روز شکوه و سرفرازی
حمیدرضا زاهدی
مترجم و روزنامه نگار
حکایت قهرمانی تیم ملی فرانسه در جامجهانی فوتبال درسهای زیادی برای جامعه بشری دارد. آنها با اتکا به اینکه یک ملتاند همهچیز را غیر از قهرمانی کنار گذاشتند. یک ملت نباید با کلنگ به جان وحدت خود بیفتد و حکومتها باید این وحدت را پاس بدارند. یک ملت موقعی متولد میشود که برای یک هدف واحد تلاش کند؛ یک جامعه واحد. اسپانیا موقعی که 2 دوره قبل قهرمان شد همین حال را داشت. دیگر بازیکنی بهنام پیکه به جان یکپارچگی جامعه نیفتاده بود تا مردم را چنان عصبی کند که هر وقت میبینندش او را هو کنند.
فرانسه مدل 2018 فرانسهای بود که در آن همه با همه وجود سرود ملیشان را میخوانند و برخلاف نظر مفسر ورزشی، خیلی وقت است مردم کشورهایی که سالها پیش بخشی از این کشور بودند خود را فرانسوی میدانند و با آنها سرود ملی را بلند میخوانند، زیرا جامعه یاد گرفته است بین سیاه و سفید و پیروان دینهای مختلف فرق نگذارد، به بزرگترها احترام بگذارد و به جامعه یاد داده شده است که بهخود و دیگران احترام بگذارند.
سال 1998 زیدان الجزایریالاصل زیر همین پرچم و همین سرود مارسیز قهرمانی فرانسه را جشن گرفت و حالا هم دروازه بانی که چند نسل در فرانسه زیسته است.
مردم در پیوند با هم کارهای بزرگ میکنند؛ کارهایی که در تاریخ میماند. چسب این ملت وجوهی از همبستگی ملی است. اسپانیا زود شکست، زیرا از قبل هنگام یک رفراندوم این چسب وا رفته بود و فرانسه نشکست زیرا چسبی قوی این ملت را کنار هم نگه داشت. در سرود مارسیز است که میگوید: «فرزندان میهن به پا خیزید، روز شکوه و سرفرازی رسیده است...»