باور کنیم یا نکنیم؟
بعضی از مردم از طالعبینی حس خوبی میگیرند اما دانشمندان اثبات کردهاند که این فقط یک باور است و منشأ علمی ندارد
دانشمندان به طور جدی به شما میگویند که طالعبینی عمل نمیکند، ولی عدهای میگویند کار میکند. حق با کیست؟ هر دو حق دارند؛ بستگی به این دارد که منظور از کلمه «عمل» چه باشد. طالعبینی بر این باور است که همترازی ستارگان و سیارات بسته به زمان تولد هر فردی بر خلق و خو، شخصیت و محیط اطراف او تأثیر میگذارد. بعضی از طالعبینیهای روزانه یا ماهانه در نشریات یا فضای مجازی منتشر میشوند که براساس تاریخ تولد شخصیسازی شدهاند. اینها البته ازنظر علمی رد شده است. این فالها زندگی شخصی افراد را پیشبینی و شخصیت آنها را توصیف و به آنها توصیه میکنند که چه کارهایی را مطابق طالعشان انجام دهند که همه اینها با توجه به موقعیت اجرام نجومی است.
1- آیا موقعیت اجسام نجومی بر زندگی انسان فراتر از تغییرات آبوهوایی تأثیر میگذارد؟
خیر
موقعیت و جهت خورشید نسبت به زمین باعث ایجاد فصل میشود. شرارههای خورشیدی باعث اختلالات الکترومغناطیسی در زمین میشوند که میتواند ماهوارهها را مختل کند و حتی باعث خاموشی شود. موقعیت ماه باعث جزر و مد اقیانوس میشود. اگر ماهیگیر هستید، موقعیت ماه میتواند تأثیر بسزایی در امرارمعاش شما داشته باشد. باد خورشیدی باعث ایجاد شفقهای قطبی زیبایی میشود و نور خورشید خود منبع اصلی انرژی برای سیاره ماست. اما همه این اثرات زیر چتر آب و هوا قرار میگیرند نه طالعبینی.
طالعبینی ادعا میکند که اجسام نجومی بسته به تاریخ تولد، فراتر از الگوهای اولیه آبوهوا بر زندگی افراد تأثیر میگذارند. این ادعا از نظر علمی نادرست است. مطالعات علمی متعدد این ادعا را رد کرده که اجسام نجومی بر زندگی افراد براساس تاریخ تولد آنها تأثیر میگذارند؛ بهعنوان مثال، پیتر هارتمن و همکارانش بیش از 4هزار نفر را مورد مطالعه قرار دادند که هیچ ارتباطی بین تاریخ تولد و شخصیت یا هوش آنها نبود. در یکی از معروفترین آزمایشها، شاون کارلسون از ۲۸ستارهشناس خواست پیشبینی کنند و سپس صحت پیشبینیهای آنها را آزمایش کردند. قبل از انجام آزمایش، او این روش را بهطور دقیق تنظیم کرد تا دانشمندان مطمئن باشند که این روش از نظر علمی معتبر است؛ همانطور که همه اخترشناسان موافق بودند که این آزمایش منصفانه است. طبق آنچه پس از این آزمایش در مجله نیچر منتشر شد، او دریافت که اخترشناسان در پیشبینی آینده بهتر از شانس تصادفی نمیتوانند عمل کنند. این نتایج با علم بنیادی مطابقت دارد.
تجهیزات حساس میتوانند امواج الکترومغناطیسی (نور) را از لبه جهان قابل مشاهده تشخیص دهند، اما این نور بسیار ضعیف است. گرانش یک ستاره از نظر فنی در سراسر کیهان گسترش پیدا میکند، اما تأثیر آن بر فرد فراتر از منظومه شمسی نیست. بهدلیل تأثیر مسافت، کشش گرانشی روی انسان محصور به زمین ضعیفتر از کشش گرانشی پشهای است که در اطراف سر او میچرخد. بهطور مشابه، امواج الکترومغناطیسی که از یک صورت فلکی به چشم انسان میرسد، از نور یک کرم شبتاب که از آن عبور میکند، کمتر است. اگر ستارگان و سیارات واقعا بر انسان تأثیر میگذاشتند، پشهها و کرمهای شبتاب تأثیر بیشتری میگرفتند. حتی اگر گرانش سیارات به اندازهای قوی بود که بر شما تأثیر بگذارد، همترازی سیارات شما را به برنده شدن در قرعهکشی سوق نمیداد، به این دلیل ساده که تراز واقعی سیارات هرگز در دنیای واقعی اتفاق نمیافتد.
اساسا 4نیرو در طبیعت وجود دارد: گرانش، الکترومغناطیس، نیروی هستهای قوی و نیروی هستهای ضعیف. اگر یک جرم آسمانی بر شخصی تأثیر بگذارد، باید از طریق یکی از این نیروهای اساسی این کار را انجام دهد؛ بهعنوان مثال، اسید قوی، پوست شما را میسوزاند؛ زیرا میدانهای الکترومغناطیسی موجود در اسید به اندازه کافی مولکولهای پوست شما را میکشد تا از هم جدا شوند. یک بمب هستهای شما را بهدلیل نیروهای هستهای تبخیر میکند. هر یک از نیروهای بنیادی میتوانند بسیار قوی باشند. نیروهای هستهای آنقدر سریع از بین میروند که اساسا بیش از چند نانومتر صفر هستند. نیروهای الکترومغناطیسی معمولا از نانومتر تا کیلومتر گسترش مییابند.
2- آیا طالعبینی میتواند حال مردم را بهتر کند؟
بله
ربطی به درست بودن طالعبینی ندارد. طالعبینی بهدلیل اثر روانشناختی که مانند اثر دارونما شناخته میشود، احساس بهتری در افراد ایجاد میکند. در مصرف دارونما درواقع باور است که باعث بهبود حال فرد میشود؛ نه روش درمان. اثر دارونما از نظر علمی برای حال روانی خوب تأیید شده است. اگر به 10بیمار قرصهایی بدهید که فقط با آرد پر شدهاند، اما به آنها بگویید که این یک داروی جدید قدرتمند است، به آنها کمک میکند به مرور زمان شرایط سلامتشان بهبود یابد. اما باید بدانیم بهدلیل اثر دارونما، نباید فقط صرفا برای ایجاد احساس بهتر در بیماران خوبی آن اثبات شود. در آزمایشهای پزشکی دقیق، گروه کنترل مجموعهای از بیماران درمان نشده نیستند، بلکه گروه کنترل مجموعهای از بیمارانی هستند که دارونما دریافت میکنند. اثر دارونما مکانیسمی است که با طالعبینی کار میکند. بسیاری از مردم به طالعبینی اعتقاد دارند. وقتی فال خود را میخوانند و توصیههای آن را دنبال میکنند، احساس بهتری مییابند، اما این فقط یک باور است نه طالعبینی. اعتقاد به درمانی که درواقع هیچ کاری انجام نمیدهد ممکن است به ما کمک کند، اما اعتقاد به درمانی که انجام میدهد، حتی بهتر است.
در سالهای اخیر گرایش به طالعبینی در میان افراد رشد شگفتانگیزی داشته است، اما چگونه میتوان این موضوع را توجیه کرد؟ از زمان انقلاب صنعتی در اروپا، علم با چنان سرعتی پیش رفته که اکنون حتی میتوانیم به باورهای ۱۰ سال قبل خود، با حالت تمسخرآمیزی بخندیم چه برسد به باورهای انسانهای سدههای گذشته. انتظار منطقی این است که علم انسان امروز را از بسیاری باورهای خرافی ازجمله طالعبینی دور کرده باشد، اما تحقیقات جدید نشان میدهد که در سالهای اخیر گرایش به طالعبینی در میان افراد رشد شگفتانگیزی داشته است. شاید هرگز نتوان برای طالعبینی تاریخ دقیقی مشخص کرد، اما انسان از همان آغاز نگاههای خود را به آسمان دوخته بود و باور داشت که این اجرام شگفتانگیز و روشن معلق در آسمان، بهنحوی با زندگی و آینده او در ارتباط هستند. اگر انسانهای اولیه تصور چندان پیچیدهای از این ارتباط نداشتند، انسانهای متمدن بعدی، حتی این ارتباط را تئوریزه نیز کردند. بهعبارت دیگر ستارهشناسی یکی از نخستین علومی بود که انسان بهدلیل همین احساس ارتباط خود با آسمانها، کشف کرد و بیوقفه به آن پرداخت. با ظهور علم جدید، علمگرایان امید داشتند که این خرافات بهزودی از زندگی بشر رخت ببندد و بهنظر میرسید که در این راه نیز موفق شدهاند، اما حالا تحقیقات جدیدی به ما میگوید که این فقط یک خیال خام بود.
با یک جستوجوی مختصر در فضای اینترنت میتوان به انبوهی از حسابهای رسانههای اجتماعی فال یا فهرستهایی با مضمون زودیاک، به هر زبانی که بخواهیم، رسید. استفن دی. بنینگ، روانشناس دانشگاه نوادا در لاسوگاس میگوید: استرس و عدماطمینان ممکن است علاقه فرد را به طالعبینی افزایش دهد چراکه داشتن روشی برای درک چیزی که در غیراین صورت ممکن است آشفته و غیرقابل کنترل بهنظر برسد، جذاب خواهد بود.» بهگفته دی بنینگ طالعبینی ممکن است در زمانهای نامشخص حس اطمینان به همراه داشته باشد.
طبق یک مطالعه انجامشده در سال ۲۰۱۷، اغلب استرسهای ما ناشی از عدماطمینان در مورد آینده است. علاوه بر این، یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ نیز نشان داد که عدماطمینان در مورد یک نتیجه منفی در واقع میتواند استرسزاتر از دانستن اینکه مطمئناً اتفاق میافتد، باشد. به نوعی، مغز انسان به سختی بهدنبال اطمینان است؛ به همین دلیل است که برخی از افراد تمایل به تفسیر رویدادهای نامطلوب زندگی دارند.
طالعبینی ممکن است پاسخهای قطعی ندهد، اما براساس مطالعهای که در سال ۱۹۹۸ انجام شد، ارائه توضیحات معنادار از موقعیتهای مبهم یا گیجکننده میتواند حس کنترل فرد را بر آنها افزایش دهد. طالعبینی همچنین میتواند با اطمینانخاطری که در مورد آینده ایجاد میکند، به برخی از مردم آرامش زیادی بدهد و احساس پریشانی آنها را کاهش دهد.