، صدراعظم ناصرالدینشاه بنا کند، از قلم تاریخ جا مانده، اما حالا به وقت بازسازی همان عمارت چشمگیر، آشکار است کدام مرمتکاران در کار نونواری آن هستند؛ مرمتکارانی کهنهکار یا هنرمندانی تازهکار که به دور از پیشههای متداول امروزی از پزشکی و مهندسی تا بلاگری بهکار دشوار و کشدار ترمیم طرح برجستههای گچبریشدهاش به سبک کلوخی با دَمبُر و نقالی و قاشقک، زر و رنگکاری نقوش تذهیبش از گلهای پنجپر تا مرغ ایرانی با قلممو گرافهای گران دستساز و نیز احیای آینهکاریها با قطعات بسیار نازک آینههای برشخورده، چسب و سریش، کاردک و الماس آینهبر قانعاند؛ همانها که اغلب برای نوسازی بر و بالاآمدههایی از گچ، آینه و تذهیب در ابعادی کوچک به قاعده یک کف دست، گاه روزها و هفتهها سر صبر و حوصله، هنر و تخصص خرج میدهند.
محل کار: خانه صدراعظم
چند صد قدم دورتر از کاخ شاه قاجار در خیابان ناصرخسرو، انتهای کوچه امامجمعه، پس دیوارهایی بلند، عمارت صدراعظم میرزاآقاخاننوری که بیشتر به خانه امامجمعه (حاجمیرزا یحیی امامیخویی، امامجمعه تهران) شهرت دارد، نمایان است. راهروی باریکش به حیاطی با حوضی به میان میرسد. یک طرف حیاط، خانه و اتاقهایی ویژه غلامان و کنیزان بوده که از سالها قبل به مدرسه تبدیل شدهاند و طرف دیگرش نیز همان عمارت در 2طبقه قرار گرفتهاست. در طبقه نخست، جز حوضخانه، کمتر فضایی به اصالت اولیه خود باقیمانده که در آن نیاز به هنر و تخصص مرمتکاران باشد. تمام ماجرا در طبقه دوم عمارت است که استادکارانی چون ابوالفضل، نرگس و علی همچنان بعد از گذشت 3سال از شروع فاز یک مرمتکاری به نوسازی هویتی نقوش آسیبدیده گچبریها، آینهکاریها، مقرنسکاریها و تزئینات درها و اُرسیهای (پنجرههای چوبی کشویی) تالار، اتاق شاهنشین و 2اتاق گوشوارهای (خصوصی) آن، سخت مشغولند.
تخصصی که صبوری میخواهد
اگر صبوری را از مادرش به ارث نبرده بود، حتم که عطای این شغل پرزحمت و وقتگیر را بیش از 30سال پیش، زمانی که برای نخستینبار دست به کاردک، نقالی و دمبر برده بود تا گچبریهای گل و برگی خانه قدیمی نیما یوشیج در روستای یوش را مرمت کند، به لقایش میبخشید؛ بهویژه آن زمان که مدام ملات دوگچه (سنگین) را روی طرحی میچسباند و ملات ورمیآمد! ابوالفضل رئیسپور که از 22سالگی به بازسازی خانههای شخصی و قدیمی بسیار و نیز موزههایی تماشایی مانند پست، زمان و موسیقی پرداخته و از میان طرحهای گچبری سنتی، پسندش گل و برگ و چدنی است، حالا 2هفتهای هست که بر سر زدن چسبچوب روی آینه و خشکشدن آن و بعد هم جادادن نقوش گچی میانشان، عرق میریزد. نقشه سنگینی است و استاد ابوالفضل گاه که خسته میشود لیوان جرم گرفتهاش را از چای غلیظ فلاسک پر میکند و به کارش فکر میکند: «خیالی نیست اگه اسمم توی تاریخ نمونه؛ همین که شغلم بهکار تاریخ اومده، بسه.» با قاشقک کمی خمیر گچ سوپر طلایی را به گوشه گلبرگی که گچ کورهای قدیم از آن کندهشده، نقش میدهد. یاد آن خانه 100ساله میافتد که صاحبش، قرص و محکم سفارش کرده بود:«اوستاجان؛ گچبری سنتی میخوام نه از این پیشآمادههای قالبی... .هرقدر هم هزینهاش بشه، حلالش و حلالت.»
علی بهرامی دست در کار کناره قابهای تابلونقاشیها که تصاویری اروپایی دارند، برده است. با الماس آینهبریاش طرح کشیدهشده روی قطعه آینهای را شکاف میدهد. هر چند میلیمتری که شکاف میدهد، دست نگه میدارد و درستی شکاف ایجاد شده را بررسی میکند. از این روست که برای آینهکاری حاشیهای 10در 12سانتیمتری از دیوار یکی از اتاقهای گوشوارهای، بیش از 5روز زمان صرف کردهاست