سینما به همه ژانرها نیاز دارد
گفتوگو با پدرام پورامیری، کارگردان «یادگار جنوب» به انگیزه اکران آنلاین این فیلم
یک عاشقانه متفاوت به نام یادگار جنوب به کارگردانی و نویسندگی حسین دوماری و پدرام پورامیری و تهیهکنندگی مجتبی رشوند با بازی الناز شاکردوست، وحید رهبانی و صابر ابر اکران آنلاین خود را شروع کرد. این فیلم برای نخستینبار در جشنواره فجر 41به نمایش درآمد و با نامزدی در 9بخش، 2سیمرغ بلورین طراحی لباس و صدابرداری و صداگذاری را از آن خود کرد. این اثر در 20تیر 1403به نمایش عمومی درآمد و توانست فروش بیش از 12میلیاردی داشته باشد. به انگیزه اکران آنلاین یادگار جنوب با پدرام پورامیری، یکی از نویسندگان و کارگردانان این اثر گفتوگو کردیم.
شما تجربه چندین کار مشترک با آقای دوماری را دارید. همچنین هر دوی شما سابقه چندساله فیلمنامهنویسی داشته و در مدیومهای مختلف دست به تجربه زدهاید. در کارهای خود چگونه به یک فصل مشترک میرسید و اساسا این همکاری 2نفره در کارگردانی و نویسندگی چه مزیتها و احیانا سختیهایی دارد؟
در اصل، اساس کار مشترک در نویسندگی و کارگردانی میتواند تفاهم صددرصد نباشد و از همین نقطه میتوان به نکتهای دست پیدا کرد؛ رسیدن به فصل مشترک از دل قصه و فیلم بهوجود میآید و میتوان اینگونه آن را خواند که باید هر دو طرف اول بر سر مباحث کلانتر به نتیجه برسند و بعد بتوانند بر سر جزئیات که از مباحث اصلی میآید، به هر ایدهای که در خدمت اصل موضوع است، برسند. اینگونه خود کار، مسیر یکی شدن و رسیدن به یک اصل را بهوجود میآورد.
تمام داستانهایی که شما و آقای دوماری چه در فیلم کوتاه، چه برای کارگردانی خودشان در سینمای بلند و چه برای محمد کارت نوشتهاید، در یک فضای بخصوص شهری میگذشت که متعلق به طبقات متوسط روبه پایین یا حتی گاهی فرودست بود و فرم رئالیستی داشت، اما یادگار جنوب تجربه کاملا متفاوتی برایشان بهحساب میآمد. اساسا این اثر چه تجربهای را برای شما رقم زد؟
بهنظر میرسدکه هر فیلمساز یا فیلمنامهنویسی میتواند در طول مسیر فیلمسازیاش فضاهای متفاوتی را تجربه یا حداقل برای خودش جهان جدیدی را ترسیم کند. بازیگوشی یکی از جذابیتهای این شغل است که به واقع نمیشود آن را نادیده گرفت.
هر قصهای جهان خودش را دارد و اگر آن قصه در جهان خودش ساخته شود، میتواند تأثیر عمیقتری روی مخاطب بگذارد. همه شیوهها ابداع شدهاند که بتوان به واسطه آنها جهان فیلم و قصه را به مخاطب بهتر القا کرد.
درمصاحبهای گفته شده بود که شما و آقای دوماری میخواستید خودتان را به چالش بکشید و فیلمی بسازید که برای خودتان و سینمای ایران متفاوت باشد. برای ساخت یادگار جنوب با چه چالشهایی مواجه بودید؟
ما بهدنبال عاشقانهای جنونآمیز بودیم و این عاشقانه جنونآمیز همانگونه که برای شخصیتهای فیلم پرمخاطره بود برای خود ما هم مخاطرات زیادی به همراه داشت که بعد از گذشت حدود 3سال محقق شد و جلوی دوربین رفت؛ چون هر آن چیزی که از حدود این سازوکار جواب پس داده خارج شود، سختی زیادی با خود به همراه دارد. اینجا باید از تهیهکننده، سرمایهگذاران، بازیگران و همه دوستانی که در کنار ما بودند، تشکر کرد؛ چراکه آنها هم از این سازوکار نترسیدند و ما در کنار یکدیگر با عشق این فیلم را تولید کردیم.
یادگار جنوب علاوه بر تهران در قشم نیز تصویربرداری شده است. چقدر در شهرهای دیگری جز تهران امکانات کافی برای ساخت فیلم وجود دارد؟ و اساسا چقدر فیلمسازان این ریسک را میپذیرند که دوربین خود را خارج از پایتخت ببرند تا اثری خلق کنند؟
ما کشوری هستیم که در هر اقلیمش میتوان قصههای ناب و کمنظیری را پیدا کرد؛ قصهای که با فرهنگ منطقه هم گره خورده و ناخودآگاه دوربین خودش را به آنجا میکشاند و تو را مجبور میکند که فرهنگ و قصهاش را در جغرافیای خودش فیلمبرداری کنی.
این روزها که عده زیادی معتقدند تنها راه بازگشت سرمایه ساخت اثر کمدی است، جایگاه ملودرامهای عاشقانه در سینما کجاست و چقدر میتوانند موفق به جذب مخاطب شوند؟
سینما در شکل درستش به همه ژانرها نیاز دارد و باید این تلاش انجام شود که هرگونه سلیقهای بتواند نیاز خودش را در مارکت سینما پیدا کند. رونق اصلی این صنعت در همگانی بودن است. نه صرفا کمدی بد است و نه صرفا فیلمهای دیگر ژانرها. ما به همه اینها در کنار هم نیاز داریم تا این صنعت بتواند از همه ورودیهای خودش تنفس کند.
یادگار جنوب چه حرفی برای مخاطبان دارد؟
عشق را فراموش نکنیم، زندگی بیآن همچون زندانی است که خودت زندانبان آن هستی و در دام خودت گرفتار شدهای.
اگر بخواهید از مخاطب دعوت کنید این اثر را در اکران آنلاین ببیند، میگویید به چه دلیل؟
جنون را در «یادگار جنوب» ببینیم که ناملایمات زندگی خدای ناکرده از یادمان نبرده باشد که عشق اگر مهمتر از هوا نباشد، کماهمیتتر از آن نیست برای زنده بودن.