کمک به کودکان بیسرپرست شرط بخشش قاتل بود
پایان کابوس 16ساله یک قاتل
الهه فراهانی- روزنامهنگار
16سال قبل پسری 22ساله در جریان یک درگیری، جان فردی را گرفت و به قصاص محکوم شد اما رفتارهای مناسب او در زندان که حفظ قرآن و کمک به زندانیان دیگربود، موجب شد تا وی از مجازات قصاص فرار کند.
به گزارش همشهری، یکی از روزهای تابستان سال 87بود که در جریان یک درگیری در جنوب غرب تهران، پسری 23ساله با ضربات چاقو به قتل رسید. آن روز مقتول در حال عبور از خیابان بود که فردی سد راهش شد و بعد از درگیری، وی را با ضربات چاقو از پا درآورد و فرار کرد.
عامل این جنایت پسری 22ساله بود که پس از درگیری در خانهباغی در اطراف تهران مخفی شده بود. او پس از دستگیری به قتل اعتراف کرد و درباره انگیزهاش گفت: مقتول یکی از آشنایان دختر عمویم بود که با وی دچار اختلاف شده بود. چند روز قبل از حادثه، دخترعمویم نزد من آمد و خواست با مقتول حرف بزنم تا اختلافاتشان تمام شود. برای همین روز حادثه به سراغ مقتول رفتم اما او با لحن تندی جوابم را داد و من که عصبانی شده بودم با وی درگیر شدم.
متهم به قتل ادامه داد: چند روز قبل از این اتفاق، چند سارق زورگیر خفتم کرده بودند و من از آن زمان چاقویی داخل جیبم گذاشته بودم که بتوانم از خودم دفاع کنم. به همین دلیل زمانی که با مقتول درگیر شدم، بیاختیار چاقو را از جیبم درآوردم، به او ضربه زدم و ناخواسته باعث قتل وی شدم.
قصاص
متهم که کامبیز نام دارد در دادگاه به قصاص محکوم شد و حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید. پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و کامبیز یکبار پای چوبه دار رفت اما خانواده مقتول حکم را اجرا نکردند و به او مهلت دادند.
شرط بخشش
در همه این سالها که کامبیز در نوبت اجرای حکم بود، تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای گرفتن رضایت خانواده مقتول ادامه داشت. کامبیز در زندان توبه کرده بود، به زندانیان دیگر کمک میکرد و قرآن حفظ کرده بود و وقتی خانواده مقتول متوجه شدند که او در این سالها تنبیه شده و از اشتباهی که کرده بهشدت پشیمان است تصمیم گرفتند وی را ببخشند. آنها اما برای بخشش یک شرط داشتند؛ اینکه قاتل و خانوادهاش دیه مقتول را پرداخت کنند تا صرف کمک به شیرخوارگاه و کودکان بیسرپرست شود. به این ترتیب کامبیز که از 16سال قبل پشت میلههای زندان است، از مجازات مرگ گریخت و فرصت زندگی دوباره یافت. او که حالا مردی 38ساله است، برای گشوده شدن درهای زندان و چشیدن طعم آزادی لحظهشماری میکند.